حکمرانی خوب و مشارکت اجتماعی

علی احمد رفیعی راد

 

در اجتماعات انسانی سنگ بنای گروه و جامعه با مشارکت اعضاء بنیان نهاده می­‌شود. در این میان شرکت حداکثری، فعالانه­، آگاهانه­ و آزادانه‌­تر اعضاء باعث تقویت و پایداری بیشتر گروه و جامعه می­‌شود. ضرورت چنین مشارکتی که در سراسر تاریخ جاری بوده، در جهان امروزی به دلیل رشد آگاهی‌­ها و توانایی‌­های عامه بیشتر شده است. از این‌رو امروزه سیاستگذاران و تسهیلگران پیشرفته‌­ترین و قدرتمندترین کشورها همواره با بهره‌گیری از چنین پتانسیلی در تکوین و تثبیت پیشرویی و رفاه جامعه خود اقدام می‌­نمایند. در محافل دانشگاهی و علمی نیز تمام مفاهیم جاافتاده­ توسعه­‌ای دهه­‌های اخیر مانند توسعه پایدار، سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب، مشارکت واقعی را به عنوان بنیان پویایی جامعه پذیرفته‌­اند.

از میان مفاهیم سه گانه اخیر روزآمدترین مفهوم، حکمرانی خوب (Good governance) است. بن مایه تعاریف متنوع – و البته همپوشان- این مفهوم، ناظر به فرایندها و ساختارهایی است که روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با توجه به تعهد به ارزش­‌ها، هنجارها و اعمال دموکراتیک، خدمات مبتنی بر اعتماد و کارهای مبتنی بر صداقت در نظر می­‌گیرند که انجام آن در گروه مشارکت و تعامل سه بخش دولتی تسهیلگر، خصوصی منضبط و جامعه مدنی کنشگر است. ایده حکمرانی خوب پس از تجارب حکمرانی‌­های غیرمشارکتی و یا شبه مشارکتی نوسازانه، خصوصی غیرمنضبط و خصولتی رواج یافته که ناکارآمدی­‌ها و نقایص آنها عیان گشته است.

مشارکت به معنی حضور همه مردم در تصمیم‌­گیری­، اجرا و ارزیابی همه امور جامعه است که هم به صورت مستقیم و هم از طریق نمایندگان و نهادهای واسطه‌­ای قانونی و مشروع تحقق می‌­یابد. پیش شرط مشارکت، وجود آزادی بیان و حق اظهارنظر همه افراد جامعه در حوزه­‌های مختلف است. البته این امر لزوماً به معنی آن نیست که تمایلات، خواسته‌­ها و نگرانی‌­های تک تک افراد جامعه مورد توجه قرار می‌­گیرد، بلکه منظور مشارکت حداکثری است که از طریق مکانیسم‌­های خاص خود تحقق پیدا می­‌کند. بنابراین ویژگی اصلی مشارکت همانا آزادی همه مردم در ابراز نظرات و دیدگاه­‌های خود است که این امر در مرحله اجرا نیازمند ابزارهای خاصی از جمله رسانه­‌های آزاد و نهادهای مدنی مستقل است.

برای نظم بخشیدن به مشارکت به تشکل‌­های مشارکتی و سازمان‌های مردم‌نهاد نیاز است. این تشکل‌­ها با تسهیلگری خود، اجتماعات محلی را حول محور مشترک به جلو هدایت می­‌نمایند. اصل کلی و مشترک تمامی سازمان‌­های مردم‌نهاد همیاری مردم در جهت دستیابی به توسعه پایدار و متوازن و در نهایت ایجاد یک جامعه مدنی مترقی است. به همین جهت این سازمان‌­ها در مجامع بین المللی به عنوان یکی از ابزارهای عالی نیل به توسعه پایدار و حکمرانی خوب به شمار می‌روند. چرا که آنان در قالب تشکل‌­های خودجوش مردمی نمود پیدا کرده و می‌­توانند با بسیج امکانات، نیروها و توان اجتماعی را برای خدمت به توسعه و سازندگی جامعه تقویت کنند.

روشن است که جامعه تنها از مشارکت واقعی اعضای خود انتفاع خواهد برد و هر گونه تظاهرات و نمایش مشارکت نه تنها مفید نیست بلکه نوعی مشارکت­‌زدائی نیز محسوب می‌­شود که در نهایت افراد مشارکت‌جو را دلزده و دلسرد نموده و انسجام اجتماعی را به مخاطره می‌­اندازد. البته معیارهای چندی برای سنجش واقعی بودن مشارکت وجود دارد. به طور کلی می‌­توان با بررسی نقش مردمان یک اجتماع محلی در سه مرحله تصمیم‌گیری، اجرا و ارزیابی وضعیت واقعی/غیرواقعی بودن مشارکت را مورد ارزیابی قرار داد. وفق مشارکت واقعی باید تمام امور مردم مبتنی بر مشارکت آگاهانه آنان باشد که عوامل نهادی، توسعه‌­گران و متخصصان بستر و زمینه آن‌را تسهیل می‌کنند. در این ارتباط هر گونه برنامه‌­ريزي، تغییر، مستمر­سازي و ارزشيابي از پایین به بالا است و نه بالعکس. در بسترهای مشارکتی واقعی به جای گزينش افراد نخبه و یا گزینش شده، برنامه­‌ها همه افراد بویژه گروه‌هاي فاقد قدرت، ستمدیده، در معرض ستم، متفاوت، فقير، كوچك و حاشيه‌­اي را در نظر می‌گیرند.

 

*** برای مطالعه یادداشت مرتبط دیگر با این موضوع اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

*

code