جلسه نقد و بررسی کتاب “وضعیت توسعه انسانی در ایران” 21 آذر ماه به همت موسسه رحمان و نشر پارسه، در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. دکتر سعید مدنی (نویسنده کتاب) به توضیح ساختار و محتوای کتاب پرداخت و آقایان دکتر قانعیراد، دکتر راغفر و دکتر دینیترکمانی علاوه بر قدردانی از دکتر مدنی بابت دغدغهها و تلاشهای علمی ارزشمند ایشان، به طرح دیدگاههای خویش پیرامون کتاب و مبحث توسعه انسانی پرداختند.
در ادامه، چکیده مباحث مطرحشده توسط میهمانان نشست را میخوانید:
دکتر مدنی: گزارش توسعه انسانی 2014، آسیبپذیری و تابآوری
ارائه تصویری از وضعیت اجتماعی کشور توسط یک نهاد مستقل و غیردولتی، سنت خوب و سودمندیست که توسط مؤسسه رحمان آغاز شده است.
از ویژگیهای مهم گزارش توسعه انسانی 2014 جمعبندی 15 ساله آن از وضعیت توسعه انسانی جهان است. کتاب، براساس گزارش مزبور و با لحاظ کردن داوری جمعی از اساتید در رشتههای گوناگونِ مرتبط، نگاشته شد تا تصویری جامعتر از وضعیت توسعه انسانی ایران ارائه دهد. مفاهیم محوری در گزارش توسعه انسانی 2014 “آسیبپذیری و تابآوری” است. بحرانهای مختلف درباره جامعه ایران از مسائل زیستمحیطی گرفته تا اقتصادی-اجتماعی، نشان میدهد که جامعه ما دچار آسیبپذیری بالا و تابآوری پایینی است. آسیبپذیری به معنای توانمندی افراد برای مقابله با شوکها، شرایط و تهدیدها و تابآوری هم به معنای امکان مدارا و سازگاری با رخدادهای گوناگون است. این کتاب تلاش کرده تا بر مبنای گزارش توسعه انسانی 2014، عوامل داخلی و خارجی آسیبپذیریِ بالا و تابآوریِ پایین را در کشور ایران توضیح دهد. بخش پایانی کتاب هم بر مبنای چارچوب نظری گزارش توسعه انسانی 2014 کوشش کرده تا راههای کلانِ کاهش آسیبپذیری و افزایش تابآوری را بیان کند.
دکتر راغفر: سیاستهای بخش عمومی، پدیدآورنده نابرابریهای گسترده
ارائه نخستین گزارشهای توسعه انسانی از دهه 90 میلادی آغاز شد تا بتواند کمبودهای مطالعات پیشین را که بر شاخصهای اقتصادی تمرکز داشتند، جبران کند و درواقع واکنشی بود به بحرانهایی که پیامد سیاستهای نئولیبرالیستی دانسته میشد. در ایران هم سیاست تعدیل ساختاری و واگذاری یا رهاسازی اقتصادی به آزِ گروههای گوناگون درون قدرت، پیامدهایی جدی در حوزههای اساسی داشت که امروز شاهد هستیم؛ رکود ظرفیتهای تولیدی در کشور، ریشه گرفتن فساد در اقتصاد و نابرابریهای گستردهای که به دنبال سیاستهای بخش عمومی شکل گرفته و میتوان آن را سرچشمه بسیاری از آسیبهای اجتماعی دانست.
مافیاهای متعدد درون اقتصاد کشور و وجود شوکهای خارجی موجب شده است که یافتن راه خروج از وضعیت کنونی دشوار باشد. تصمیمگیرندگان اصلی، از سهمی که در ایجاد بحرانها دارند، سخنی نمیگویند و انگشت اتهام تنها به سوی دولت نشانه میرود، گرچه خود دولتها هم در شکل دادن به این بحرانها، مشارکت دارند. بدهبستانی که میان دولتها و گروههای قدرت وجود دارد، سرانجام به زیان عموم مردم تمام میشود. اساسیترین راهکار، “عزم سیاسی” است که مستلزم درک گروههای قدرت از عمق فاجعه در کشورمان و خروج آنان از اقتصاد کشور است. جامعه ما راه حل دارد، اما عزم سیاسی باید وجود داشته باشد تا بتوان از آنها سخن گفت.
دکتر قانعیراد: جهانیشدن و فرسایش دولت-ملتها
گستردگی منابعی که برای نگارش کتاب مورد ارجاع قرار گرفته و همچنین تنوع موضوعاتِ مورد بررسی بسیار ارزشمند است.
نقدهایی به خود شاخص توسعه انسانی وارد است. جهانیشدن، شکلگیری اقتصاد دانش، تاکید بر عاملیت انسانی، افزایش فرصتهای زندگی و مباحثی مانند بحثهای آمارتیاسن، به مطرحشدن اهمیت سرمایه انسانی منجر شد که انسان را به یک نهاده اقتصادی تقلیل داد و بنیان توسعه پنداشت. شاخص توسعه انسانی را میتوان با نگاهی به کشورهای منطقه نقد کرد؛ چرا این کشورها با وجود بهبودی که در شاخص HDI داشتند، فروپاشیدند؛ به جای اینکه از ثبات و توسعه و پایداری برخوردار شوند؟
شاخص توسعه انسانی، یک نسخه توسعه در شرایط جهانیشدن است و نگاه خوشبینانهای به آن دارد. درحالی که جهانیشدن، با رویکرد فردگرایانه، غیراجتماعی و اقتصادگرایی که دارد، ملتها و دولتها را دچار فرسایش میکند. بسیاری از آسیبها و شوکها که در کتاب و متاثر از گزارش توسعه انسانی 2014 مطرح است، به مثابه تهدیداتی عنوان شده که میتوانستند نباشند و حالا چون هستند، باید کشورها تابآوری خود را بالا ببرند. اما به جای تهدیدهای غیرقابلپیشبینی دانستن اینها، میتوانیم بگوییم تهدیدات سیستماتیکی هستند که به سرشت جهانیشدن، پیوند خوردهاند. اگر ما در پی افزایش شاخصهای توسعه انسانی هستیم، باید سرمایه اجتماعی و امکان کنش جمعی را بالا ببریم.
دکتر دینیترکمانی: اهمیت نقد ساختار قدرت در ایران
شاخص توسعه انسانی مهم است، چون اتفاقا ما را از نگاههای صرفا اقتصادی، دور میکند. نقدهایی که به رویکرد توسعه انسانی وارد است، به پایههای تئوریکی آن برنمیگردد، بلکه از محدودیتهای آماری ناشی میشود.
دولتی میتواند از پس رفع نیازها بربیاید که ویژگیهای کارآمدی را هم داشته باشد. طبق رویکرد توسعه انسانی، نمیشود آزادی، توسعه سیاسی و آزادی، توسعه اقتصادی و توسعه فرهنگی را از هم جدا کرد. آزادی فرآیندی از صندوق رأی میگذرد و آزادی فرصتی، حمایتها و فرصتهایی برابر است که فضای اجتماعیِ حاکم بر زندگی افراد را به گونهای سامان میدهد تا آنها بتوانند حق انتخابهای گستردهتری داشته باشند. بنابراین توسعه انسانی تا حد زیادی ناظر بر عدالت اجتماعیست؛ برابری درآمدی، جنسیتی، قومی، مذهبی و… که از درونش تامین حقوق شهروندی بیرون میآید.
توسعه انسانی، همه این شاخصها را سرانجام به این نقطه میرساند که بتوانند انسان را برای رهایی از اجبارهای محیطی خویش توانمند کنند. در ایران سیاستگذاریهای پس از جنگ، بیشتر معطوف به رشد اقتصادی بود و ما هم اکنون گرفتار تودرتوی نهادی شدهایم. تا به نقد نوع ساختار قدرت در ایران پرداخته نشود، دیگر راهکارهای ارائهشده در کتاب، به جایی نخواهند رسید.
جلسه نقد و بررسی کتاب “وضعیت توسعه انسانی در ایران” با گپ و گفت میهمانان و امضا کردن کتاب “وضعیت توسعه انسانی در ایران” توسط دکتر مدنی به پایان رسید.