تجربه تعاونی دولتی در ایران

تجربه تعاونی دولتی در ایران
مصاحبه کننده: شهابالدین شهسوارزاده
13شهریور روز تعاون نامیده است. در سالهای پس از انقلاب برخی از انواع تعاونیها در ایران تشکیل شد با این حال این تعاونیها نتوانستند کارکرد خود را داشته باشند. یکی از کسانی که به ابعاد مختلف تعاونیها در ایران پرداخته است کمال اطهاری_پژوهشگر توسعه_ است. به همین مناسبت گفتوگویی را با ایشان داشتیم. اطهاری در این مصاحبه دربارهی تیپشناسی تعاونیها در ایران و ایرادات وارده به تعاونیهای مسکن و کشاورزی گفت.
شهسوارزاده: تعاون ذیل چند عنوان فهمیده میشود؛ یکی تعاون به شیوهی ساز و کاری برای اداره شرکت، شیوهای برای تولید و در این ساز و کار تولیدی دموکراتیکتر است چه از نظر اقتصادی چه سیاسی مدل دیگر هم بعضا مطرح شده است تعاونی را به عنوان به ساز و کار توزیعی مطرح میشود تعاونی مصرفی و تعاونیهای دیگر میخواستم یک تیپبندی بفرمایید درمورد تعاونیای که در ایران وجود دارد و مفهومی که در ایران ذیل تعاونی نامیده میشود و کمی به حافظه تاریخی این بحث صحبت کنید.
اطهاری: از لحاظ تیپشناسی الان میتوانیم بگوییم که سه الی چهار تیپ نوع تعاونی داریم که در ایران تقریبا هیچ کدام ساز و کار لازم و الگوی توسعهای برایشان وجود ندارد؛ به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی و انحصارطلبیهایی که وجود دارد.
در حوزه شرکتی دو حوزه تعاونی ضروری است؛ یکی در حوزه مسکن و دیگر در حوزه کشاورزی. به این دلیل که در هر دو نوعی از شکست بازار وجود دارد و حمایتی لازم است. وقتی شکست بازار وجود دارد که از ناحیه تعاونی آن حمایت بهترین حالت است یا کارآمدترین حالت است. از آنجایی که مسکن به عنوان یک نیاز پایه مواجه با رانت قیمت زمین است، قیمتها به گونهای میرود که طبقه متوسط باید سالها پسانداز کنند تا یک مسکن مناسب بگیرند. برخلاف ایران، در هیچ کشوری در جهان چنین اجازهای داده نمیشود که زمین با رانت معامله شود. برای اینکه درآمد اکثریت غریب به اتفاق جامعه رانتی نیست و گردش سرمایهداری در حوزه سرمایهداری با این هست که رانت حذف شود. اصلا سرمایهداری انقلاب میکند علیه رانت فئودالی. در ایران رانت از زمین با اصلاحات ارضی برداشته شد ولی در محیط شهری احیا شد. تعاونی مسکن در ایران تعاونیهای ساخت هستند یعنی بیلدینگ (Bilding ) بودند که الان دیگر وجود ندارد. در صورتی که نظام تعاونی مسکن میشود هاوزینگ (Hosing) یعنی مسکن است.
تعاونی ساخت چه فرقی با تعاونی مسکن دارد؟ تعاونی ساخت که به اشتباه در ایران رایج شد به این صورت است که افراد در حیط کار تعاونی تشکیل دهند و دولت به آنها زمین شهری و وام ارزان بدهد. البته فقط محیطهای کار بزرگ می توانستند تعاونی داشته باشند. به این ترتیب ۶۰ درصد نیروی کار که در آن زمان در کارگاههای بزرگ شاغل نبودند حذف و دچار تبعیض شدند. در کار آسیب شناسی که سال ۶۷یا۶۸ انجام دادم، با پرسشنامه از تعاونیها به این اشکال رسیدم و متوجه شدیم اینها تعاونیهای ساخت هستند. باید تعاونی هاوزینگ یا اتحادیههای تعاونی تشکیل شوند. فقط فکر میکنم یک یا دو استان در ایران مثل خراسان بود که اجازه پیدا کرده بود تعاونی اتحادیه داشته باشند خیلی موفق بود. در واقع تجربه هم نشان میداد آنهایی که اتعاونی اتحادیه تشکیا نداده بودند، دچار مشکلات اساسی شده و مجبور شدند زمینشان را بفروشند.
وقتی که تراکم فروشی شروع شد تعاونیها مزاحم رانتخواری بودند به همین خاطر در برنامه سوم، تعاونیها را حذف کردند. زمین را به انبوهسازان میدادند، برای اینکه تعاونیها سه طبقه به بالا میساختند انبوهسازی هم تعریف کردند سه طبقه به بالا. دومین عاملی که مانع شد، تشکلحراسی به خصوص درمورد مزدروز بگیرها و طبقه کارگر بود. اینطور تصور می شد که اگر این گروهها، تعاونی تشکیل دهند به نیروی فشار تبدیل میشوند. به همین دلیل میگویم از جنبه اقتصادی و سیاسی هر دو مانع تعاونی مسکن شدند.
در چهارچوب برنامه سوم بحث اساسی شد و نمونههایی را ذکر کردم؛ مانند دولت تاچر که بودجه مسکن اجتماعی دولتی را کم کرد و آن را به تعاونیهای مسکن اختصاص داد. یعنی در یک کشوری که درآمد سرانهاش نزدیک به سی هزار دلار در سال است؛ آنجا هم مجبور است این تعاونیها کار کند. وقتی که سیاستهای تعدیل اقتصادی موسوم به نئولیبرالیسم در انگلستان برپا شد، تولید تعاونیها سه چهار برابر شد. اما در ایران به اسم تعدیل اقتصادی و نئولیبرالیسم، تعاونی مسکن را نابود کردند و سپردن به این وضعیتی که الان میبینید. بعد در چهارچوب مسکن مهر هم یک چیزی را به عنوان تعاونی معرفی کردند که آن هم چیزی جز تشکل حراسی نبود. از طرفی با وجود تعاونیهای مسکن، واحدهای مسکونی که با رانت ساخته شده بودند، خالی میماندند. با وجود مسکن مهر و بعد مسکن ملی، در واقع دولت به جای اینکه به نهادسازی اساسی بپردازد بنایی میکند و به جای دولت نهادساز به دولت بنّا تبدیل میشود.
شهسوارزاده: دیگر انواع تعاونیها چطور؟ مثل تعاونیهای کشاورزی؟
اطهاری: در تعاونیهای کشاورزی هم به همین صورت است. تعاونی کشاورزی در کشورهایی مثل ما اجباری است. چون آب کم است، روستاها پراکنده هستند، حفظ محیطزیست باید در منظومههای روستایی صورت بگیرد و فعالیتهای عمرانی نمیتواند به صورت پراکنده باشد که همینگونه شده روستا را جاده کشیدن، وامهای ارزان دادند که یک مرتبه تخلیه میشود؛ چرا؟ برای اینکه فقط آن سیستم تعاونی هست که میتواند روستاهای پراکنده در مناطق به خصوص گرم و خشک را نگه دارد. بنابر تصمیم شورای عالی انقلاب، شرکتهای سهامی زراعی و هر شرکت تعاونی تولید کشاورزی را میتوانند منحل کنند، در واقع یک اصلاحات ارضی دوباره میکنند. به جای اینکه آن شیوههای قدیم تعاونیهایی که چند هزار سال در ایران سابقه داشته مثل بنه یا صحرا و تعاونی های مردم را به صور نوین که کارآمد باشند، تبدیل بکنند؛ میگویند میتوانید منحل کنید. بنابراین هرکسی در زمین خود یک چاه زد، بعد رمههایی را که قبلاً تعدادشان کم بود، زیاد شد در نتیجه چرای بیرویه و جنگلتراشی هم برای زمین کشاورزی و هم مراتع اتفاق افتاد که به محیط زیست آسیب زد.
مثلا بنیاد مسکن میگوید که برای بالا بردن سطح بهداشت، آغول در خانههایتان نباشد. با برداشتن آغول، این خانه بهداشتی شده اما دیگر تنوع تولید در روستا از بین رفته است. گوشت و مواد غذایی اصلی را باید از شهر تهیه کند. از طرفی چرای بیرویه هم وجود دارد. بعد مجبور میشود بهرهبرداری بیش از حد بکند، چیزهایی مثل خربزه و هندوانه که آب بر هست میکارد و سفرههای آب زیرزمینی فروکش میکند، چون آن نهادسازی لازم از ابتدا صورت نگرفته کج کارکرد شده است. در نهایت این زمینهها را برای ساخت ویلا میفروشند؛ تخمین زده شده سالی 200 هزار هکتار از چرخه کشاورزی خارج میشود.
دولت کره به عنوان دولت رفاه توسعهبخش، شرط اعطای وام در روستاها را تشکیل تعاونی میگذارد. شرایط کره و چین به خصوص در روستاها به ایران شبیه است. آنها سنتهای تعاونی خود را با یک سیستم خیلی ساده احیا میکنند؛ دولت میگوید اگر جنگل بکارید من بیشتر کار میکنم جنگلها بیشتر میشود هر سال هم اعلام میکند. اما در ایران، جنگلها تراشیده میشود. سیستم تعاونی در مناطق گرم و خشک اجباری است. این سیستمهای کج کارکرد وقتی که الگوی توسعه و نهادسازی مناسب نداشته باشند دچار ابتذال می شوند، در واقع به بازار سپاری مبتذل را به اسم توسعه جایگزین نهادسازی کنیم که باعث چنین اتفاقاتی می شود؛ بهای مسکن هفتاد و هفت برابر درآمد سالانه خانوار میشود درحالی که در یک اقتصاد سالم، پنج برابر است. یا نابودی محیطزیست؛ شیرین کردن آب دریا برای بخش کشاورزی که در اصل برای رانتخواری است. یا وعده ساخت سالی یک میلیون مسکن! که جز گسترش سکونتگاه غیررسمی اتفاقی نمیافتد.
تعاونیهایی که به آن میگویند social enterprise سیستم دیگری است که در واقع برای تواناسازی اجتماعی است. نوع سومی که سیستمهای شبکه است که پیرتوپیر میگویند و سیستمهای تهاطری است که بیشتر شرکتهای دانشبنیان در آن هستند. ولی شبکهای شدن، امکاناتی است که اقتصاد دانش در اختیار سیستم تعاونی گذاشته است و شایسته است که بخش تعاون در وزارت رفاه همه اینها را بتواند در دستور کار بگذارد. نوعی از تعاونیهای مسکن کاملا خصلت محلهای پیدا کرده است؛ در خیلی از کشورها، مجموعههای دانشبنیان از شهرکهای علمی و فنی بیرون آمده و داخل محلات شده است. اینها همکاریهای چند جانبه میخواهد، چون سیستم اقتصاد ایران که هدفش را اقتصاد دانش و جامعه دانش نگذاشته، از اینکه بتواند در داخل یک سیستم و الگو، بخش تعاونی را با کل توسعه اقتصادی اجتماعی ایران همساز بکند، غافل است.
خواهشمند است با هدف حمایت از فعالیتهای مطالعاتی مستقل و کمک به توسعه فعالیتهای مدنی مؤسسه رحمان، مبلغ مورد نظرتان را به شماره کارت مؤسسه واریز نمایید.

نظرات کاربران
اشتراک گذاری در
هیچ نظری وجود ندارد.