نشست “کودکان و فراغت رسانهای” سومین نشست از مجموعه نشستهای “سبک زندگی کودکان؛ تغییرات و پیامدها” با حضور دکتر محمد سعید ذکایی برگزار شد.
گزارش روابطعمومی مؤسسه رحمان، محمدسعید ذکایی با اشاره به اینکه رسانههای نوین شالوده کودکی را به طور کلی تغییر دادهاند، گفت: مرزبندی تعریف دوره کودکی در کشور به دلایل توسعهای و تحولاتی دهههای اخیر، انقلاب و جنگ، که باعث شد با جهان مصرفی اروپایی فاصله بگیریم، دیر شکل گرفت. به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، رسانههای نوین که از حدود سال 77 وارد کشور شدهاند، تحولات زیادی داشتهاند و کودکی را به چیز دیگری تبدیل کردهاند.
رسانههای نو بخش جدانشدنی زندگی کودکان شده است
ذکایی با بیان اینکه رسانه در زندگی کودکان به یک نهاد تبدیل شده و بخش عمدهای از زندگی آنان را نیز به خود اختصاص داده، اظهار داشت: در طول دو دهه اخیر تحولات دیجیتالی در کنار دیگر فرایندها مانند تفکیک اجتماعی، شهرنشینی و تغییرات در ارزشهای خانواده، شالوده کودکی را برهم زده و اساسا کودکی تازهای را شکل داده که این تحولات ارتباط کودکان با خود، اجتماع و خانواده را تحت تاثیر قرار داده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه برای مدتی طولانی نقش رسانهها، تبلیغ بود، گفت: رسانههای نو به محیط و واقعیتی اجتماعی و فرهنگی تبدیل شدهاند که تولیدکنندگان خود را موظف به انطباق با آن میدانند.
وی با تاکید بر اینکه در گذشته کودکان بیشتر در محیطهای پیرامون خود حضور داشتند و اکنون رسانهها نوع این حضور را تغییر دادهاند، افزود: تغییرات در ریختشناسی شهر و گسترش رسانه فرصت حضور واقعی کودکان امروز را در شهر گرفته است. از یک سو تغییرات محیط باعث شده تا کودکان برای حضور در محله و خیابان به حمایت والدین نیاز داشته باشند، از سوی دیگر فضای شهری با عرصهای به نام رسانه جایگزین شده است.
به گفته این جامعهشناس، رسانهها از شهر پارادوکسی آشنا-غریبه ساختهاند. برای مثال از طریق فضای اینترنت، کودک با شهر آشنا شده است، اما زمانی که برای رسانه صرف میشود، فرصت حضور کودکان را در شهر میگیرد و این مسئله حس خاطره، تجربه مستقیم و تعلق را از میان خواهد برد، چرا که فرصت ناکافی حضور در شهر، میل به مشارکتهای فضایی کودکان و اعتماد به نفس آنها را میکاهد.
ذکایی با اشاره به اینکه رسانههای نوین فرصتهای بالقوهای برای یادگیری برخی مهارتهای زندگی ایجاد کردهاند، گفت: واکنش ما در این مسیر به صورت منفعلانه و مصرفی بوده است. رسانههای نو بهویژه بازیهای کامپیوتری، بر مبنای خلاقیت، تخیل، سناریوسازی، هماهنگی دستها و چشمها و تصمیمگیری سریع طراحی شده است که میتواند به هماهنگی بدنی و ذهنی کمک کند. متاسفانه در کشور ما توجهی به ابعاد آموزشی، مشارکتجویانه و ظرفیتهای تقویتکننده مهارتهای اجتماعی که بازیهای کامپیوتری میتوانند داشته باشند، نشده است.
فراغت کودکان، فردی شده است
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه با هماهنگی قالب و محتوا در غرب، استفاده نامناسب از رسانهها متعادل شد، گفت: برای استفادهکنندههای داخلی رسانههای نو، این مصرف در هالهای از تخیل و فانتزی قرار دارد که راهی به جز کاربردهای سرگرمکننده فراهم نمیکند.
به گفته وی رسانههای نوین فراغت را فردی و کودکان را خانگی کردهاند؛ فردی کردن به معنای دور شدن از آشنایان، دوستان، خانواده و خانگی ساختن به معنای حضور نیافتن کودک در جامعه، به تنهایی بازی کردن و مصرف انفعالی از رسانهها. ذکایی با اشاره به اینکه مصرف انفعالی رسانهها در کودکان با گسترش سبکهایی از استفاده، تفنن و سرگرمی خواهی ارتباط دارد، گفت: این مسئله ذائقه کودکان را برای مطالعه تحت تاثیر قرار داده و سبک مطالعه به سوی سریع خواندن متنهای کوتاه رفته است. اکنون یادگیری موزاییکی و سطحی به جای یادگیری همهجانبه و عمیق رواج دارد؛ اندکی دانش از حوزههای گوناگون، به دست بیاوریم.
وی با ذکر این نکته که «تخیلیسازی» به وجه مهمی از بازیهای کامپیوتری برای جذب مخاطب تبدیل شده است، عنوان کرد: در کنار این امر وجه روایتی و بصری بازیها باعث شده تا کودکان تعلق خاطر بسیاری به این بازیها پیدا کنند. این مسئله فعالیت مشارکتی، خانوادگی و ماجراجویانه کودکان را محدود ساخته و فراغت را از متن اجتماعی دور کرده است.
رسانه، دورههای سنی را دگرگون کرده است
ذکایی با اشاره به اینکه فضای جدید، برنامههای فراغتی کودکان را محدود ساخته است، گفت: رسانهها کالاییسازی فراغت، توجه به برند و تمایزجویی را ایجاد کردهاند. همچنین به دلیل عدم تماس و ارتباط مستقیم، ناهمخوانی در زبان رخ داده و اینگونه ترویج فعالیتهای مخرب در زمان فراغت، توهین، فحاشی و حمله به صفحات اجتماعی را بیشتر کرده است.
وی با بیان اینکه یکی از نگرانیها، به هم ریختن دورههای سنی است، اظهار داشت: برای کودکی کدهایی تعریف شده بود که رسانهها این دورهها را محو کرده و آن را در دل دورههای سنی دیگر جای دادهاند. امروزه مسائل و موضوعاتی را که قرار نبود کودکان بدانند، نسبت به آن اطلاعات بسیاری دارند و حتی برای یادگیری آن مشتاقند. این موضوع یک اختلال در چرخه اجتماعی محسوب میشود که چالشهایی جدی را برای تربیت ایجاد میکند؛ برای مثال آموزش جنسی و کنترل کودکان را توسط والدین دشوار کرده است و منجر به بلوغ زودرس میشود.
عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبایی با بیان اینکه مکانیسم بازیهای رایانهای تخیل، نقشبازی، شبیهسازی و برنامهریزی است، اظهار داشت: این مکانیسمها گرچه در برنامه فراغتی و مهارتی کودکان نیاز است، ولی بازاندیشی، ارتباط جمعی و مشارکت را هم باید در آن گنجاند. این بازیها کودکان را به نیروهای مصرفی تبدیل میکنند.
ذکایی با اشاره به اینکه این تحولات در روابط میان نسلی هم تاثیر گذاشته، افزود: به دلیل ایجاد فضای خصوصی کودک، کنترلی که خانوادهها بر او داشتند، به ناگزیر کاهش یافته، اما از سوی دیگر همین رسانههای نوین، فرصتهایی را برای گفتگو ایجاد کردهاند؛ برای مثال پرسش والدین از کودک درباره چگونگی کار یک نرمافزار که این موضوع میتواند به همگرایی نسلی نیز منجر شود. از دیگر سو والدین غیر از نقش اجتماعی کردن، در این فرایند برای اینکه بتوانند با فرزندشان ارتباط برقرار کنند، خودشان هم اجتماعی میشوند.
عاطفه رسانهای؛ منطق زندگی روزمره کودکان
این جامعهشناس با تاکید بر اینکه عواطف و هیجانات در فضای اینترنت به سرعت انتقال مییابد، تصریح کرد: انواع ایدئولوژیها، قالبهای ارتباطی و عواطف در فضای رسانهای جدید ساخته و به سرعت محو میشود. با شنیدن یک خبر، سریعا متاثر میشویم؛ شاد یا غمگین و خود این تاثر هم به زودی تغییر میکند.
ذکایی با اشاره به فانتزی و تخیلی که رسانههای نو ایجاد کردهاند، گفت: بازیهای کامپیوتری نیاز به قهرمان بودن در کودک را ارضا کرده و مبارزه در جهان واقعی را کاهش دادهاند. به نظر میرسد تمایل به برنده شدن در بازیها، بخش زیادی از انرژی کودک را تخلیه میکند و حاضر به جنگیدن و به دست آوردن تجربه در زندگی واقعی نیست. از سوی دیگر این رسانهها، رضایت از وضع موجود و اشتیاق کم برای تغییر را در کودکان پرورش داده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه رسانههای نو به ترویج ارزشهای جهانوطنی کمک کردهاند، گفت: پیمایشها نشان میدهند که بالغ بر 40 درصد از جوانان میل به مهاجرت دارند، اما در حال حاضر از رهگذر فانتزیها، جاذبهها و محدودیتهای نسبیای که رسانهها تولید میکنند، این میل به گروه سنی پایینتری سوق پیدا کرده است. کودکان ما بصورت سیستماتیک، مرتب و روزانه در معرض ارزشهای جهانوطنی هستند و این زیستن با ارزشهای جهانی به معنای کاهش دانش، حساسیت و آگاهیِ شناختی و حسی به هویت ملی، دینی، زبانی و قومی کودکان است.
به گفته وی رسانههای نوین باعث شکلگیری تصاویری فراواقعی، آرمانی و دستنیافتنی از زندگی ستارهها در زندگی کودکان شده است. هواداریهای مجازی و باواسطه، نوجوانان را سردرگم و زندگی روزمره آنها را مختل میسازد. همچنین رسانهها سبک کودکان را به طور فزایندهای طبقهبندی میکنند، آنها سبک را به ماتریسهایی تبدیل کردهاند که طیفها و سلیقههای مختلفی در آن وجود دارد. این موضوع جدای از اینکه مهمتر فرهنگ را تقطیع میکند، رفت و آمد در مرزبندیهای فرهنگی را آسانتر کرده است. سیال بودن این فضا به شخصیت فرد در گروههای مختلف کمک میکند، این باعث بروز نوعی استحاله فرهنگی شده است.
در پایان نشست “کودکان و فراغت رسانهای” ذکایی با اشاره به اینکه فضای رسانهای نوین اجتماعات مجازی را شکل داده که با کمترین اشتراکی بوجود آمدهاند، گفت: نوقبیلههایی که این رسانهها ایجاد میکنند، اگرچه هویتیابانه و گاه مقاومتی است، اما درواقع تلاشی برای تخلیه هیجان، معاشرتپذیری و استقلالجوییهای نوجوانان هم به شمار میرود.