“توجه به رشد و تکامل کودک، راهی به سوی رستگاری” برگزار شد.

“توجه به رشد و تکامل کودک، راهی به سوی رستگاری” عنوان نشستی است که با حضور ربابه شیخ‌الاسلام خرداد 1392 در مؤسسه رحمان برگزار شد.

با فزونی گرفتن مشکلات اجتماعی ، دامنه‌دار شدن فقر هم از جنبه اقتصادی و هم فرهنگی، کشور از آرمان‌های تدوین شده سند چشم‌انداز دور مانده است تنها یازده سال تا سال 1404 برای دستیابی  به این آرمان‌های متعالی که ايران را كشوری توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه می‌خواهد وقت باقی است و مهم‌تر از آن  اینکه برخورداری از سلامت، رفاه، امنيت غذايی، تامين اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزيع مناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعيض و بهره‌مند از محيط‌زيست مطلوب، که در متن سند آمده است همه نیاز به برنامه‌های بلند مدت دارد. در این فرصت کم کشور مواجه با مشکلات مهم دیگری از جمله تحریم‌های اقتصادی نیز هست بنابراین باید بزرگان کشور ،اندیشمندان و دلسوزانی که آرزوی زندگی بهتری را برای نسل آینده دارند با همت فراوان و با همدلی دست بکار شوند تا کشور از این ورطه نابسامانی که در چند سال گذشته تشدید شده برهانند و با برنامه‌های دقیق و همفکری همه بخش‌های توسعه راه دستیابی به اهداف سند باز گردد.

 

اگر دستیابی به اهداف و آرمان‌های سند چشم‌انداز را که تدوین‌کنندگان آن  با خیرخواهی و دلسوزی برای رهایی کشور از وضعیت موجود نوشته‌اند را راهی بسوی تعالی بنامیم چگونه با شرایط فعلی که رفتارهای فرهنگی ما نیز دچار تغیییرات بنیادی شده است ،جوانان با احساس تبعیض، حسد، سرخوردگی، افسردگی، خشم، خشونت، و والدین در چنبره مقایسه‌ها و کشمکش برای بالاتر رفتن آنهم به هر قیمتی گرفتارند و برخی اسیر خود محوری  و قبول نداشتن هیچ کس غیر از خودند و در جامعه‌ای که شاهد چاپلوسی و تملق از مافوق، تزویر، قانون‌گریزی، چشم و هم‌چشمی‌های انسان‌کش که تا حد متلاشی کردن زندگی‌ها، شیوع کسب و کار ناسالم، ارتشا، دزدی ، زد و بند، فقر، فساد روزافزون ،خود آزاری و دیگر آزاری، احترام نگذاشتن به دیگران و عقاید مخالف هستیم و بی‌توجهی کامل به آموزه‌های دینی، مدرک‌گرایی ، ایران‌گریزی و… رو به تشدید است و اين رخداد، ساليان درازی است كه در حال تكرار و بازتكرار است یعنی  فقر فرهنگی به فقر اقتصادی دامن می‌زند و فقر اقتصادی، فقر فرهنگی را بازتوليد می‌كند می‌توان راهی بسوی تغییر جست؟

 

اگر جامعه را دریاچه‌ای تصور کنیم که به دلایل زیاد گل‌آلود و ناسالم است و رودهایی با آب شفاف و زلال وارد این دریاچه می‌شوند (کودکان) و از طرف دیگری بخشی از آب دریاچه خارج می‌شود (درگذشتان )ابتدا باید ببینیم چگونه می‌توانیم آب‌های زلال را چنان حمایت و برنامه‌ریزی کنیم که دریاچه آلوده‌شان نکند و بتوانند بتدریج رنگ دریاچه را در طول زمان بتدریج تغییر دهند و از طرف دیگر با اشاعه آموزش‌های بنیادی و خردمندانه از دوره دبستان (پایین به بالا) و یکسانی در مقابل قانون و احترام به حقوق شهروندی و حکمرانی صادقانه از بالا به پایین محیط را برای تغییر آماده کنیم.

 

کودکان پاک و معصوم که وارد این جامعه می‌شوند همان رودهای زلال هستند. نوزادانی که بدنیا می‌آیند همان چشمه‌های پاک هستند پس اگر هدف تغییر است باید با حمایت از کودکان ،مراقبت کامل و آموزش صحیح نگذاریم این موج جدید در جامعه گل‌آلود ما حل شود.

 

تربیت و مراقبت همه جانبه از بدو تولد، رسیدگی به خواسته‎های فطری ، حفظ سلامت، تامین نیازهای اساسی کودکان و مهم‌تر از همه آموزش والدینی که این کودک در دامان آنها پرورش می‌یابد از مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظیفه ماست. مراقبت‌های ما روش‌های آموزشی ما نگرش ما به این دوران زمینه‌ساز عملکرد این کودکان. در بزرگسالیست. جامعه بزرگسال بیست سال آینده اکنون در دامان ما پرورش می‌یابد .

 

بررسی روش‌ها و محتواهای آموزشی ما در سیستم آموزش و پرورش بسیار حیاتی است. آیا ما به اهمیت تربیت مراقبین کودک اندیشه کرده‌ایم؟  آیا اگر مراقبت  همه جانبه و اهمیت آنرا را برای اولیای مهد کودک‌ها انجام داده باشیم که نداده‌ایم این اقدام کافیست در حالیکه تنها حدود ده در صد کودکان در دوران بحرانی رشد به کودکستان می‌روند!

 

آیا والدینی که خود در چنبره رفتارهای نابسامان اقتصادی و فقر فرهنگی و اقتصادی اسیرند می‌توانند فرزندانی با ویژگی‌هایی که خود از آن بی‌بهره‌اند تحویل جامعه دهند

 

ذات نایافته از هستی بخش.             کی تواند که بود هستی بخش؟

 

 

 

نکته قابل توجه اینکه تحت شرایط سخت و ناگوارقرار گرفتن نوزاد به ساختمان مغز در حال نمو او آسیبی می‌رساند که می‌تواند مشکلاتی را در تمام طول عمر برای فراگیری، رفتار و سلامت جسمی وروانی او ایجاد کند.

 

اکنون دانشمندان می‌دانند که استرس مزمن و مداوم در اوان کودکی که مثلاً بر اثر فقر شدید،سوئ استفاده‌های مکرر و یا افسردگی شدید مادر به وجود می‌آید، می‌تواند برای مغز در حال نمو سمّی باشد. استرس مثبت یک جنبه مهم و ضروری نمو سالم است، امّا استرس سمّی، فعالیت قوی وتسکین نیافته ایست که مغز را از روند طبیعی تکامل  باز می دارد .

 

در چنین شرایطی واقعا چه باید کرد. آیا اگر نیاز به تغییر را حس نکرده باشیم و اراده‌ای قوی برای تغییر به سوی اهدافی متعالی در فرهیختگان و تاثیرگزاران جامعه بوجود نیامده  باشد می‌توان از این بن‌بست خلاص شد. شاید عده‌ای شرایط را اینچنین ناهموار نبینند و از تلخی این سخنان خشنود نباشند ولی متفکرین و نظریه‌پردازان خودمان که در دین و دانش سر آمد جهان دیروز و امروزند چه خوب گفته‌اند که

 

زان  حدیث  تلخ  ……….می‌گویم   ترا                             تا  ز تلخی‌ها  فرو  شویم  ترا

 

تو ز تلخی چون که دل پر خون شوی                              پس ز تلخی‌ها همه بیرون شوی.

 

باید آسیب‌شناسی جامعه خود را با صداقت کامل انجام دهیم. باید بدانیم که در طول قرون گذشته  چه بر سر ما رفته است و چه شده‌ایم

 

مولانا این فیلسوف اندیشمند در جای دیگری می‌گوید:

 

هر که درد خویش را دید و شناخت                           اندر استکمال خود ده اسبه تاخت

 

من با این مقدمه اضافه می‌کنم که جامعه‌شناسان زیادی از سال‌ها پیش تاکنون مرتب دردها را گفته‌اند ولی متاسفانه به دلیل پیچیدگی و این حقیقت  ” باز تولید انسان در خانواده ” که به آن اشاره کردم  یعنی چرخه‌ای معیوب نخواسته‌اند راه‌حل ارایه کنند چون اندیشه این بوده که چون درد شناخته شد خودمان بدنبال حل آن خواهیم شتافت. شاید یکی از اولین‌هایی که به موضوع اشاره کرده است  سيد محمد علی جمالزاده”:  باشند که در کتاب خلقیات ما ایرانیان می‌گویند علت اصلی عقب افتادگی ما ایرانیان خود در اندرون ماست در کنار کتاب‌های ارزشمند “جامعه‌شناسی نخبه‌کشی”، “جامعه‌شناسی خودمانی” و “چرا عقب مانده‌ایم؟”  به شعر زیبای ملک الشعرای بهار نیز می توان آویخت که گفته است :

 

این دود سیه فام که از بام وطن خواست                      از ماست که بر ماست

 

وین شعله سوزان که بر امد ز چپ و راست                از ماست که بر ماست

 

جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم /   با کس نسگالیم / از خویش بنالیم /که جان سخن اینجاست …../. از ماست که بر ماست

 

پس در جواب این اندیشمندان در می‌یابیم که این ما باید تغییر کند. این ما کی بوجود می‌آید و چگونه باید تغییر کند ؟

 

 

 

امروزه به دلیل پژوهش‌های گسترده عصب‌شناسان ، روان‌شناسان ، روان‌پزشکان و متخصصین تعلیم و تربیت مشخص شده است که هرنوزاد باصدمیلیارد سلول کامل مغز(نورون) از بدو تولد برای یادگیری و ارتباط گیری با  دنیای پیرامون خود آمادگی دارد . از تولد  به بعد ما شاهد  رشد کیفی مغز هستیم.  رشد کیفی  به سبب فعالیت ها و تجربه های نوزاد به دست می آید ونیزوابسته یه امکاناتی است که به طور مستقیم و غیر مستقیم برای کودک فراهم  می شود . محرک ها و ارتباط های مناسب و مستمر موجب  بخشی از این رشد کیفی راسبب می شود.

 

در گذشته رشد کودک را منحصر به رشد جسمی می پنداشتند. اما از اواخر قرن نوزدهم  این  آگاهی  شکل  گرفت که  رشد کودکان را باید در ابعاد مختلف دید. مغز کودک از لحظه تولد آماده یاد گیری است و این مغز این ماده اولیه حیرت انگیز که دانش فنی جهان را می سازد  تا 6 سالگی 90 در صد رشد خود را می کند. یعنی با سرمایه گزاری در طول 6 سال می توان در این ما تغییرات بنیادی بوجود آورد .[1]

 

از سوی دیگر از دهه‌های قرن بیستم گرایش افراطی بعضی از مکاتب روان شناسی کودک ، این شبهه را به وجود آورد که رشد کودک  به طور انحصاری در محدوده ی رشد شناختی است . یعنی اگر کودکان از جنبه شناخت ، منطق و آگاهی  رشد کنند ، می توانیم کودکان و فرزندان رشد یافته داشته باشیم . این افراط گرایی به جایی رسید که بسیاری از رویکردهای آموزشی،  تمامی فعالیت‌ها و برنامه‌های خود را محدود به رشد شناختی کودکان کردند.

 

این تمرکز و توجه یک جانبه نیز سبب بروز  مشکلات فراوان برای کودکان شد. اما در انتهای قرن بیستم کارشناسان مسایل کودکان به این آگاهی دست یافتند که رشد جنبه‌های  متنوع و پیچیده دارد و محدود کردن رشد کودک به یکی از این ابعاد موجب اختلال های اساسی در زندگی کودک می شود.

 

به همین دلیل نظریه “رشد همه جانبه کودکان ” مطرح شد  و تمامی جنبه های رشد کودکان  مورد توجه قرار گرفت و برفراهم کردن شرایط مناسب برای بروز رشد همه جانبه تأکید بسیار شد.

 

امروزه روان‌شناسی کودک، بر این اعتقاد استوار است که  کودکان در حوزه‌های جسم، حرکت، عواطف، روابط اجتماعی، شناخت و حتی در حوزه‌ی کلامی نیز  رشد می‌کنند و همه حوزه‌ها مهم هستند و نیازمند توجه و زمینه‌سازی‌اند. و این مراقبت‌ها زمینه‌ساز عملکرد آنها در بزرگسالی‌ست

 

[1]انتشار مقاله آقای دنیس وینترزDennis k.Winters   یک اقتصاددان بنام امریکایی در دهم سپتامبر 2007 تحت عنوان ثمرات اقتصادی مراقبت‌های همه جانبه کودکان بر اساس مطالعه‌ای که در چین انجام داده بودند برای من که سال‌های زیادی از عمرم را برای سلامت کودکان و خصوصا تغذیه بهتر آنان در کشور کار کرده بودم بسیار تکان‌دهنده و در ضمن امیدوارکننده بود. من رابطه بین دریافت مواد مغذی مورد نیاز دوران رشد را با تاثیر مثبت آن بر هوش و IQ بارها در مقالات مختلف مطالعه کرده بودم و علت تلاش‌های بسیارم برای افزودن ید به نمک اگرچه اثرات مثبت فراوان بر کاهش سقط جنین، عقب‌ماندگی ذهنی و جسمی و مرگ و میر اطفال داشت ولی کمبود ید  تا سیزده درجه بهره هوشی یا IQ     را کاهش می‌داد و تنها این می‌توانست انگیزه قوی برای تلاش‌های فراوان من برای پایان دادن به این گرسنگی پنهان باشد .

در مقاله آقای وینترز آمده است که بیست‌وپنج در صد مردم چین با بهره هوشی بالا بیش از کل مردم آمریکا هوشمندی دارند و اضافه کرده است که این یعنی چینی‌ها کودکان باهوش‌تری از ما ( امریکا ) دارند .

در صفحه اول این گزارش آمده است که ماده اولیه در اقتصاد نوین جهانی  قدرت مغز است  در حقیقت علت بررسی اقتصاددانان آمریکایی‌ برای آنکه علت موفقیت چین را رتبه اول اقتصاد جهانی را بدست آورده آنها را به این نتیجه رساند که در چین برنامه آموزش از اوان دوران کودکی یعنی از بدو تولد تا 6 سالگی بیست سال است اجرا میشود و هنوز هم در دست اجراست .

اسلاید های این اقتصاد دان که با جستجوی نامش برای همه در اینترنت قابل دسترسی است نشان میدهد که این برنامه چگونه توانسته است مشکلات رفتاری ، نابسامانیهای اجتماعی مانند اعتیاد و بزهکاری را کاهش دهد.

هر یک از ابعاد رشد ویژگی و اصول و مبانی دارد و شامل مهارت ها ، استعداد ها ، ظرفیت های ویژه  خود است . روان شناسی کودک به ما نشان می دهد که توانایی ها و ظرفیت ها در هر یک از ابعاد رشد، در میان کودکان عمومی وپایه ای است. یعنی هر کودک در هر گوشه از جهان تقریبا بالقوه این توانایی ها را دارد. واگر در مسیر رشد استعدادها به خودی خود، به سختی  می تواند  به ظهور برسد و لازم است که والدین ، پرستاران و مربیان کودک (مراقبین) این فضاها و موقعیت ها را فراهم کنند . یعنی  بر عهده مراقبین کودک است که با مشاهده نشانه های توانایی های پایه ای کودکان ، زمینه های رشد و بروز این توانایی را فراهم کنند . تا کودک بتواند در زمانی که با تفاوتهای فردی او مناسب است،  به حداکثر استعدادها و توانایی ها خود دست پیدا کند.

برای توانمند سازی مغز مراقبت همه جانبه از اوان دوران کودکی ( حتی چند ماه قبل از بارداری ) از اهمیت ویژه برخوردار است . کمبودهای تغذیه ای در دوران بارداری  و خصوصا نخستین سالهای زندگی می تواند بر آینده کودکان  اثر گذارد .نکاتی ساده وجود دارد که والدین باید از آن مطلع باشند وبه کمک آموزش ومطالعه کتابهایی که مبانی فرزندپروری را به آنها می دهد، به اطلاعات مجهز  شوند. نکاتی که اگر رعایت شود زندگی  کودک را پر بارتر خواهد کرد. کمبود هایی مانند آهن ، ید ، و محرومیت از شیر مادر می تواند حدود سی امتیازاز بهره هوشی کودک را کم کند  اگر این کودک با وزن کم هم به دنیا آمده باشد باز حدود 5 امتیاز  جمعا سی و پنج امتیاز از بهره هوشی را از دست می دهد .

این اثر گذاریها بیشتر در اولین سالهای زندگی رخ میدهد و بعد جبران نمی شود. وقتی درباره غفلت کردن  از دوران کودکی صحبت  می شود می توان  تعداد کل تولد های مناطق محروم را در 30  امتیاز هوشی  ضرب کرد ومشاهده کرد که در کل کشور به طور مستمر چه غفلتی صورت می گیرد وچه توانایی ها وظرفیت هایی از دست می رود.

 

 گابریلا میسترال شاعر شیلیایی که در سال 1904 جایزه ادبی نوبل را به خود اختصاص داد،نوشته است:

در جهان امروز ما به دلايل اشتباهات زيادي كه مرتكب شده ايم مقصريم اما بزرگترين  اشتباه ما يا بهتر بگويم جنايتي  كه   مرتكب شده ايم  بي توجهي  به  نوزادان و  كودكان   بوده است بسياري  از نياز  ها را  مي توان  به بعد  موكول

كرد اما در مورد كودك اينچنين نمي توان كرد زيرا   همين  لحظه استخوانش در حال  تكميل خونش در حال ساخته شدن و شعور واحساسش در حال رشد است .

زيرا اسم او امروز است   

 بله اسم  او امروز است و تمام نیاز ها باید به موقع به او برسد و ما حق نداریم نیاز ی  امروزش را نادیده بگیریم  چون فردا های نسل ما تنها  براساس توان و بهره هوشی تمامی کودکان  امروز شکل می گیرد و این نسل نو می تواند در عرصه های مختلف از علم و اقتصاد و هنر تا ارزش های متعالی بدرخشد و نماینده ایرانی با توانمندیهای فراوان باشد .

نوزادی با وزن سه کیلو گرم در مدت 6ماه دوبرابر  و تا یک سالگی سه برابر می شود  ما با چه مواد غذایی نیاز های سلول های متفاوت او را می دهیم  آیا نیاز های تغذیه او را می شناسیم آیا نیاز های روانی ،عاطفی ، تربیتی و … را می شناسیم. غفلت کردن از کودک و مادر بار دار یا شیرده غیر قابل جبران است. یعنی آنها را در چرخه مراقبتی  مورد توجه خاص قرار ندادن  با کودک بازی نکردن، او را در آغوش نگرفتن ، با اوبه گرمی صحبت نکردن، محبت نکردن ، لمس نکردن ،  یعنی مغز آماده یادگیری او را  به حال خود رها کردن  و این نه تنها مانع رشد و بالندگی او می شود بلکه یک ذخیره مهم کشوری به هدر می رود .

دانش امروز نشان داده است که توانایی های  بالقوه  نوزاد بسیار بیشتر از آنست که تصور می کنیم.  به فعل در آوردن این توانمندیها با شناخت نیاز های این دوران آغاز می شود.  مهارت های اجتماعی ، چگونگی واکنش به رویداد ها ، کنترل احساسات ، توانمندی برای حل مشکلات پیچیده ، اعتماد بنفس ، خیر خواهی  و تمامی صفاتی که می تواند موجب تعالی یک کشور گردد در دوران  کودکی به کمک رفع نیازمندیهای اولیه و مراقبتهای افراد آموزش دیده شکل می گیرد . در دوران کودکی است که ارزشهای انسانی  وهدفهای متعالی بنا گذاشته می شود و پایه های خصلت های خوب مانند هدفمند کردن ، انگیزه داشتن و رعایت حقوق دیگران در این سالها ساخته می شود. چگونگی تامین این نیاز ها   خود  نیاز به توجه دولتمردان ، سیاستگذاران و اندیشمندانی دارد که  به آینده کشور علاقمندند و به آن عشق می ورزند .

دولت ها در این زمینه با برقراری قوانین مناسب و درک ریشه های ناتوانمندی جامعه ورفع مشکلات و حمایت از دوران بسیار کوتاه و طلایی کودکی نقش ویژه دارند . سه سال اول زندگی سپس تا 6 سالگی  بنیان های محکم سلامت جسمی ، روانی ، شناختی و آموزشی می تواند چنان پایه ریزی شود که خلاقیت ها برای ساخت جامعه ای بهتر و عادلانه تر شکل گیرد . با این درک است که می توان رو به رشد و تعالی حرکت کرد .

فقر  واقعی یک ملت ریشه در استفاده نکردن از کلیه توانمندی هایی دارد که بالقوه در مغز کودکان نهفته است  و غفلت ها ی نادانسته آن را به فعل در نیاورده است .

فقر یعنی به هدر دادن استعدادها در چرخه نادانی . فقر یعنی ناتوانی اندیشیدن برای بهره برداری از آنچه طبیعت در اختیار گذاشته است .

تغذیه مناسب در مراقبت های دوران کودکی اهمیت ویژه دارد  . نوزادان بطور عریزی  گرسنگی را فریاد می زنند  ولی اگر معده  با ماده غذایی بی ارزشی پر شود و سلولها گرسنه بماند دیگر فریادی هم وجود ندارد . بنابرای مهم است که مادر با چه ماده ای این معده را پر می کند علت اینکه توصیه می شود تا 6 ماهگی حتی آب بکودک ندهید و فقط با شیر مادر او را تغذیه کنید اینست که هیچ ماده غذایی آین دانسیته انرژی و خواص مورد نیاز رشد سریع را ندارد .  سه سال اول زندگی ودوران قبل از دبستان این نیاز ها بسیار بیشتر از دوران مدرسه و حتی یک فرد بالغ است چون رشد بسیار سریع است.  کودکان و نوجوانان   مبتلا به سوتغذیه توانایی کمتری برای کار بدنی و فکری دارند  کودکان جوامع فقیر بیشتر در معرض آسیب های ناشی از فقر هستند  و خصوصا در سنین پایین کمبود های غذایی ممکن است با کاهش شدید توانمندی های ذهنی زندگی آنها را تا اخر عمر مواجه با مشکلات متفاوت کند  و اگر منطقه ای مبتلا به سوتغذیه باشد آن منطقه توسعه کافی پیدا نمی کند و فقرشدید ترمی شود و همانطور فقر موجب تشدید سوتغذیه و افزایش بیماری و مشکلات متعاقب آن می شود   دزدی ،سرقت ، بزه کاریهای متفاوت فحشا در جوامع فقیر رشد بیشتری دارد

 

جامعه توانمند آینده در گرو توجه به نیاز های تغذیه ای کودک امروز

کودک از زمانی که به دنیا می آید  با حدود سه کیلو وزن، دومیلیارد سلول و صد میلیارد نورون یا سلول عصبی دارد که مغز او را می سازد . جسم در حال رشد کودک به مواد غذایی مفید با کیفیت بالا نیاز دارد تا سلولهای متفاوت در حال رشد را تغذیه کند ،به همین دلیل توصیه به مکیدن پستان از بدو تولد بلافاصله بعد از تولد،  تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی (و شروع تجویز قطره ویتامین A و D  به دلیل کمبود در جیره غذایی از روز پانزدهم تولد)باید شروع شود از6 ماهگی به بعد همراه با تغذیه   باشیر مادر غذای کمکی آغاز می شود  و به دلیل نیاز بالای کودک به آهن، قطره آهن  نیز در همین زمان تجویز می شود .

معده کودک کوچک است و باید مراقب بود که این معده کوچک با غذاهایی که دانسیته انرژی پایینی دارند پر نشود  چون وقتی معده پر است، احساس سیری نمی گذارد کودک غذای دیگری بخورد برای مثال مصرف غلات حجیم و شور که متاسفانه از ده ها سال پیش در کشور ما تولید و به شدت تبلیغ می شود، می تواند با جذب آب 9 برابرشود معده کودک را پر کند و احساس سیری موجب شود که نوزاد از غذای خوب و حتی در دوران شیر خواری از شیر مادر محروم شود. در سال 1377 بررسی ملی وضعیت تغذیه کودکان  نشان داد که در شهرها 32 در صد ودر روستاها41 درصد  شیر خواران 5 تا یازده ماهه، هر روز پفک مصرف می کرده اند ( گزارش سیمای تغذیه کودکان  در استانها انتشار دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت ).

تصویر زیر مربوط به تحقیق سیمای تغذیه کودکان استانها در سال 1377 است و رنگ آبی وضعیت رشد کودکان کشور را که در 5 تا 6 ماهگی دچار افت رشد می شوند نشان می دهد الگویی که در حال حاضر بیشتر در مناطق محروم شاهد آن هستیم بطور طبیعی کودکان باید  با توجه به شرایط تولدشان 50 در صد بالای صدک 50 رنگ بنفش  و50 در صد پایین این صدک باشند  .

کودک شیر خوار از بدو تولد و تا یک سالگی بر اساس نیازش هر چندبار که شیر می خواهد  باید  تغذیه شود دانشمندان علم تغذیه  مقایسه ای چشم گیر از میزان نیاز روزانه یک نوزاد پنج ماهه و یک فرد بالغ انجام داده اند.

RDA  یا Recommended Daily Allowance     برای مثال سو تغذیه در یک کشور چیست و کجاست و این چهارچوب نظری راه پیشگیری از این غفلت ها را نیز نشان می دهد.

اگر منابع بالقوه کشوری در سیستمی منطقی و عادلانه توزیع شود بگونه ای که همه مناطق جغرافیایی و بالطبع همه مردم مناطق مختلف در آن سهیم باشند و ساختار های اقتصادی چنان نظمی داشته باشند که دسترسی به منابع را (آموزشی ، بهداشتی،زیست محیطی  ، تامین اجتماعی و….) برای همه فراهم کند  و در این میان امکان بهره مندی از منابع انسانی و اقتصادی برای رشد در همه ابعاد آن برای همه مناطق فراهم شود و خصوصا اگر سرمایه گزاری برای تحصیلات و آموزش همگانی میسر شود بطور یقین علل اصلی بسیاری از بیماریهای اجتماعی از جمله سوتغذیه (که بعنوان مثالی ملموس در این تصویر آمده است ) از بین خواهد رفت . این چهار چوب نظری که توسط یونیسف در سال 1991 ارایه شده براحتی نشا ن می دهد غفلت ها کجا قرار گرفته اند و علل اصلی ، زمینه ساز  و مستقیم را  بطور شفاف نشان می دهد .

با مطالعه  سطوح مختلف می بینیم اگر علل اصلی از میان برداشته شود عوامل زمینه ساز و مستقیم هم از بین می روند و یا امکان بوجود آوردن و استقرار آن تسهیل می  گردد .فرض کنید ما علل اصلی را نادیده بگیریم و منابع  و ثروت عمومی  در کشور بزرگی مانند کشور ما منصفانه توزیع نشود    یعنی برای سرمایه گذاری در مناطق دور افتاده و محروم  منبع لازم مالی یا نیروی انسانی نداشته باشیم در این شرایط علل زمینه ساز مانند دسترسی نداشتن به خدمات بهداشتی یا بی سوادی مادران  و نبودن شغل ، فراهم نشدن امکانات مالی برای خانواده عدم دسترسی به غذا موجب می شود که مشکل مورد بحث که در این مثال سوتغذیه است بروز کرده و موجب بیماری و یا مرگ گردد.

در علل زمینه ساز بین دسترسی نداشتن به خدمات بهداشتی و محیط سالم  و دسترس نداشتن به غذا  یک حلقه وجود دارد این حلقه مهم مراقبت از کودکان و زنان و خصوصا مادران باردار و شیرده می باشد  این مراقبت ها شامل طیفی از حمایت های عاطفی ، روانی ، حذف تبعیض بین زن و مرد ، احترام به حقوق فردی و اجتماعی ، پیشگیری از بیماری ، دسترسی به منابع آموزشی و تسهیل آموزش ها ،حق مشارکت و بهره جستن در کارهای اقتصادی مانند کشاورزی ، قالی بافی و…. حقوق مساوی در قرار داد ها و مالکیت ، خدمات بهداشتی رایگان و …. می باشد (کتاب نقش مراقبت در بهبود وضعیت تغذیه از انتشارات دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت  )

 

ضرر اقتصادی ناشی از  سوء تغذیه  کودکان

سو تغذیه کودکان مشکلی جهانی ست. درکشورهای توسعه یافته، برنامه های حمایتی و قوانین بسیار جدی این مشکل را به حداقل رسانده است شاید آنها محاسبات اقتصاددانانشان را باور کرده اند و برای حفظ سلامت دوران کودکی سرمایه گذاری کرده اند  تا با عواقب مادی و معنوی سنگین آن روبرو نشوند .

کمبود انرژی و پروتیین دریافتی کودک سوتغذیه  نامیده می شود و لی کمبود ریز مغذی ها یعنی املاح و ویتامین ها نیز در رشد جسمی و ذهنی کودک نقش مهمی دارد . علت انتخاب نام ریز مغذی اینست که این مواد به مقدار کم یا بسیار کم مورد نیاز بدن هستند ولی نقش مهمی در فعالیت های سلولی بدن دارند و گاهی کمبودشان زیان های غیر قابل جبران به بار می آورد . ریز مغذی های اساسی  ید ، آهن ،روی ، کلسیم و ویتامین های A و ِD  هستند .

اقتصاد دانان در دهه های اخیر با محاسبات اقتصادی کمک بزرگی به بخش سلامت کرده اند چون آنها نتیجه غفلت ها را در بخش پیشگیری  به زبان پول بیان می کنند. آنها در حد امکان سود ناشی از خدمات پیشگیرانه را با  هزینه های سنگین ناشی از معلولیت ها ، مرگ های زود رس و هزینه های سنگین درمان مقایسه می کنند از آنجا که سیاستگذاران در دولت به بخش سلامت  توجه کافی ندارند اعتبارات، معمولا در بخش درمان صرف  می شود و اگر چه شعار جهانی پیشگیری برتر از درمان در همه  جا به کار می رود   ولی  نبود نگاه پیشگیرانه نه تنها در کشور ما بلکه در اغلب کشور های در حال توسعه  همیشه مشکل ساز بوده است.

در جدول زیر سال 1374  محاسبه میزان خسارت مالی ناشی از سوتغذیه کودکان در ایران  با دو کشور تایلند و اندونزی مقایسه شده است   این محاسبه نشان داد در آن سال با 15 در صد سو تغذیه ( کودکان زیر 5 سال ) کشور ما 5652 میلیون دلار ضرر داشته است .

محاسبات زیانهای مالی ناشی از بیماریها، تقریبا از پانزده  سال پیش در ایران شروع شد  تا شاید  تصمیم گیرانی که در تخصیص بودجه برای سلامت نقش داشتند، به ابعاد ضرر و زیان  بی توجهی  به برنامه های پیشگیرانه از جمله تغذیه پیشگیر توجه کنند و با اختصاص بودجه و اعتبارات یا وضع قوانین مناسب  و انجام اقدامات لازم، از مشکل بکاهند .

براساس محاسبات بانك جهاني  كمبود ريزمغذي ها، ساليانه بيش از 5 درصد درآمد ناخالص ملي GDP[i] كشورها را كاهش مي دهد،در حالیکه راه حل هاي كامل و مستمر براي غلبه بر آن،  معادل 3/0 درصد GDP است.بنابراین

صرف هر گونه هزينه در بهبود شاخص هاي بهداشتي و تغذيه اي در واقع سرمايه گذاري در جهت افزايش بهره وري جامعه و افزایش توليد ناخالص مليGNPاست. به عنوان مثال اگر توان توليد در فرد كم خون بطور متوسط 20درصد كاهش يابد، در كشوري كه 50درصد از زنان و 20درصد از مردان مبتلا به كم خوني هستند، توان توليد معادل 5 تا 7 درصد كاهش خواهد داشت  براساس محاسبات انجام شده در کشور ما با شيوع 20 درصدي كم خوني در زنان سنين باروري، ساليانه در حدود 575 ميليون دلار ضرر و زيان ناشي از كم خوني به دليل پيامدهاي آن از جمله افزايش مرگ و مير و ابتلا به بيماريها، افت تحصيلي و كاهش قدرت كار و توليد افراد به كشور تحميل مي شود.

تحقیقات زیادی در جهان، در زمینه هزینه اثربخشی برای مشکل ریز مغذیها انجام شده است . اغلب این تحقیقات نشان داده است که به ازای هر دلار خرج شده برای اجرای طرحی که به حل مشکل کمک کند بازدهی در زمینه بهره وری بالارفته است.

شکل زیر نتیجه تحقیق در امریکاست که نشان می دهد به ازای هر دلار هزینه  که مثلا برای غنی سازی ید انجام می شود 28 دلار فایده یا سود ناشی ازآن است یا به ازای هزینه کردن یک دلار برای  مکمل یاری با ویتامین  A 146 دلارسود  کسب شده است .

 

آموزش از آغاز تولد برای همه ؛ یک سرمایه گذاری خردمندانه

در آوریل 2005 گزارشی از نشست دوروزه  9 و 10  دسامبر 2004 تحت عنوانآموزش از اوان  کودکی برای همه یک سرمایه گزاری خردمندانه     توسط موسسه تکنولوژی ماساچوست ، دانشکده مدیریت کمبریج  منتشر شد . این گزارش نتیجه این نشست است که محققان برجسته و کسانیکه تجربه های مفیدی در زمینه  آموزش و مسایل مربوط به کودکان داشتند  همراه با متولیان توسعه اقتصادی در امریکا در آن شرکت داشتند

برای شفاف کردن این موضوع که چگونه آموزش ها و توجه به کودک و بازی با او  می تواند روی سلولهای مغزی چنان اثری بگذارد باید به این دوران حیاتی زندگی انسان نگاهی علمی بیندازیم در اینجا فقط به نکته های کلیدی و مهم اشاره شده است .

  • در هفته سوم بارداري هر دقيقه250000 سلول مغزي در جنین تولید می شود.
  • وقتی نوزاد به دنیا می آید مغز 400 گرمی او صد میلیارد نورون یا سلول عصبی دارد.
  • به دلیل این رشد، انرژي مورد نياز مغز نوزاد که از تغذیه به دست می آید، دو برابرانرژی مورد نیاز یک بزرگسال است
  • نورونهای مغز از لحظه تولد تحت تاثیر کلیه عوامل محیطی اطراف کودک قرار می گیرند و سیناپس هایی که در اثر هر تحریک (نور ،صدا ،رنگ، درجه حرارت محیط ، صحبت ها ، شیوه بیان ، محبت ، لبخند و ….) به وجود می آید،  اتصالاتی بین  نورونها ایجاد می کند .
  • هر چه با کودک بیشتر کار شود بیشتر مراقبت شود ، بازی شود و به او آموزش داده شودسیناپس های به وجود آمده مغزبرای یادگیری فعال تر و توانمند تر می شوند .
  • در سه سالگی وزن مغز تقریبا سه برابر می شودوبه حدود1100 گرم می رسد در حالیکه مغز یک فرد بالغ 1300 تا 1400 گرم است
  • دید هر دوچشم و شنوایی  در سه سالگی تقریبأ کامل می شود. در این سن  پاسخ گویی و واکنش و حتی کنترل احساسات و به دست آوردن مهارت های اجتماعی آغاز می شود.
  • دور سركودك 6ساله، 90 درصد دورسر يك فرد بالغ است، یعنیدر این سن سهم عمده رشد مغزی انجام شده است در حالیکه  قد این کودک 70 درصد قد يك فرد بالغ است یعنی رشد قدی اوهنوز ادامه  دارد .

 

شکل بالا نشان می دهد که  از لحظه تولد تا سه سالگی چه توانایی هایی در کودک در حال شکل گیری و تکامل است ، بعضی از این توانایی ها  مانند یاد گیری زبان و مهارت های اجتماعی  بیشترین رشد را تا سه سالگی می کند و درسنین بالاتر کامل تر می شوند .  بخش دیگری از توانایی ها تا 6 سالگی رشد دارند. این سالها برای تربیت ، توانمند سازی ، یادگیری ، مهارت های اجتماعی  سالهای طلایی هستند .

آموزش مناسب می تواند در این سنین اثر گذاری شگرفی در افراد ایجاد کند .در این سالهای طلایی توجه به نیاز های جسمی و عاطفی کودکان اهمیت بسیار دارد وهمچنین ایجاد امکانات برای آموزش مادران و مربیان مراکز نگهداری کودکان مانند مهدکودک ها اهمیت کلیدی دارد. زیرا کودکان در کنار مربیان آموزش دیده امکان رشد سازنده خواهند داشت.

متولیان توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور باید بدانند . برای رشد مغز از تولد تا 6 سالگی  کودک چه نیاز های غذایی، حمایتی،آموزشی، عاطفی و….. دارد  می دانیم مغز برای رشد و ایجاد سیناپس های بین نورون های خود به انرژی نیاز دارد و انرژی را از تغذیه به دست می آورد.شیر مادرانرژی  نوزاد تازه به دنیا آمده را به او می رساند و تا 6 ماهگی که حیاتی ترین مرحله رشد کودک و ایجاد ارتباط نورون های مغز اوست  شیر مادربرای تغذیه جسمی و آغوش پر مهر مادر و پدر و اطرافیان  برای تغذیه ورشد عاطفی کودک لازم و کافی است.

خلقت برای مرحله حساس نوزادی، غذایی با بهره بسیار بالا و غنی را به طور طبیعی در اختیار گذاشته است که هیچ کودکی نباید از آن محروم شود ادامه استفاده از شیر مادر تا دوسالگی، بسیار مفید است.

بعد از 6 ماهگی شیر مادر به تنهایی برای شیر خوار کافی نیست  و کودک تا یک سالگی باید در هر وعده، اول شیر مادر سپس غذای کمکی بگیرد. در این مرحله نیز آهن مورد نیاز شیر خوار افزایش می یابد ولی غذا و شیر مادر نمی تواند  نیاز را تامین کند. به همین دلیل از6 ماهگی قطره یا شربت آهن برای شیر خوار تجویز می شود

 

 

 

 

مغز ماده اولیه برای یاد گیری و توانایی است

تشکیل سیناپس ها بین نورون ها مغز را برای یادگیریهای بهتر و درک مهارت ها آماده می سازد. همانطور که گفته شد زمانی که کودک به دنیا می آید نورون های مغزی سیناپس یا خطوط ارتباطی کمی دارند در این مرحله کودک از خود شناختی ندارد و همه چیز را یک کلیت می بیند اما از طریق ارتباط با اطرافیان و تجربه های ادراکی به آرامی می تواند تفاوتهای خود و دنیای بیرون را درک کند

نوزاد در این مرحله به توجه کامل نیاز دارد. شیر دادن ، در آغوش گرفتن ، نگاه کردن ، نوازش کردن ، آواز ملایم ، محبت کلامی، لالایی ، محیط امن ، دمای مطلوب اطاق  ، به موقع عوض کردن ، ماساژدادن دست و پا از نیازهای اولیه برای رشد نوزاداست.  و همه اینگونه تحریکات باعث می شود در مغز، بین نورون ها سیناپس ها ی بیشتری شکل بگیرند با زیهای مختلف حواس پنج گانه کودک را تحریک می کند وآنها را رشد می دهد تا بهتر ببیند ،بشنود ، لمس کند و لمس شود ،بو بکشد و حتی بچشد اسباب بازیهای رنگارنگ و محیط فعال اطراف، او را زودتر آماده می کند که بین خود و دنیای بیرون تفاوت بگذارد.

دکتر آلپورت روانشناس دانشگاه هاروارد معتقد است که کودک خود خویش را از لحظه تولد تا دوران بلوغ در هفت مرحله تبیین می کند و اگر این هفت مرحله توسط والدین خوب رعایت شود به سلامت و توانایی های او کمک می شود این هفت مرحله شامل 1خود جسمانی  2 تشخیص هویت خود 3 احترام به خود 4 گسترش خود  5 تصور از خود  6 خود معقول  7 تلاش اختصاصی است که هر کدام از این هفت مرحله در کتاب   الگوی کودک سالم  تهیه شده در موسسه پژوهشی کودکان دنیا همراه با دیدگاههای روان پزشکان انسان گرای دیگر نظیر فرانکل، فروم ، راجرز و ماز لو  قابل دسترس است و توصیه می شود والدین و یا مراقبین کودک این کتاب را با دقت مطالعه کنند.

نکته های ظریف و بسیار مهم تربیتی این کتاب و توجه به آن برای آموزش کودک از نخستین مرحله تولد به والدین این اطمینان را می دهد که  توانسته اند توانایی های بالقوه فرزند خود را به فعل در آورند .

 

می دانیم :

  • زیر بنای توسعه در هر کشورسرمایه نیروی انسانی  توانمند ،مبتکر و خلاق است.
  • را ه اصلی دستیابی به این سرمایه ارزشمند، کودکان هستند که از لحظه تولد استعدادیادگیری وآموزش را دارند.
  • غفلت از کودکان و رها کردن آنان به حال خود غفلت از بارز ترین و مهمترین سرمایه های ملی است.

برای توانمند سازی مغز تنها به خدماتی بسیار ساده نیاز داریم که باید به موقع  ارایه شود.

در جواب شعر زیبا و نغز  ملک الشهرا که گفته است از ماست که بر ماست مولانا هم  شعر زیبایی دارد  . او می گوید

این جهان کوه است و فعل ما ندا

سوی ما آيد ندا ها را صدا

این جهان کوه است و گفت و گوی تو

چون صدا هم باز آید سوی تو

ما اگر در جامعه مان شاهد نا بسامانی هستیم باید از جایی شروع به اصلاح کنیم نمی توان منتظر ماند تا دستی از غیب برسد و اخلاق ما را درست کند. اگر وظیفه ما نیست که به این اولویت های جامعه خودمان بپردازیم  وظیفه کیست؟

به زبانی دیگر

اگر ما انجام ندهیم  چه کسی؟

اگر حالا نه پس کی ؟

اگر از اینجا نه پس از کجا؟

If not us who? /if not now when? /if not here where?

 

*** متن نشست “توجه به رشد و تکامل کودک، راهی به سوی رستگاری” در   هفتمین پیش‌شماره نشریه داخلیبه چاپ رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

"توجه به رشد و تکامل کودک، راهی به سوی رستگاری"
مقالات مرتبط
اشتراک گذاری