شهر، بحران، آینده

“ شهر، بحران، آینده ” یکی از نشست‌های تخصصی مؤسسه رحمان بود که با حضور  فاطمه صالح با عنوان ” مدیریت بحران و نقش مشارکت های مردمی”، علی دینی ترکمانی ذیل عنوان” بحران فراگیر توسعه و کلان شهر بی استاندارد تهران” و سمیه توحیدلو با عنوان ” مصیبت؛ درنگی برای آینده” برگزار شد.

مهندس صالح (معاون پیشگیری و کاهش خطرپذیری سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران) صحبت های خود را این گونه آغاز کرد که ما پس از حادثه پلاسکو انتظار داشتیم مردم با اشتیاق و انگیزه در برنامه های آموزشی مدیریت بحران شرکت کنند. اما گویا تصورمان نادرست بود.
سپس ایشان به چیستی بحران و ابعاد گوناگون مدیریت بحران پرداخت: بحران، اختلال جدی در عملکردها، وظایف اجتماعی و خسارت های گسترده انسانی، زیست محیطی و… فراتر از توانایی جامعه است، به گونه ای که نتواند آن را حل و فصل کند. مدیریت بحران نیز یعنی برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت و کنترل برای کاهش و از میان بردن حادثه ای که رخ داده است. مدیریت بحران یک چرخه است؛ چرخه ای که یک سوی آن دولت و سوی دیگرش مردم قرار دارند. این چرخه در ایران کامل نیست؛ آموزش، آگاهی، ظرفیت سازی، چارچوب های قانونی و رسمی، ضمانت های اجراییِ کاهش ریسک و… از موارد مهم در مدیریت بحران هستند.

ما شاید در ایران قوانین و ضوابط خوبی در این زمینه ها داشته باشیم، اما حدود 08 سازمانی که در کشورمان در مدیریت بحران مسئولیت دارند چه قدر به آن ها عمل می کنند؟ چه قدر از سوی مسئولان و مردم جدی گرفته می شوند؟

مهندس صالح پس از تشریح برخی جنبه های مدیریت بحران، ادامه داد: دلیل افزایش بحران ها در سرتاسر جهان، افزایش شهرنشینیست که در ایران، صورت ناهنجارتر و بی برنامه تری به خود گرفته است؛ در کشور ما هرکس اراده کند، می تواند به تهران یا دیگر کلان شهرها مهاجرت کند؛ غیر از در نظر گرفتن محدودیت زیرساخت های فرهنگی، اجتماعی و سخت افزاری. این گسترش شهر بدون برنامه ریزی و هم چنین برخوردهای نادرست مردم با طبیعت که عموما هم از ناآگاهی ناشی می شود، عدم تعادلی را شکل می دهد که بحران های زیست محیطی و انسانیِ بسیاری را به دنبال می آورد. همین موارد است که باعث شده تهران، ششمین شهر پرخطر در جهان باشد. حال آنکه به سادگی می توان سیستم فرماندهی مدیریت بحران را در هر سازمانی، در هر مجتمع مسکونی و اداره ای پیاده کرد؛ کافی ست هرکس از وظایف خودش به خوبی آگاه باشد.

طبق نظرسنجی ای که ما انجام دادیم، 80 درصد مردم تهران می دانند که در شهر پرخطری دارند زندگی می کنند، اما آیا این را هم می دانند که پس از رخ دادن یک حادثه، 27 ساعت طلایی وجود دارد که عملکرد ما در آن بازه زمانی ، می تواند تاثیر بسیاری در افزایش یا کاهش خسارت ها داشته باشد؟ می دانند به هنگام وقوع بحران ها باید چه کار کنند؟ اصلا چه قدر به دانستن این موضوعات، احساس نیاز دارند؟ نگاه ما به اکنون و امروزمان است، نه فردایی که باید برایش آماده باشیم، پیش گیری و پیش بینی کنیم.

در بخش دوم میزگرد، دکتر دینی ترکمانی (عضو هیئت علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی) مهم ترین دلیل رخ دادن فجایعی مانند فروریزی ساختمان پلاسکو را ناکارآمدی سازمانی و دیوان سالاری مطرح کرد و مهم ترین نشانه این ناکارآمدی را قربانی شدن خود آتش نشانان و نه مردم عادی دانست؛ فردی که کارش مقابله با چنین بحران هایی ست، خودش دچار حادثه شد و این یعنی ضعف مدیریت و آموزش. وقتی یک رویداد پیوسته تکرار می شود، دیگر نه اتفاق و استثنا، که تبدیل به یک روند می شود. وقتی زیرساخت های اقتصادی ناتوان و پر از آسیب است، چنین حوادثی یکسره پیش می آید.

دکتر دینی با اشاره به صحبت های مهندس صالح درباره گسترش بی رویه شهرها، ادامه داد: همه شهرها و به ویژه کلان شهرهای جهان، درگیر ریسک ها و خطراتی هستند، اما بحران زا بودن تهران، از منطق انباشت سرمایه، متفاوت است و به ضعف سیستم حکمرانی بازمی گردد که نگاه راهبردی و آینده نگر ندارد و ثروت را ناعادلانه توزیع کرده است. ایران درگیر بحران توسعه فراگیر است که ابعاد گوناگونی دارد و تنها به پلاسکو و مرگ کولبران و واژگونی اتوبوس دانش آموزان محدود نمی شود.

در حادثه پلاسکو و رخدادهای مشابه، هر نهادی، کوتاهی ها را به نهادهای دیگر ارجاع می دهد؛ شهرداری می گوید تقصیر فلان وزارت است، فلان وزارت می گوید تقصیر تقصیر بهمان سازمان است و… در عین حال همه این سازمان ها هم درست می گویند. من به این می گویم “تودرتوی نهادی” که به ویژگی مدیریت های ما تبدیل شده و موجب کاهش پاسخ گویی و مسئولیت پذیری نهادهاست.
بخش مهمی این که مردم ایران نگاه آینده نگر و پیش گیرانه ندارند، به شرایط نابه سامان اقتصادی شان برمی گردد؛ انقدر نگران امروزشان هستند که فکر فردا را نمی کنند.

دکتر دینی در پایان مباحث خود، تنها راه برون رفت از این وضعیت را اصلاحات نهادی، برخورد دموکراتیزه حکومت و بازسازی سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی ای دانست که در سال های اخیر روند کاهشی داشته است.

در ادامه، دکتر سمیه توحیدلو (عضو هیئت علمی گروه مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی) به ارائه دیدگاه های خود پرداخت و گفت هر فاجعه یا مصیبت، یک شوک به جامعه وارد می کند؛ واکنش به این شوک، در همه جوامع کم و بیش یکسان است؛ انکار، بهت، خشم، همدلی.

فاجعه پلاسکو چند ویژگی منحصر به فرد داشت که آن را به مصیبتی سنگین تبدیل کرد و موج واکنش های گسترده ای برانگیخت:
1. از طریق رسانه، به طور زنده فروریزی آن و مراحل آواربرداری را دیدیم.
2. قهرمان هایی داشت که بار دراماتیک این حادثه را رقم زد، تا جایی که روحیه لطیفه گویی ایرانی که در مواقع مشابه زود جک می سازد هم اصلا به خودش اجازه نداد در این حادثه ورود کند.
3. قربانیان خاموش داشت، مثل افغانستانی هایی که در ساختمان کار می کردند و آمار دقیقی از تعداد کشته شدگان آن ها ارائه نشد.
4. مقصران مختلفی داشت که اگر کوتاهی نمی کردند، این اتفاق دست کم با این حجم از تلفات و آسیب ها رخ نمی داد.

اما گذشته از واکنش هایی که در آغاز بحث شد، مصیبت، وقفه هایی هم در جامعه ایجاد می کند و برخورد مردم و مسئولان با این وقفه‌ها در جوامع مختلف، با همدیگر تفاوت دارد. جامعه ای که مصائب بسیاری را تجربه می کند، نمی تواند از درنگ هایی که بر اثر فجایع ایجاد می شوند و فرصتی طلایی برای تغییرات مدنی در جامعه هستند، بهره بگیرد. در کشور ما، رسانه نه تنها از این درنگ ها به خوبی بهره نمی برد، بلکه خودش یکسره مخاطب را هدف بمباران فاجعه می کند و او را می ترساند. رسانه، گزینشی عمل می کند،

فراموش می کند، چون مردم فراموش می کنند. 2 ماه از این حادثه گذشته و کسبه پلاسکو در محل ساختمان تجمع می کنند، اما خبرهای این تجمعات، بازتاب پیدا کرده؟ مردم می گویند دیگر موج پلاسکو خوابیده و کسی درباره اش حرف نمی زند، کسی به آن اتفاق ارجاع نمی دهد و اگر نزدیک به انتخابات هم نبود، شاید کم تر کسی به دقت در رای دادن اعضای شورای شهر، تاکید می کرد.

مردم هرکاری از دست شان برمی آمد انجام دادند، اما همدلی های شان چه قدر به شکل گیری مشارکت نهادمند انجامید؟ در این میان رسانه ها هم با راه انداختن انواع و اقسام کمپین ها، باعث می شوند مردم به همان مشارکت ها قانع و راضی شوند و فکر کنند واقعا گامی برداشته اند؛ درحالی که اتفاقا این واکنش ها فاصله ما را با نهادمند شدن مشارکت ها و همدلی ها بیش تر می کنند.

***‌ نشست تخصصی “شهر، بحران، آینده” در ادامه نشست‌های تخصصی-تحلیلی موسسه رحمان و با همکاری انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شهر، بحران، آینده
مقالات مرتبط
اشتراک گذاری