نشست “مواجهه با چالشها؛ نظام مشارکت اجتماعی” برگزار شد.

نشست «مواجهه با چالشها؛ نظام مشارکت اجتماعی» از سری جلسات «واکنش ما به چالشهای اجتماعی» با حضور مقصود فراستخواه هفتم بهمن ماه در موسسه رحمان برگزار شد.
دکتر مقصود فراستخواه گفت، وقتی ظرفیتهای جامعه افزایش مییابد، میخواهد از خودش آثاری به جا بگذارد. آگاهیها، ارتباطات، شهرنشینی، تحصیلات و… چگالی جامعه را بالا میبرند و چنانچه شرایط برای ظهور این تغییرات و بروز منظم استعدادهای تازه ، فراهم نشود، یک توده بحرانی در جامعه شکل میگیرد. ساختارهای موجودِ سیاستگذاری در کشور، نمیتوانند به این چگالی سرویس دهند، حتی آن را نمیفهمند. بنابراین سالهاست که اندامهای حسی-حرکتی جامعه، اندامهای مشارکتی و ظرفیتهای عقلانیت، معطل مانده و حتی گاه سرکوب میشوند. جامعه باید برای محقق کردنِ خویش، چه کار کند؟
از نظر وی تغییرات جمعیتی مدیریت عقلانی نشدهاند، نهادهای مدنیِ شهری شکل نگرفتهاند، تحولاتِ ابعاد و کارکرد و ساختار خانواده به رسمیت شناخته نشده است، آموزش رسمی عملا در اجتماعیسازی شکست خورده، رسانهها در انحصار دولتاند و یک دوئل میان دولت و ملت شکل گرفته است: فیلترینگ از بالا و رشد رسانههای غیررسمی از پایین. فاصله زیادِ میان دولت و ملت در زمینههای مختلف، چه پیامدهایی خواهد داشت؟
این عضو هیات علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی افزود، شاخص سواد مردم در طول 4 دهه، چهار برابر شده اما مدیریت کشور، خودش را متناسب با این رشد، تغییر نداده است. پیامد این ناهمگن بودن تحولات، گسترش انواع نابرابریهاست. جمعیتِ تحصیلکرده اما نابرابر، دچار تعارضات و تنشها میشود. در چنین شرایطی که شاخص تحرک اجتماعی هم بالا رفته است، نظام مشارکت اجتماعیِ موثر و رضایتبخشی بهصورت نهادینه، پایدار و رسمی برای جامعه شکل نگرفته و این به معنای نبودِ بهرهوری ملی و نوعی کفران نعمت است. جامعه میخواهد از نظم سنتی به نظم عقلانی برود، اما بسترش را ندارد. طبق مطالعات جهانی و پیمایشهای ملی، مردم ایران میل به موفقیت دارند، ولی موفق نمیشوند. امیدوارند، اما فاقد امید اجتماعیِ تاسیسیافتهاند. عاقلانی دارند، اما از عقلانیت اجتماعی محروماند. مطالباتشان نمیتواند وارد سیستمهای حکومتی شود و نیازهاشان بدون خشونت و بطور مستمر و سالم طی پروسهای مدنی، صنفی و تخصصی تقطیر شود و امکانِ مواجهه با مشکلات را بدهد.
مشارکت اجتماعی؛ راه حل مشکلات ایران
در این وضعیت، راهکار کسانی که از رانتها برخوردارند و طبقه تازه پس از انقلاب هستند، بوروکراسیزدایی و دور زدن قوانین است. بنابراین خودِ جامعه باید به میدان بیاید و از خود، بلوغ و اثرگذاری و نوآوری نشان دهد، و این مستلزم «مشارکت فعال اجتماعی»ست که در تئوری امکانپذیر است و البته در جهان هم نمونههای موفق آن وجود دارد، اما در جامعه پر تبوتاب کنونیِ ایران و با این ساختارهای مخدوش، معلوم نیست تحقق یابد. به دلیل جامعه کوچک نگهداشتهشده و منفعل، و حاکمیتی بزرگشده و بیشفعال و بدفعال، جامعه، حق و فرصت لازم سیستماتیک و نهادمندی برای سازماندهی اجتماعیِ خود و مشارکت موثر ندارد؛ حوزه میانی بین حاکمیت و جامعه نتوانسته پا بگیرد. یکی از کارهای کلاسیک پیرامون فرهنگ مشارکت اجتماعی، بر ادراک و احساس مردم نسبت به حکومت تمرکز دارد؛ حکومت میخواهد با آنها چه کار کند و بنابراین آنها میخواهند با حکومت چه کار کنند؟
در یک پژوهش بینالمللی، بررسی شده است که مردم کدام کشورها بیشترین احساسات مثبت و کدام کشورها بیشترین تجربه منفی را (بدنی، روانی) تجربه میکنند؟ ایران پنجمین کشور در تجربه منفیست. مردم با این حجم احساسات منفی، چگونه مشارکت کنند؟ چرا مردم ایران برای اینکه بخواهند زندگی کنند، باید سینهسپر کنند؟ در ایران، بهطور روزافزون، ارزشهای بقا دارد بر ارزشهای خودشکوفایی، اولویت مییابد. در چنین جامعهای مشارکت شکل نخواهد گرفت. درحالیکه جامعه توانایی برای حل مشکلاتش را دارد. در سرزمینی که ازحیث جغرافیایی هم بیثبات است، مشارکت ضروریست تا مردم بتوانند نسبت به آب، خاک، هوا، شهر و منابع طبیعیشان حساس شوند، سامان دهند و راهکار بیابند. راه، سیستم مشارکت اجتماعیست تا سیاستها را اصلاح کند و تغییر، بهموقع رخ دهد. یک حکومت باید از جنگ و نابودی ملتش بترسد. و ترس اگر تعالی یابد، به دوراندیشی تبدیل خواهد شد. دولت، از سویی بزرگ و تمامیتخواه شده است، از سویی هیچ کاری هم از دستش برنمیآید.
در پایان نشست «مواجهه با چالشها؛ نظام مشارکت اجتماعی»، وی گفت یکی از دلایل انقلاب 57 این بود که توسعه، مبتنی بر اجتماع نبود. اکنون هم امر سیاسی بر امر اجتماعی سیطره یافته است. حتی بخشی از نخبگان همین رویکرد را دارند. درحالیکه اگر امر اجتماعی به روز انتخابات تقلیل یابد، مشارکتی شکل نخواهد گرفت. ایرانیان از 24 ساعت شبانهروز خود، 13 ساعتونیم را صَرف نگهداری شخصی خود میکنند و 1 تا 3 دقیقه را هم به فعالیت داوطلبانه میپردازند. این نشاندهنده شکست امر اجتماعیست. در ایران، جنبشهای کوچک و نخبگان معمولی میتوانند راهگشا باشند. لازم است برای ابتکاراتِ درونجوش ظرفیتسازی شود و توانمندسازی آهسته و پیوسته در سطح زیرین نظام مشارکت اجتماعی شکل بگیرد تا از این رهگذر، جامعه و نهادهای مدنی و محلی و حرفهای به درجات عالی بلوغ، خودتنظیمی و خودگردانی برسند.
خواهشمند است با هدف حمایت از فعالیتهای مطالعاتی مستقل و کمک به توسعه فعالیتهای مدنی مؤسسه رحمان، مبلغ مورد نظرتان را به شماره کارت مؤسسه واریز نمایید.

نظرات کاربران
اشتراک گذاری در
هیچ نظری وجود ندارد.