از سالمندی مخاطره‌آمیز تا سالمندی سعادتمند

بررسی کتاب «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت در ایران»

«در سال 1420 بیش از یک پنجم جمعیت ایران به سنین بالای 65 سال می‌رسند. این یک انقلاب خاموش است که نیاز به سیاستگذاری‌های جدی دارد.» این بخشی از صحبت‌های نسیبه زنجری در نشست بررسی کتاب «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت در ایران» بود که در تاریخ 8 مهر 03 به مناسبت روز جهانی سالمند در موسسه رحمان برگزار شد. در این نشست سیاست اجتماعی سالمندی جمعیت، وضعیت رفاهی سالمندان، صندوق‌های بازنشستگی و توصیه سیاست‌های منجر سالمندی سعادتمند به بحث گذاشته شد.

مهم‌ترین مسائل و چالش های سالمندان در 30 سال آینده

نسیبه زنجری نسیبه زنجری استادیار مرکز تحقیقات سالمندی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعیُ و مدیر تیم پژوهشی «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت در ایران» در ابتدای این نشست در پاسخ به پرسشِ »در بازه‌ي زمانی ۱۴۰۰ تا ۱۴۳۰ مهم‌ترین مسائل سالمندان ایرانی چه خواهد بود؟» گفت:

«سالخوردگی جمعیت یک کلان‌روند جهانی است، که تغییرات اجتماعی عظیمی ایجاد می‌کند. از سال 1420 به بعد ما شاهد سالخوردگی جمعیت در ایران هم خواهیم بود که دلایل متعددی دارد. یکی این که امید به زندگی افزایش پیدا کرده و دیگر این که نسل «بیبی بومرها» یا «بیش‌زایی انقلاب» یعنی متولدین 55 تا 65  که به سمت سالخوردگی جمعیت می‌روند.»

نویسنده کتاب «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت در ایران» در باره این کتاب گفت: «مبنای پژوهشی این کتاب روش «آینده‌پژوهی» است. در این روش، ابتدا ما یک پایش محیطی داشتیم که روندها، چالش‌ها و وضعیت موجود کشور را بررسی کردیم و بعد بر اساس گام‌های آینده‌پژوهی پیش رفتیم. در گام‌های آینده‌پژوهی پس از بررسی مسائل از طریق مرور اسناد و مطالعات و نظر خبرگان و متخصصین، این داده‌ها دسته‌بندی و طبقه‌بندی شده و برای یک پنل از متخصصین ارسال شدند. سپس بر اساس عدم قطعیت و میزان اهمیت اولویت‌بندی شدند. با روش‌هایی مانند تحلیل ماتریس و میکمک بررسی شده  و نهایتا این داده‌ها برای سناریو نویسی استفاده شدند. با استفاده از نرم‌افزار سناریو ویزار و تقویت این سناریوها بر اساس پنل متخصصین سناریوها نوشته می‌شوند.

ما برای ورود به این بحث نگاهی به تجارب بین‌المللی هم انداختیم. به غیر از اهمیت سالخوردگی جمعیت در سطح کلان، در سطح فردی به نکته جالبی در این تجارب برخوردم. می‌گویند آدم‌ها اگر عضو گروهی باشند، عضو گروه دیگری نیستند. اما تنها گروهی که آدم‌ها الان عضوش نیستند اما بعدا عضوش خواهند بود گروه سالمندی است. یعنی ما الان عضو این گروه نیستیم و شاید بسیاری از مشکلات و بحث‌ها را درک نکنیم، اما تنها گروهی است که ما قطعا زمانی عضو آن خواهیم بود و مسائل آن برای ما هم رخ خواهد داد و این چه در سطح کلان و چه در سطح فردی برای ما می‌تواند مهم باشد. در دنیا پاسخ‌های سیاستی متعدی مانند «سالمندی موفق»،« سالمندی فعال»، «سالمندی سالم» مطرح شده تا بتوانند با این چالش روبرو شوند. سه ستون «مشارکت»، «سلامت» و «امنیت»، سه ستون اصلی سیاستگذاری و برنامه‌ریزی در دنیاست که برای یک سیاستگذاری خوب مطرح می‌شود. کشورها در این سه ستون با چالش‌هایی روبرو هستند.

چالش‌های مشارکت مانند افزایش تنهایی سالمندان، شکاف نسلی، افزایش طبقه متوسط سالمندان، یادگیری‌های مادام‌العمر، عدالت، برابری‌های بین‌نسلی، چالش‌های سلامت مانند بیماری‌های سالمندی، کمبود بودجه سلامت و چالش‌های امنیتی مانند امنیت بازارکار، رشد اقتصادی، کاهش نیروی کار جایگزین و چالش‌های امنیت فیزیکی مانند سالمندآزاری، حمل و نقل سالمندان و شهر دوستدار سالمند.

در مرور اسناد و پایش  متوجه شدیم که در ایران بیشتر به مسئله بازنشستگی توجه شده است. در بعضی برنامه‌های سیاستی مسئله سالمندان صرفا به بازنشستگی تقلیل داده شده و خود مسئله سالمندی مغفول واقع شده است و حتی در سند ملی هم برنامه اقدام اجرایی و ابلاغ نشده است. بدنه مطالعاتی در کشور ما، نشان می‌دهد که بیشتر به بحث‌های روانشناختی و جسمانی سالمندان و سیاست‌های فردمحور پرداخته شده و کمتر بحث‌های سیاستگذاری و اقتصادی مانند فقر سالمندان مطرح شده‌ است.

زنجری گفت: «در کوتاه مدت تخصصان معتقدند باید مسائل و مشکلات بهداشتی سالمندان و مورد توجه قرار می‌گیرد. اما در چشم انداز 1420 – 1430 مهم‌ترین معضل چالش‌های اقتصادی مانند صندوق‌های بازنشستگی، فقر و مستمری سالمندان خواهد بود. پس مسئله سیاستگذاری اقتصادی و ساختن زیرساخت‌ها برای یک آینده درست اولویت قرار می‌گیرد. سی تا از مهم‌ترین چالش‌های حوزه سالمندان در بازه زمانی 1420- 1430 را انتخاب کردیم که در 17 دسته طبقه‌‌بندی شدند.»

در اکثر کشورها ما مستمری سالمندان داریم، یعنی چه سالمندان در بازار کار مشارکت داشته باشند یا نداشته باشند در هر صورتی از 60 سال یا 65 سال مستمری دریافت می‌کنند. اما در کشور ما هنوز بحث مستمری مطرح نشده است و این جزو چالش‌های مهم سالمندان است. همه مایی که در این جا حضور داریم در خانواده دغدغه نیروی مراقب را برای سالمند داریم. کسی که بتوانیم برای مراقبت از سالمنمان به او اعتماد کنیم و این مسئله در چشم‌انداز آینده بسیار پررنگ‌تر خواهد شد. چالشی که کشورهای سالخورده امروز با آن مواجه هستند حتی منجر به پذیرفتن نیروی مهاجر برای مراقبت از سالمندان‌شان شده‌اند.

از بین این 17 مورد برخی پیشران و برخی پیامدهای چالش سالخوردگی جمعیت است. بیشترین پیشران‌ها و عواملی که آینده‌ی سالمندی و سالخوردگی ما را مشخص می‌کند این موارد است:

  • حکمرانی حوزه سالمندی
  • هزینه مصرفی در سطح خرد و کلان
  • باروری و اندازه خانوار
  • توزیع رفاه
  • پوشش بیمه و مستمری

سبک زندگی و کیفیت زندگی سالمندان بیشتر از باقی موارد از مسئله سالخوردگی جمعیت تاثیر می‌پذیرند و پیامدهای این موضوع هستند.

چهار سناریوی پیش روی سالمندی جمعیت در ایران

 

بر اساس این پیشران‌ها و پیامدها سناریوهای سالخوردگی جمعیت را ترسیم کرده‌ایم. ما در آینده با چهار سناریو مواجه هستیم. از بدترین وضعیت تا خوشبینانه‌ترین و ضعیت.

در خوشبینانه‌ترین حالت اگر بتوانیم بر روی عوامل و سیاستگذاری‌ها تاکید کنیم می‌توانیم به یک سالمندی سعادتمند برسیم. اما در بدبینانه‌ترین حالت اگر نتوانیم پیشران‌ها را کنترل کنیم یک سالمندی مخاطره‌‌آمیز خواهیم داشت. در میانه این مسیر با وضعیت تاریک‌روشن سالمندی مواجه هستیم یعنی وضعیتی که الان در آن به سر می‌بریم. در این وضعیت سیاستگذاری بر اساس آزمون و خطا و در فضایی مبهم پیش می‌رود که وضعیت سالمندی را به سالمندی مخاطره‌آمیز سوق می‌دهد.

در سناریو مخاطره‌آمیز اگر نتوانیم در کشور میان متولیان مختلف مانند سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، وزارت تعاون ورفاه، شورای سالمندی و … هماهنگی ن ایجاد کنیم و هر نهادی به صورت جزیره‌ی جداگانه سیاستگذاری و اقدام انجام دهد، چالش‌های پیش رو بیشتر خواهند شد.

در موضوع رفاه سالمندان با وضعیت هزینه‌های کمرشکن بهداشت و سلامت روبرو خواهیم بود. صندوق‌های بازنشستگی به دلیل کاهش نرخ پشتیبانی، نرخ‌های جایگزین و عدم سوددهی به سمت ورشکستگی خواهند رفت.

باروری پایین و تعداد فرزندان کم نیز مسئله پشتیبانی و مراقبت از سالمندان را پررنگ می‌کند. سالخوردگی جمعیت موجب کاهش عرضه نیروی کار و مشارکت کم و غیرمولد در بازار کار خواهد شد و از طرفی مسئله بازگشت سالمندان به بازار کار را هم مطرح می‌کند.

در سناریو مخاطره‌آمیز اگر به عوامل و پیشران‌ها توجه نشود و به همین شکل پیش برود نوع کیفیت خدمات مناسب نخواهد بود و با  افزایش تنهایی و انزوای سالمندان مواجه خواهیم شد. در مصاحبه‌هایی که با سالمندان صورت گرفت نگرانی از تنهایی و انزوا و کاهش درآمد و رفاه از دغدغه‌های مهم آن بود. اگر برای شکاف بین نسلی بین نسل جوان و والدین نسلی که امروز با آن درگیر هستیم برنامه‌ریزی نشود انسجام بین نسلی تبدیل به تضاد بین نسلی می‌شود.  از طرفی برای مراقبت از سالمندان نیاز به تربیت متخصصین طب سالمندی خواهیم داشت.

اما هدف و تلاش ما برای رسیدن به سالمندی سعادتمند است. حکمرانی حوزه سالمندی باید هوشمندانه باشد و نه مسئله‌مدار. یعنی بر اساس مسئله‌ای که پیش می‌آید در پی راه حل نباشد بلکه دنبال نگاهی آینده‌بین باشد. حتی با وجود بحث‌های افزایش باروری و سیاست‌های افزایش جمعیت که رویکردی مسئله‌مدار به موضوع سالخوردگی جمعیت است، ما به هر حال افزایش جمعیت سالمند را در سال‌های آتی خواهیم داشت و ممکن است در درصد و سهم سالمندی در سال‌های آینده تغییراتی ایجاد شود اما تعداد عظیم «بیبی بومرها» و نسل بیش‌زایی انقلاب در هر صورت به سنین سالمندی می‌رسند. پس ما ناگزیر به حکمرانی هوشمندانه برای سالخوردگی جمعیت نیاز داریم.

در حکمرانی هوشمندانه باید به توزیع رفاه و به خصوص کاهش نابرابری استانی توجه کرد. ما یک نابرابری بسیار عجیبی در توزیع رفاه بین استان‌ تهران و استان‌های سیستان بلوچستان و ایلام داریم. نکته مهم دیگر در بحث رفاه این است که در کنار مسائل پزشکی به موضوع توانبخشی و مراقبت‌‌های طولانی‌مدت در منزل، بیمارستان، مراقبت‌های محله‌‌محور و خانه‌محور که در ایران کمتر به آن پرداخته می‌شود توجه کنیم.

چگونه می‌توانیم به سمت سالمندی سعادتمند پیش برویم؟

اگر صندوق‌های بازنشستگی برنده – برنده‌، توزیع رفاه برابر، حکمرانی هوشمندانه و بازار مولدی داشته باشیم می‌توانیم دوران سالمندی سعادتمند را تجربه کنیم و کیفیت و سبک زندگی سالم و مشارکت اجتماعی بالا را در سالمندی داشته باشیم.

نکته‌ای که در سیاستگذاری‌های تمام دنیا مطرح می‌شود، رویکرد کل‌نگر و همزمان است. یعنی برای سیاستگذاری درست در حوزه سالمندی باید تمام این موضوعات را همزمان مدنظر قرار دهیم. هر کدام از این مسائل اگر مغفول بماند می‌تواند منجر به چالش‌های عظیم‌تری شوند. دنیا تجارب زیادی در زمینه سالمندی کرده و آزمون و خطاهایی در سیاستگذاری سالمندی داشته است که برخی شکست خورده‌اند و برخی پیروز شده‌اند و ما می‌توانیم از این تجارب درس بگیریم.

برخی از توصیه‌های سیاستی که در این کتاب در راستای «سالمندی سعادتمند» طرح شده‌اند:

مشارکت مولد:

  • آموزش سالمندان و توانمندسازی برای ماندگاری در بازار کار
  • ایجاد فرصت های حضور مجدد سالمندان در باز کار و اصلاح قوانین
  • کاهش تبعیض سنی
  • تعریف انواع مشوق ها برای کارآفرینان سالمند و کارفرماها در بکار گرفتن سالمندان
  • غربالگری سلامت سالمندان و پیشگیری از حوادث حین کار برای پیشگیری از معلولیت
  • اصلاح سیستم بازنشستگی
  • ارتقا سواد مالی
  • مطلوب سازی شرایط بازار کار انعطاف پذیر در ساعت کاری
  • ایجاد مراکز مشاوره شغلی و کارآفرینی در دوران سالمندی
  • حضور سالمندان در کارهای داوطلبانه
  • بهر بردن از اقتصاد نقره ای و توریسم سالمندی

صندوق بازنشستگی برنده-برنده:

  • اصلاح سیستم سنتی پرداختی و تامین مالی صندوق ها
  • حرکت به سمت سیستم تامین مالی اندوخته جزئی
  • افزایش ورودی های صندوق ها با ایجاد شغل و حمایت بیمه ای برای جوانان و زنان
  • افزایش مرحله ای سن بازنشستگی به 65 سالگی
  • توجه به تفاوت های شغلی کارگران در پرداخت مزایا
  • انعطاف پذیری در نوع بازنشستگی و سطح مزایای دریافتی
  • سرمایه گذاری درست صندوق های بازنشستگی
  • تضمین تامین کامل مالی صندوق ها
  • نگاه آینده بین بین نسلی بجای نگاه کوتاه مدت در مدیریت صندوق ها
  • بررسی امکان تجمیع صندوق ها در یک سازمان
  • تامین مالی و سازوکار ارائه مراقبت طولانی مدت در سالمندی

باروری:

  • هدف میزان باروری 2.1 تا 2.5
  • توسعه سیاست های دوستدار خانواده
  • خدمات و تسهیلات مراقبت از کودکان
  • گسترش دسترسی به مراکز به صرفه و با کیفیت نگهداری کودک
  • سیستم­های منعطف مرخصی والدینی
  • سازگاری امور شغلی و خانوادگی
  • کمک هزینه مالی
  • یارانه خدمات کمک-باروری
  • تسهیل ازدواج

توزیع رفاه برابر:

  • ایجاد فرصت شغلی و تحصیلات برابر برای همه سنین
  • بازتوزیع مناسب و شفاف مالیات برای سالمندان
  • کارت تخفیف خدمات رفاهی برای سالمندان
  • مستمری همگانی برای افراد 67 ساله و بیشتر
  • مستمری تکمیلی برای سالمندان فقیر
  • شکل گیری انجمن های ملی و محله ای برای سالمندی سعادتمند
  • فرهنگ سازی از مسیر کمپین‏های حمایت از سالمندان
  • توسعه مناطق محروم و روستاها برای ماندگاری سالمندان
  • اصلاح ساختار نظام رفاهی و بیمه ای برای ارائه تنوع خدمات بهداشتی و مراقبتی

حکمرانی هوشمندانه

  • هماهنگی حکمرانی سالمندی در سطوح ملی، استانی، محله ای و منطقه ای
  • داشتن رویکرد آینده بینی
  • تفکیک سیاستگذار، مجری و ناظر اجرایی
  • تطابق مسئولیت ها با اختیارات
  • هماهنگی نهادهای متولی بجای موازی کاری
  • افزایش اختیارات نهادهای محلی
  • صدای سالمند در تصویب قوانین
  • تشویق همکاری بخش خصوصی و سازمان های مردم نهاد
  • بازاریابی اجتماعی
  • پژوهش و رصد مستمر وضعیت سالمندان
  • شکل گیری پایگاه داده ای ملی از سالمندان

تبعیض سنی نسبت به سالمندان

ما برای ساختن انجمن‌های محله‌ای برای کودکان  اهتمام زیادی داریم اما برای سالمندان کمتر چنین انجمن‌ها و موسسات مردم‌نهادی تاسیس می‌شوند. تبعیض سنی قابل توجهی در ارائه خدمات این چنینی به سالمندان وجود دارد. با توجه به این که طول عمرها افزایش پیدا کردهُ یک فرد ۶۰ ساله اگر تا ۹۰ سالگی عمر کند یعنی ۳۰ سال را در سنین سالمندی سپری می‌کند که زمان کمی نیست و ناعادلانه است که افراد در این سی سال رها شوند.  انجمن‌های محلی و ملی و خیریه‌ای وجود داشته باشد تا سالمندان  دوران سالمندی سعادتمند را سپری کنند.

هماهنگی سمن‌ها و سازمان‌های دولتی با یکدیگر برای این که بتوانند کمپین‌ها و انجمن‌های داوطلبانه برای دوران سالمندی تاسیس کنند ‌می‌تواند در چشم‌انداز سالمندی بسیار تاثیرگذار باشد.

برای سیاستگذاری ما نیاز است پله پله پیش برویم. بر اساس اولویت چشم‌انداز ۱۴۰۰ – ۱۴۱۰ را مدنظر قرار دهیم. در این کتاب اولویت‌ها به تفکیک سال‌ها طبقه‌بندی شده‌اند. برای مثال می‌دانیم که در بازه ۱۴۰۰- ۱۴۱۰ نیاز داریم بر شهر دوست‌دار سالمند و قوانین تاکید کنیم و در بازه ۱۴۱۰- ۱۴۲۰ بهتر است به سمت اصلاح سیستم صندوق‌های بازنشستگی و پیشبرد برنامه‌های سبک زندگی سالم حرکت کنیم. بازه ۱۴۲۰- ۱۴۳۰ نیز فرصتی برای افزایش سن بازنشستگی، بازنشستگی‌های انعطاف‌پذیرُ، اقتصاد نقره‌ای و توریسم سالمندی است. اما زیرساخت‌ همه این موارد از الان باید اصلاح بشود. جابجایی این زمان‌ها خود می‌تواند مشکل‌آفرین باشد. تمام این عوامل و پیشران‌ها درهم‌تنیده‌اند و روی هم تاثیر می‌گذارند. ما متاسفانه رصدی از بحث سالمندی و سالخوردگی جمعیت و چالش‌های آن نداریم.

گیلان: بالاترین نرخ سالمندی جمعیت

«چیزی که تحت عنوان سالخوردگی جمعیت با آن مواجه هستیم یک پدیده مدرن است.» رسول صادقی استادیار گروه جمعیت‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران صحبت‌های خود را با این جمله شروع کرد.

«سالخوردگی جمعیت به عنوان کلا‌‌ن‌روند بسیاری از تغییرات اجتماعی را ایجاد خواهد کرد. سالخوردگی جمعیت می‌تواند بر بازار کار، مشارکت اجتماعی، امنیت اجتماعی و حتی روی مسئله جنبش‌های اجتماعی و سیاسی و شکل حکومت‌ها تاثیرگذار باشد. نکته‌ای که ایران را نسبت به کشورهای دیگر متمایز می‌کند سرعت روند سالخوردگی جمعیت در ایران است. در بعضی کشورها چیزی حدود صد سال طول کشیده تا تبدیل به یک کشور سالخورده شدند. برای مثال در فرانسه ۱۲۰ سال طول کشیده تا ۷ درصد جمعیت سالخورده با ۱۴ درصد برسد. اما این روند در ایران در یک بازه ۲۰ ساله اتفاق  می‌افتد. در بازه سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۲۰ جمعیت سالخورده ما دو برابر خواهد شد.»

یک تعریف گذشته‌نگر از سالمندی وجود دارد درباره این که چند سال از عمر شخص گذشته است، اما این که چند سال از عمر او باقی ماندهُ، دیدگاه جدیدی است که امروز به أن توجه می‌شود. بر مبنای طول عمر ممکن است در کشوری مبنای سالخوردگی جمعیت ۶۵ سال باشد و در کشوری ۷۰ سال، یعنی به این نگاه می‌کند که چند سال از عمر فرد باقی مانده است. سالخوردگی جمعیت یک موفقیت در تاریخ بشر بوده چرا که در گذشته به علت مرگ و میر بالا افراد به سن سالخوردگی نمی‌رسیدند. برای مثال  در سال ۱۳۰۰ در ایران امید به زندگی چیزی حدود ۲۵ سال بود و ده درصد کودکانی که متولد می‌شدند به سن سالمندی می‌رسیدند. اما الان بیش از ۸۰ درصد کودکانی که متولد می‌شوند به سنین سالمندی می‌رسند و دو تا سه دهه در سنین سالمندی به سر خواهند برد. بسیاری از کارآفرینان و سرمایه‌گذاران سالمندان هستند و باید زمینه مشارکت اقتصادی آنان را فراهم کرد. ساختارهای اجتماعی، نظام تامین اجتماعی، فضای شهری و فرهنگ عمومی جامعه باید برای دوران سالمندی أماده‌سازی شود. کارمند شاغل برای دوران سالمندی خود پس‌انداز جمع می‌کند چرا که نمی‌تواند به پوشش عمومی دولت اکتفا کند.  برای مثال در ژاپن، وقتی که حجم قابل توجهی از جمعیت هنوز در سنین فعالیت اقتصادی بودند، بازار کاری برای آن‌ها فراهم بود و قدرت پس‌انداز زیادی نیز داشتند. وقتی این جمعیت سالمند شدند، ثروتمندتر نیز شدندُ و این جامعه ژاپن را تبدیل به یک جامعه ثروتمند و سرمایه‌گذار کرد. این جا خود سالمندی می‌تواند یک سود جمعیتی ایجاد کند. از طرفی سالمندی جمعیت می‌تواند بازارهای متنوعی خلق کند مانند بازارهای مراقبت، یا بازار وسایل کمکی سالمندان، یا بازار تغذیه سالم مناسب سالمندی.

به طور کلی نکته مهم سالمندی جمعیت در ایران، سرعت زیاد این روند است و بخشی از این سرعت بابت سرعت بالای کاهش نرخ باروری است که اتفاق افتاده است. سریع‌ترین کاهش باروری در جهان متعلق به ایران بوده است و از طرفی جمعیتی که در دوران افزایش باروری متولد شده‌اند نیز به سنین سالمندی می‌رسند و این دو همزمان سرعت افزایش سالخوردگی جمعیت در ایران را نسبت به باقی کشورها بسیار بیشتر کرده است.

ما در فاصله سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۲۰ ما یک کشور «در حال سالمندی» هستیم یعنی نرخ سالمندی حدود ۱۴ درصد. در سال ۱۴۲۰ تا ۱۴۳۰ ما تبدیل به یک کشور سالخورده با ۲۰ درصد جمعیت سالمند می‌شویم و سال ۱۴۳۰ به بعد این نرخ به بالای ۲۰ درصد خواهد رسید و ما یک کشور فوق سالخورده (hyper aged ) خواهیم بود. یک کشور برای این که بتواند تعادل را حفظ کند مجبور است به سمت سیاست‌های افزایش باروری برود.

در ایران  حال حاضر، استان گیلان بیشترین نرخ سالمندی را دارد. بخشی از آن به این دلیل است که گیلان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب پایین‌ترین میزان باروری را در ایران داشته است. نرخ باروری در استان گیلان چیزی حدود ۱.۱ است که با ژاپن و کره جنوبی فرقی ندارد. دلیل دوم مهاجرت نیروی کار و جمعیت جوان گیلان به تهران است و دلیل سوم مهاجرت سالمندان از تهران به گیلان است. ما چیزی به عنوان مهاجرت سالمندی داریم که سالمندان ممکن با مناطقی با آب و هوای بهتر یا هزینه‌های کمتر مهاجرت کنند. تهران که مهاجرپذیر برای همه‌ گروه‌های سنی است مهاجرفرست برای جمعیت سالمند است، بخشی از آن به خاطر آلودگی هواست. پس از یکی از موضوعات مهم قابل سیاستگذاری بحث مهاجرت سالمندان است که فقط هم مختص ایران نیست.

 

سالمندان بازنشسته نسبت به غیربازنشسته وضعیت رفاه بهتری دارند

نسرین قوامی در پژوهشی وضعیت رفاهی سالمندان بازنشسته و غیرباز نشسته را مقایسه کرده است. او در این نشست به ارائه یافته‌های این پژوهش درباره صندوق‌های بازنشستگی و پوشش بیمه‌ سالمندان ایرانی پرداخت.

بسیاری از مسائلی که پیش از این درباره سالمندان گفته شد می‌تواند زیرمجموعه بحث امنیت درآمدی قرار بگیرد. همیشه بازنشسته‌ها در ایران جزو اقشار کم‌درآمد و ضعیف جامعه محسوب می‌شوند. من با استفاده از داده‌های پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان در سال ۱۴۰۰ می‌خواهم به این سوالات پاسخ دهم:

  • وضعیت رفاهی سالمندان با و بدون حقوق بازنشستگی چه تفاوتی با هم دارد؟
  • سهم سالمندان کشور از پوشش بازنشستگی چقدر است؟
  • وضعیت پوشش بیمه سلامت سالمندان چگونه است؟
  • آیا گروه‌های مختلف سالمندان (سن، جنس و …) سهم برابری در برخورداری از پوشش بازنشستگی دارند؟
  • وضعیت پوشش بازنشستگی برای سالمندان آینده چگونه خواهد بود؟

بر اساس داده‌های گردش حساب بانکی (واریزی‌ها و برداشت‌ها) در بعضی سال‌ها می‌بینیم که سالمندان بازنشسته نسبت به باقی سالمندانی که برخوردار از پوشش بازنشستگی نیستند بیش از دوبرابر گردش مالی در حساب بانکی خود داشته‌اند. درباره مانده حساب و سود بانکی نیز، مانده انتها و ابتدای سال و میانگین مجموعه سود حساب را داریم که در این جا هم تفاوت فاحشی میان سالمندان بازنشسته و غیربازنشسته وجود دارد. در مورد تراکنش‌های بانکی و درآمد حاصل از حقوق نیز همین روند را می‌بینیم و میزان تراکنش بانکی سالمندان بازنشسته دوبرابر است. در داده‌های مربوط به درآمد حاصل از حقوق نیز یک تفاوت ده برابری مشاهده می‌شود که البته نمی‌توان آن را دلیل تفاوت رفاهی این سالمندان دانست چرا که طبعا بخش زیادی از آن مربوط به این است که این سالمندان به درآمد مستمری متصل‌اند. بر اساس داده‌ی تعداد و ارزش خودروها و تعداد سفرهای هوایی و زمینی آن‌ها سالمندان نیز می‌توان دریافت که سالمندان بازنشسته از سالمندانی که حقوق بازنشستگی دریافت نمی‌کنند، برخوردارترند. پس به طور کلی به طور کلی سالمندان بازنشسته نسبت به میانگین کل کشور و سایر گروه‌ها وضعیت رفاهی مطلوب‌تری دارند.

داده‌ها نشان می‌دهد که تنها ۳۷.۷ درصد سالمندان ما بازنشسته صندوق‌های بازنشستگی‌اند و بیش از ۶۲ درصد سالمندان ماه تحت پوشش هیچ صندوق بازنشستگی‌ای نیستند. از طرفی  ۶.۶ درصد سالمندان ایران هنوز بیمه‌ پرداخت می‌کنند یعنی هنوز در بازار کار فعال‌ هستند که اگر این را به عدد ۳۸ درصد اضافه کنیم یعنی حدود ۴۴ درصد سالمندان به صورت بالقوه و بالفعل تحت این تور حمایتی قرار گرفتند و باقی از آن محرومند.

در ادبیات بین‌المللی وقتی حرف از بازنشستگی می‌زنید یعنی دارید درباره سالمندی حرف می‌زنید. در حالی که بازنشستگی‌ که وظیفه تضمین درآمد در دوره سالمندی را داشته، اما حدود ۳۵ درصد از بازنشسته‌های کشور کمتر از ۶۰ سال سن دارند و سالمند نیستند. حتی در برخی صندوق‌ها ما بازنشسته زیر ۴۰ سال هم داریم. در مورد پوشش بیمه سلامت فقط ۵۶.۶ درصد از سالمندان (یعنی کمتر از میانگین کشوری) تحت پوشش بیمه‌ی سلامت هستند. صرف نظر از کفایت و جامعیت این بیمه‌، ۴۴ درصد تحت پوشش همین بیمه هم نیستند و بخش مهمی از سالمندانی که دارای معلولیت و بیماری‌های خاص هستند هم تحت پوشش بیمه‌های سلامت قرار نگرفتند.

نابرابری در پوشش بازنشستگی گروه‌های مختلف سالمندان

زنان معمولا سهم بالاتری از جمعیت سالمندان را دارند و امید به زندگی آن‌ها بالاتر است اما سهم پوشش بیمه‌ای بازنشستگی آن‌ها بسیار کمتر است. ۳۴ درصد از زنان پوشش بیمه بازنشستگی دارند در برابر ۶۶ درصد مردان. تنها ۲۵ درصد از زنان ما بازنشسته صندوق‌های بازنشستگی‌اند.

این نابرابری در برخورداری از حق بازنشستگی در  بین ساکنین شهر و روستا نیز مشخص است. ۷۳ درصد از کل سالمندان و ۸۶ درصد از سالمندان بازنشسته صندوق‌های بازنشستگی ساکن شهرهای کشورند. ۸۱ درصد از سالمندان غیر شهرنشین و ۵۵ درصد از سالمندان ساکن شهرها پوشش بازنشستگی ندارند.

۷۱ درصد از سالمندان کشور سرپرست خانوارند. کم‌تر از نیمی از سالمندان سرپرست خانوار، بازنشسته صندوق‌های بازنشستگی‌اند.

در بحث گروه‌های سنی سالمندان، تجمع اصلی جمعیت سالمندان بازنشسته در گروه ۶۰ تا ۷۰ سال است؛ اما بیشترین پوشش بازنشستگی نسبت‌به گروه سنی در گروه ۷۰ تا ۸۵ سال دیده می‌شود.

به تفکیک گروه‌های منفرد سنی، با یک شیب زیادی، بازنشسته‌های صندوق‌ کشوری از یک سنی به بعد سن زیر ۶۵ سال مواجهیم. این را گذاشتم کنار وضعیت بیمه‌پردازی صندوق‌های بازنشستگی به تفکیک گروه‌های سنی منفرد. و به این نمودار رسیدم که ما یک شیب صعودی شدیدی در بیمه‌پردازی داریم. این داده‌ها مربوط به سال 1400 است. از سال 1420 سالمندی ما شروع می‌شود، پس در نمودار از سن 40 سال به پایین را مدنظر قرار می‌دهیم که در از سال 1420 به بعد وارد سنین سالمندی خواهند شد. نمودار وضعیت بیمه‌پردازی از از سن 40 سال به پایین شیب رو به پایین دارد؛ یعنی هر چقدر به سنین پایین‌تر می‌رسد برای مثال سن 30 سال که در سال 1430 وارد سالمندی می‌شوند پوشش بیمه‌ای کاهش قابل توجه پیدا می‌کند. علاوه بر این نسبت بسیار پایینی هم دارد یعنی ما در بعضی از گروه‌های سنی زیر 40 سال نسبت 20 درصد پوشش بیمه داریم که واقعا برای  آینده صندوق‌های بازنشستگی که همین الان بخشی از آن‌ها ورشکسته هستند و از بودجه رفاهی تامین مالی می‌شوند یک فاجعه تمام عیار به حساب می‌آید.

سیاست‌های سالمندی ما در کشور با سیاست‌های بازنشستگی گره خورده است. یعنی تسهیلات رفاهی، وام و … سیاست‌های دیگر در قالب صندوق‌های بازنشستگی انجام می‌شود. فارغ از این که خود صندوق‌های بازنشستگی هم جامعیت ندارند و خدمات مختلفی را پوشش نمی‌دهند. با وجود این که بازنشسته‌ها اقشار کم‌درآمد و فقیر جامعه محسوب می‌شوند اما دیدیم که نسبت به جامعه سالمند غیربازنشسته چه تفاوت قابل‌توجهی دارند و وضعیت رفاهی بهتری دارند. اگر نظام فعلی به همین صورت ادامه پیدا کند نابرابری بیشتر خواهد شد چرا که دسترسی به حقوق بازنشستگی و حمایت‌های دوره سالمندی در اختیار کسانی قرار می‌گیرد که به نوعی دسترسی به بازار کار رسمی و پوشش بیمه داشتند. سیستم بازنشستگی در کشور ماُ، مبتنی بر شاغل بودن است (سیستم بیسمارکی)؛ اما الان تمام پیشنهادهای سیاستی در ادبیات بین‌المللی بازنشستگی، رفتن به سمت نظام‌های چندلایه‌ای است که مستلزم یک پوشش بیمه اجباری و همگانی است. به این دلیل که بیمه‌پرداز ما قرار است حقوق بازنشسته‌های ما را تامین کند، این سیستم در حداقلی‌ترین حالت ورشکستگی‌ صندوق‌ها را به تاخیر می‌اندازد تا بشود با سیستم‌های دیگر برای آینده دورتر سیاست دیگری پیشنهاد دهند.

اگر پوشش بیمه‌ای اجباری نشود و سالمندان ما پوشش بیمه‌ای نداشته باشندُ، فقر سالمندی بسیار بیشتری خواهیم داشت. الان حدود سی درصد سالمندان ما زیر خط فقرند و پوشش بیمه‌ای برای جوانان برای جلوگیری از افزایش فقر سالمندی در آینده ضروری است. نکته دیگر این که در دنیا در دوران جوانی بیمه مراقبتی پرداخت می‌کنند برای این که در دوران سالمندی مراقب بتواند از شما مراقبت کند. با توجه به این که ما با افزایش سالمندان مجرد یا بدون فرزند مواجهیمُ، قاعدتا نیاز بیشتری داریم که الان پایه‌ بیمه‌ی مراقبتی داشته باشیم.

در بخش دوم نشست فیلم مستند «کانون جهان‌دیدگان گرگان« پخش شد. فرشته سلیمانی کارگردان این مستند درباره چگونگی شکلگیری کانون جهان دیدگان گرگان صحبت کرد.

گفتنی است کتاب «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت» حاصل پژوهشی است با حمایت موسسه رحمان و توسط اساتید متخصص حوزه سالمندی در ایران انجام شده است. نسیبه زنجری، سیده زهرا کلانتری، رسول صادقی و احمد دلبری پژوهشگران این کتاب هستند. این کتاب سال گذشته توسط نشر دگر منتشر شد.

 

 

خواهشمند است با هدف حمایت از فعالیت‌های مطالعاتی مستقل و کمک به توسعه فعالیت‌های مدنی مؤسسه رحمان، مبلغ مورد نظرتان را به شماره کارت مؤسسه واریز نمایید.  

نظرات کاربران

اشتراک گذاری در

هیچ نظری وجود ندارد.

کامنت خود را بگذارید







نشست های دیگر