مشارکت مردمی و تشکلهای مردمنهاد
علیاحمد رفیعیراد
در مورد مشارکت مردمی گفته شده است؛«مشارکت شبيه خوني است كه در بدن ما دوران دارد و به همين دليل نميتوان آن را از بافتي كه متعلق به آن است جدا كرد و گفت : مشاركت مردمي اين است!»( دانشگاه ساسكاچوان، 1378 : 2). گفتهی اخیر بیانگر آن است که مشاركت مردمي در بطن و متن فرهنگ گروههاي هدف معني پيدا ميكند و اين امر معناي خودش را از ارزشهاي فرهنگي ميگيرد. در اينجا اگر يك فرد در نهادهاي مشاركتي درگير باشد كه ريشه در فرهنگ او نداشته باشد، قطعاً فرد مشاركت را به صورت يك عامل فشار، محدود و بيگانه از خود احساس ميكند و از آن گريزان ميشود .
مطرح شدن مشاركت در بطن و متن فرهنگ همان توجه به جهانبيني و جهاننگري افراد بومي است. جهانبيني و جهاننگري افراد بومي را «سينگ»(Sing,1997) به اين صورت تعريف ميكند؛ يك فرايند مشاركتي پيشرونده متشمل بر باورها و روابط افراد بومي با طبيعت و فلسفة زندگيشان ميباشد كه در حقيقت تمام جوانب زندگي از آن تاثیر میپذیرد. با توجه به پیشگفتهها؛ مشاركت راهي است كه موجب آن ميگردد كه علايق اجتماع محلي بر نگرش مورد توافق عام تمركز پيدا كند . اين امر يك ابزار عالي براي سازماندهي، برنامهريزي، آگاهي، اجماع، حل تضاد و تصميم است.
برای نظم بخشیدن به مشارکت نیاز به تشکلهای مشارکتی و سازمانهای مردمنهاد میباشد، این تشکلها با تسهیلگری خود، اجتماعات محلی را حول محور مشترک به جلو هدایت مینمایند. اصل کلی و مشترک تمامی سازمانهای مردم نهاد همیاری مردم در جهت دستیابی به توسعه پایدار و متوازن و در نهایت ایجاد یک جامعه مدنی مترقی است. به همین جهت این سازمانها در مجامع بینالمللی به عنوان یکی از ابزارهای عالی نیل به توسعه پایدار به شمار می روند. چرا که آنان در قالب تشکلهای خودجوش مردمی نمود پیدا کرده و میتوانند با بسیج امکانات، نیروها و توان اجتماعی را برای خدمت به توسعه و سازندگی جامعه تقویت کنند.
سازمانهای مردمنهاد با توجه به ظرفیتهایی که برای جلب مشارکت مردمی دارند میتوانند گروههای حاشیهای و یا گروههای دارای ظرفیتهای خاص که در برنامههای غیرمنعطف بوروکراتیک نادیده گرفته شدهاند را برای توسعه پایدار بسیج نمایند. از زمره گروههای هدف سازمانها میتوان به جوانان به عنوان پیشروترین گروهها اشاره نمود. جوانان با توجه به نیروی جوانی و خلاقیتهای خود میتوانند گره از کارهای فروبسته بسیاری بگشایند، بر این اساس در کشورهای پیشرو، همواره بستر ورود جوانان به سازمانهای مردمنهاد فراهم میشود. در مقابل، ساختارهای پیرسالار و معطوف به گذشته چندان به جوانان اعتماد نمیشود و جامعه از پتانسیلهای فراوان جوانی آنها بیبهره میماند.
منابع؛
دانشگاه ساسكاچون كانادا( 1378 )مشاركت مردمي در سازمانهاي تعاوني ( معنيدار ساختن عضويت در تعاونيها)، تهران : انتشارات وزارت تعاون .
كائوتري، هوئين( 1379). مشاركت مردم در توسعه ، مشاركت در توسعه ، گرد آورنده : هوئين كائوتري ، ترجمه هادي طبايي و داوود غبرائي ، تهران : انتشارات روش .
Sing . B . 1997 , community envisoning ‘’ ASIAN WATMANET , lssue No . 12. P6-9.