نشست “نظام بیمه و تأمین اجتماعی” برگزار شد.

نشست “نظام بیمه و تأمین اجتماعی” با حضور فرشید یزدذانی در مؤسسه رحمان برگزار شد.
اشاره: گزارش نظام بیمه و تأمین اجتماعی توسط مؤسسه رحمان در کتاب گزارش وضعیت اجتماعی ایران طی سالهای 89-1380 به چاپ رسیده است. مقاله حاضر برگرفته از این گزارش است که توسط جناب آقای فرشید یزدانی ارائه شده است. برای نقد و بررسی آن نیز از جناب آقای دکتر آقاجانی دعوت به عمل آمده بود.
بیمههای اجتماعی مفهوم مدرنی است که همراه با انقلاب صنعتی در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت. این موضوع در ماده 25 اعلامیه حقوق بشر و در ماده 29 قانون اساسی کشورمان نیز به عنوان یک حق اجتماعی، مانند حقوق مدنی و حقوق سیاسی آمده است. در زمینه تأمین اجتماعی، بر بیمههای تأمین اجتماعی تأکید میشود. در مورد بیمه گفته میشود که بهترین شکل، حفظ کرامت اجتماعی است و تمامی اقشار جامعه به نوعی در تحقق آن مشارکت دارند. همچنین بنیادی برای آشتی ملی است که به نوعی تعدیل تضاد طبقاتی به حساب میآید. این سخن معروف وجود دارد که صلح بدون عدالت اجتماعی و عدالت اجتماعی بدون تأمین اجتماعی میسر نیست. تأمین اجتماعی بنیادی برای دموکراسی نیز هست.
برای تأمین موجودی صندوق تأمین اجتماعی دو روش کلی وجود دارد: 1) پرداخت سالانه: در هر سال (البته به صورت چندساله نیز امکانپذیر است) نرخ حق بیمه تعین میشود 2) روش اندوختهگذاری که نرخ حق بیمه تا سالها ثابت است که بیمههای اجتماعی در کشور ما نیز همین روش است.
در سطح جهانی بعد از دهه 90 اصلاح نظامهای بیمهای در دستور کار قرار گرفت که شامل اصلاح پارامترهایی چون سن بازنشستگی و نرخ حق بیمه تا اصلاح خود ساختار بیمه و گسترش بیمههای مکمل بود.
نزدیک به 50 درصد مردم دنیا فاقد بیمه اجتماعی هستند و پوشش بیمهای هزینههای نزدیک به 80 درصد افراد را کفایت نمیکند. یعنی بحث جامعیت و کفایت بیمهای در سطح جهان دچار خدشه است.
در سالهای اخیر بحث پایداری صندوقهای بیمه و نحوه مدیریت آنها بسیار مورد بررسی قرار گرفته است. بهطور معمول دولتها به حجم بالای ذخایر صندوقهای بیمه چشم دارند، در نتیجه مدیریتها باید سعی داشته باشند کمترین میزان نشت سرمایه را داشته باشند.
ایسا (سازمان بینالمللی تامین اجتماعی) در مناطق مختلف دنیا طرحهای متفاوتی را ارائه نموده است. مثلاً در مورد کشورهایی چون برزیل، هند، چین و کره جنوبی با توجه به کمبودن نسبت تحت پوششها، برنامههایی مبتنی بر افزایش تعداد بیمهشدگان و طولانیترشدن زمان پرداختی ارائه نموده است. در اروپا پوشش مناسب بوده، ولی به اصلاح ساختار نظام بیمه و کاهش هزینههای اداری نیاز بوده است و ایسا برنامههایی با این رویکردها ارائه داده است.
در مورد ایران در طول 30 سال گذشته امید به زندگی افزایش یافته و از 55 سال به 70 سال رسیده است، اما سن بازنشستگی هیچگونه تغییری نکرده و همان میزان گذشته است (60 سال برای مردان و 55 برای برای زنان). لذا به نظر میرسد افزایش سن بازنشستگی بافرض ثابت بودن میزان حق بیمه به نظر میرسد برای کشور ما این امر حیاتی است. زیرا در غیر این صورت صندوقهای بازنشستگی به شدت ضعیف خواهند شد. در کشور ما نظامهای بیمهای گوناگون وجود دارد؛ نزدیک به 18 صندوق دولتی و خصوصی وجود دارد که نرخهای متفاوتی را ارائه میدهند. 4 صندوق دارای بیشترین بیمه شده بودهاند: سازمان تأمین اجتماعی (28 میلیون بیمه شده)، سازمان بازنشستگی کشور (6 میلیون بیمه شده)، تأمین اجتماعی نیروهای مسلح (3 میلیون بیمه شده)، بیمه اجتماعی روستاییان (6/1 میلیون بیمه شده) 2 میلیون نفر تحت پوشش سایر بیمهها.
درصد کل پوشش بیمه شده در سال 1385 در حدود 58 درصد بوده است. ایجاد وزارت رفاه و تأمین اجتماعی تصمیم مناسبی بود که در دهه 80 اتفاق افتاد. همچنین قانون 96 برنامه چهارم باعث تشکیل بیمه روستاییان شد که بحث آن از سال 1348 مطرح بود. ولی در این دهه عملی شد. در سال 1383 برنامه راهبردی سازمان تأمین اجتماعی و در سال 1388 برنامه راهبردی وزارت رفاه تدوین شد، ولی متأسفانه هر دو برنامه مسکوت ماند.
سازمان تأمین اجتماعی:
نام این سازمان اکنون صندوق تأمین اجتماعی است، که بزرگترین و اصلیترین نهاد بیمهای کشور است. این سازمان بزرگترین خریدار درمان و دومین تولیدکننده درمان و یک نهاد عمومی غیردولتی با استقلال اداری- مالی است. البته استقلال اداری از سال 1388 در عمل و مطابق اساسنامه جدیدی آن حذف شد و امروز برای عزل و نصب مدیران سازمان وزارت رفاه باید نظر بدهد. این امر نادرست ناشی از یک نگاه اقتصادی- سیاسی به این حوزهاست. در نتیجه در سالیان اخیر نگاه غیرکارشناسانه و سلیقهای به این حوزه بسیار افزایش یافته است. در سال 1387 اساسنامهای در هیأت دولت تصویب شد که بر مبنای آن رییس دولت، رییس شورای عالی تأمین اجتماعی شد، این امر به طور کامل با قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی مغایر است (در قانون وزیر رفاه رئیس شورای عالی تأمین رفاهاست). در سال 1388 باز اساسنامهای تصویب شد که به موجب آن شورای عالی تأمین اجتماعی منحل و هیأت امنای تأمین اجتماعی تشکیل شد. این عملکردها باعث ایجاد یک نابسامانی در صندوقهای بیمهای اجتماعی شد. امروز این نابسامانیها باعث ایجاد ابهامهای جدی در بحث بودجهای سازمان تأمین اجتماعی شده است.
منابع تأمین اجتماعی به طور عمده از حق بیمهها (نزدیک به 90 درصد) و بقیه از سود سرمایهگذاریهای این سازمان است و اندکی از سایر منابع(مانند خسارات و جرائم یا هدایا). نرخ حق بیمه 30 درصد است که 20 درصد سهم کارفرما، 7 درصد سهم کارگر و 3 درصد سهم دولت است. از 30 درصد حق بیمه متعلقه، 18 درصد سهم تعهدات بلندمدت(پرداخت مستمری ها)، 9 درصد سهم درمان و 3 درصد مختص تعهدات کوتاه مدت(مانند وامهای ازدواج و هزینه کفن و دفن و…)است.
از عوامل تهدیدکننده صندوقهای بیمه تأمین اجتماعی میتوان به این موارد اشاره کرد:
- نسبت وابستگی: به معنی تعداد بیمهگزار به مستمری بگیر است که رو به کاهش است. در سال 1380 این میزان 2/8 بود که در سال 1387 به 8/6 کاهش یافته است و امروز نزدیک به 5 است.
- شاخص جایگزینی مستمرها که رو به افزایش است. در تمام دنیا اساس بر این است که میزان حقوق دریافت شده در زمان بازنشستگی میبایست کمتر از میزان حقوق دریافتی در زمان کار باشد. چون اگر بیشتر باشد میل به بازنشستگی و فرار از کار افزایش مییابد و صندوقها دچار ورشکستگی میشوند. در سال 1382 این رقم 99/0 بود و در سال 1386 به 36/1 رسید. یعنی به طور متوسط کسی که بازنشسته میشود، 36 درصد بیشتر از زمان کار دریافتی دارد.
- میانگین سنوات پرداختی: از حدود 29 سال در سال 1383 به 18 سال در سال 1386 رسیده است. طبق محاسبات اولیه، دوره بیمهپردازی میبایست بین 30-25 سال و دوره مستمریبگیری سال باشد، که متأسفانه این روند معکوس شده است.
- بدهیهای دولت به سازمان تأمین اجتماعی: تا سال 1388 این بدهیها 20 هزار میلیارد تومان بوده است. که امروز با محاسبات انجام شده چیزی نزدیک به 40 هزار میلیارد تومان می باشد.
صندوق بازنشستگی کشوری:
این صندوق نزدیک به 6 میلیون نفر تحت پوشش دارد که یک صندوق دولتی با استقلال اداری و مالی است. حق بیمه دریافتی برای بازنشستگی برای این صندوق 5/22 درصداست که 4 درصد از تأمین اجتماعی بیشتر است. افراد تحت این بیمه به طور عمده کارکنان رسمی دولت، هیأت علمی دانشگاهها، قضات، کارکنان دائمی شهرداریها (به جز شهرداری تهران) و برخی از کارکنان پیمانی هستند.
نسبت وابستگی از 8/2 در سال 1380 به 2/1 در سال 1387 رسیده است. نسبت جایگزینی مستمریها از 76/0 به 97/0 رسیده است. بدهیها دولت به این صندوق در هر سال چیزی نزدیک به 2 هزار میلیارد تومان بوده است.
صندوق بیمه روستاییان:
این صندوق در سال 1384 ایجاد شد. نرخ حق بیمه آن 15 درصد است که 5 درصد سهم بیمهشده است و 10 درصد آن را دولت میدهد. مبنای این درصد هم دستمزد اعلامی توسط صندوق در هر سال است (در سال 1388 بین 100 تا 200 هزار تومان بود). نسبت وابستگی آن بسیار بالا و نزدیک به 450 است که در حال حاضر جای نگرانی ندارد.
در حوزه بیمه در مورد زنان یک نگاه تسامحگرایانه و تسهیلکننده وجود دارد، برای مثال سن بازنشستگی برای زنان 55 سال و برای مردان 60 سال است، در حالیکه امید به زندگی برای زنان بیشتر است.
به عنوان جمعبندی نهایی میتوان تهدیدها و آسیبهای نظام تأمین اجتماعی را اینگونه نام برد:
- عدم آشنایی مناسب مسئولین از بیمههای اجتماعی
- تحولات جمعیتی
- بیکاری
- سازوکارهای داخلی (مانند نظامات مالی و بودجه)
- عدم همراهی دولت با نظامهای بیمهای: قرار بود تا پایان برنامه چهارم تمام بدهیهای انباشته پرداخت شود و نیز بدهی جدید ایجاد نشود که در عمل به طور کامل برعکس شد.
- فاصله گرفتن از کارکرد تعریف شده
- نابسامانی در مدیریت کلان این حوزه: تأمین اجتماعی بعد از انقلاب 13 مدیرعامل داشته است که 7 نفر آن در همین 7-6 سال اخیر تغییر کرده است.
- رویکرد نادرست به خصوصیسازی، تأمین اجتماعی نباید به بخش خصوصی واگذار شود.
- نرخهای متفاوت حق بیمه با خدمات یکسان.
10.تضعیف رویکرد سه جانبهگرایی (کارگر- کارفرما- دولت) و در نتیجه ضعف در نظارت مناسب
نقد آقای دکتر آقاجانی
در مورد این گزارش میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
- این گزارش مانند یک پایاننامه کارشناسی ارشداست. به درستی نظام رفاه اجتماعی و بیمهای موجود در کشور به چالش کشیده نشده است. البته در بخش پایانی اشاراتی به تهدیدها شده است.
- در بحث رفاه اجتماعی، رفاه کودکان لحاظ نشده است. در این بحث میتوان مثالهایی آورد که نشان از عدم توجه حداقلی به رفاه کودکان است. برای مثال سازمان بهزیستی که متولی رفاه اجتماعی است، در مناطق کم درآمد و پایین شهر تهران بیشتر مهدکودکها را تعطیل کرده است. دلیل این امر بودجه نیست، دلیل واقعی این امر عدم آشنایی مسئولان و نیروها به مسأله رفاه اجتماعی است.
- جای بحث رفاه جوانان و نوجوانان نیز در این گزارش خالی است.
- رفاه اجتماعی زنان کم مورد نقد و توجه قرار گرفته است. مؤسسه رحمان میتواند به ارائه راهکار در این زمینه بپردازد. زیرا دستگاههای اجرایی به طورکامل محافظهکاری دارند.
- یکی از کمتوجهترین قشرها در حوزه رفاه اجتماعی، ناشنوایان، نابینایان و معلولان هستند. یک مثال جالب در این زمینه، یک مؤسسه مخصوص نابینایان در اسپانیا است که 11 عضو دارد و نزدیک 160 هزار نفر به این مؤسسه کمک مالی میکنند. برخی خدمات این مؤسسه به کشور ما نیز میرسد.
به نظر اینجانب یکی از راهکارهای بهبود وضع رفاه اجتماعی و بیمهها، انحلال وزارت رفاه و کوچک شدن سازمان بهزیستی است.
پاسخ آقای یزدانی در نقد آقای دکتر آقاجانی:
موضوع گزارش اینجانب بیمههای اجتماعی بوده است که وضع موجود چگونه بوده است و مسائل و آسیبهای اساسی چه بوده است و در نتیجه مبحث کلیتر رفاه اجتماعی مربوط به حوزه بنده نبوده است.
پرسش: در برنامه پنجم چه وضعیتی برای بیمههای اجتماعی پیشبینی شده است؟
پاسخ: مانند برنامه چهارم بعضی اهداف مانند پوشش کامل بیمهای در برنامه پنجم نیز بیان شده است. در برخی بندها اصلاحاتی صورت گرفته است، اما میتوان گفت با تغیرات جزئی مانند برنامه چهارم است. در برنامه پنجم بحث بیمه درمانی ایرانیان مطرح شده که هنوز کارآیی لازم را نیافته است. در مورد استقلال اداری- مالی تأمین اجتماعی در برنامه پنجم صحبتی به میان نیامده است.
خواهشمند است با هدف حمایت از فعالیتهای مطالعاتی مستقل و کمک به توسعه فعالیتهای مدنی مؤسسه رحمان، مبلغ مورد نظرتان را به شماره کارت مؤسسه واریز نمایید.

نظرات کاربران
اشتراک گذاری در
هیچ نظری وجود ندارد.