جنگ و نابرابری؛ اقتصاد کسب‌وکارها | فرزین فردیس – کیوان محیط‌مافی

«بنگاه‌های اقتصادی متوسط و کوچک بزرگ‌ترین آسیب‌دیدگان جنگ و عدم قطعیت آتش‌بس هستند.» «ارتباط با دنیا و اعتماد میان دولت-ملت بزرگ‌ترین ضربه‌گیر آسیب‌های اقتصادی در شرایط جنگی هستند.» اینها بخشی از سخنان مطرح‌شده در سومین نشست از مجموعه نشست‌های در سایۀ نابرابری و جنگ با عنوان «اقتصاد کسب‌وکارها» است، این نشست با سخنرانی فرزین فردیس، استراتژیست حوزۀ عمومی در ایران و عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، و کیوان محیط‌مافی، فعال حوزۀ اکوسیستم نوآوری در ایران و مدیرعامل دیجی‌نکست، در روز هجدهم مرداد 1404 ماه برگزار شد.

گزارش این نشست را با عنوان «کسب‌وکار در بحران: بقا میان جنگ و بی‌اعتمادی» به قلم نفیسه حصارکی را در ادامه می‌توانید بخوانید:

بنگاه‌های اقتصادی متوسط و کوچک: بزرگ‌ترین آسیب‌دیدگان جنگ

فرزین فردیس، عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، نخستین سخنران این نشست با اشاره به این که امروز و پس از جنگ دوازده روزه بحران نه تنها تمام نشده که تازه شروع شده‌است و اگر جز این فکر کنیم، در برنامه‌ریزی دچار مشکل خواهیم شد. گفت: «سه کلان سناریو پیش رو داریم. کلان سناریوی اول در حالتی محتمل است که طی مذاکرات، توافقی حاصل شود. شکل‌گیری این توافق چه محدود به موضوع هسته‌ای باشد و چه سایر موضوعات مورد مناقشه را نیز در بر بگیرد، چشم‌انداز صلح را ممکن می‌کند. کلان‌ سناریوی دوم وقتی محتمل است که آتش‌بس نقض شود و به جنگی کم‌شدت یا پرشدت باز گردیم. اما کلان سناریوی سوم به وضعیتی اشاره دارد که نه جنگ است و نه صلح؛ وضعیتی شکننده شبیه بلاتکلیفی امروز که البته در صورت فعال‌شدن مکانیسم ماشه و تبعات حقوقی آن برای کشور، شکنندگی آن بیشتر خواهد بود. احتمال رویداد این سناریوها یکی نیست و برخی محتمل‌تر هستند. مثلاً احتمال توافق جامع کمتر از توافق محدود است، یا احتمال جنگ کم‌شدت یا هوشمند بیشتر از جنگ فراگیر است.

اما صرف‌نظر از سناریوی توافق جامع، در تمامی سناریوهای دیگر با عدم قطعیتی روبه‌رو هستیم که به جامعۀ اقتصادی کشور و به تبع آن تمامی جامعه تحمیل می‌شود. گرچه امروزه این عدم قطعیت در سراسر جهان وجود دارد اما این وضعیت در کشور ما شدت‌یافته‌تر است چون فاصلۀ بین رویدادهایی که منجر به بحران‌های اجتماعی یا زیستی می‌شوند، کم است و همین منجر به تشدید وضعیت عدم قطعیت شده‌است؛ وضعیتی که در آن افراد از تصمیم‌گیری باز می‌مانند. افراد مختلف این وضعیت را به صورت یکسان تجربه نمی‌کنند و مثلاً برای افرادی که مستأجر هستند یا در لایه‌های پایین‌تر بنگاه‌های اقتصادی کار می‌کنند، این عدم قطعیت به صورتی آزاردهنده‌تر تجربه می‌شود. همچنین بنگاه‌های اقتصادی بزرگ، متوسط و کوچک این عدم قطعیت را به صورت متفاوت تجربه می‌کنند. بنگاه‌های بزرگ‌تر که پس‌انداز بیشتر، بنیۀ اقتصادی قوی‌تر و دانش مدیریتی لازم را دارند، می‌توانند با رایزنی و استفاده از مکانیسم‌های مالی مسایل را به عقب بیندازند اما بنگا‌ه‌های کوچک و متوسط که چنین توانی ندارند، ناگزیر متحمل آسیب بیشتری می‌شوند. این درحالی‌ است که از قضا بار اصلی اشتغال کشور بر دوش بنگاه‌های خرد است.»

فردیس در ادامه دربارۀ تورم بالا و پایین بودن تاب‌آوری جامعه توضیح داد: «درحالی‌که با تورم بالا و تکانه‌های عجیبی مواجهیم که مدام به جامعه فشار می‌آورند، جامعه اما به قدری نحیف شده و چنان تاب‌آوری‌اش کم شده که نمی‌تواند تمامی ضربات وارده را دفع کند و بنابراین تبعات مواجهۀ پی‌درپی با بحران‌ها ناگزیر خود را نشان می‌دهند که یکی از اولین و مهم‌ترین آنها تعدیل نیروی کار است.

در شرایط فعلیِ آتش‌بس شکننده باید انتظار 20درصد تعدیل نیرو را در مجموعۀ اقتصادی کشور داشته باشیم.»

فردیس در بخش دیگری از صحبت‌هایش از دیگر  نکتۀ دیگر آنکه در زنجیرۀ تولید کالاها و خدمات، وقتی برخی حلقه‌ها از ارائۀ سرویس یا کالای خود خارج می‌شوند، دیگر به راحتی به چرخه باز نمی‌گردند. همان‌طور که وقتی برخی نیروهای کلیدی در اثر شرایط به وجود آمده از چرخه خارج می‌شوند و مثلاً مهاجرت می‌کنند، دیگر به راحتی حاضر به مشارکت در چرخه نمی‌شوند.

امروز با کوچک‌ترشدن تولید ناخالص داخلی و مجموعۀ ثروت و ارزش افزودۀ کشور، وضعیتی شکل گرفته که ترمیم آن به مدت زمان بیشتری نیازمند است.»

جنگ امروز و جنگ دهه شصت قابل مقایسه نیست

فردیس در پاسخ به این پرسش که «آیا می‌توان این جنگ را با دفاع مقدس در دهه شصت مقایسه کرد؟» گفت: «به نظرم این جنگ اصلاً با جنگ هشت ساله قابل مقایسه نیست. اشتباه نکنیم و فکر نکنیم که اگر جنگ هشت ساله را شبیه‌سازی کنیم، مثلاً همین اتفاق می‌افتد.  در دفاع مقدس دو هزار و ششصد و نود و دو روز طول کشیده تا اولین موشک در تهران بخورد. 31 شهریور 1359 تهاجم صدام به ایران هست. دهم اسفند 1366 اولین حملۀ موشکی به تهران هست. اینجا جنگ کجا شروع شد؟ در تهران. ببینید ما نقش فناوری رو دست کم می‌گیریم. اصلاً جنگ امروز با جنگ دهۀ 60 فرق دارد. کاملاً متفاوت است. اسرائیلی‌ها متخصص limited intelligent wars هستند. درگیر نیروهای پیاده و کف زمین نمی‌شوند. فناوری‌شان را توسعه دادند. به این شکل پیش بردند. اگر یادمان برود و بخواهیم این جنگ را با آن زمان مقایسه کنیم، دچار خطای نگرشی عجیب شویم.

نکتۀ دیگر اینکه من بر اساس خوانده‌هام می‌توانم از جنگ ایران و عراق صحبت کنم چون من وسط جنگ به دنیا آمدم.  جنگ تحمیلی دغدغه‌ام بوده. سردارها و قهرمانانش را  دوست داشتم؛ آیا سرمایۀ اجتماعی امروز ما با آن زمان قابل مقایسه است؟ ابداً قابل مقایسه نیست. یعنی شما نمی‌توانید به مردم بگویید کمربند ببندید و مثل یمن زندگی کنید. معنا و مفهوم ندارد. این مردم، مردم 1360 نیستند. ما فکر می‌کنیم در یک نقطه از تاریخ ایستادیم و این ثابت می‌ماند.اما در واقعیت تکنولوژی، جامعه و انتظار مردم عوض می‌شود. معاشرت‌ مردم با یکدیگر عوض می‌شود. در رسانه‌ها بقیۀ مردم را می‌بینند و تغییر می‌کنند. همه چیز در تلاطم است. اصلاً امسال با سال بعد فرق می‌کند.

عده‌ای می‌گویند فرق نکرده و ما اون دوره هشت سال مقاومت کردیم. اگر این جنگ هم ادامه پیدا کند، ما هشت سال دیگر هم می‌جنگیم. می‌خواهم بگویم اصلاً قابل مقایسه نیست.»

تاریخ و اقتصاد بخوانیم

در بخش دیگر این نشست فرزین فردیس توصیه‌ای برای جوانان مخصوصا دانشجویان کارشناسی که در حال حاضر ناامید و سردرگم هستند داشت: «اگر بخواهم به خواهر و برادر کوچکتر از خودم که الان دانشجو هست توصیه‌ای بکنم حتماً  توصیه می‌کنم که کمی تاریخ، کمی اقتصاد و کمی حقوق بخوانند. اگر نظام آموزش عالی ما عامدانه آدم‌ها رو از فکرکردن به این دینامیک‌ها باز می‌دارد، یا به آنها یاد نمی‌دهد چطور به آن فکر کنند، یا کمی از وقت‌شان را بر مطالعه تاریخ اختصاص دهند، خودشان که می‌توانند این کار را انجام دهند. اگر بخش مهمی از جامعۀ ما تاریخ بخواند، آن وقت احتمال اینکه یک بلا چند بار در مورد ما تکرار شود، کمتر می‌شود. اگر اقتصاد بخوانیم و کمی اقتصاد به زبان ساده و عامیانه رو بلد باشیم، در واقع می‌فهمیم هر کدام از نظریات کجا دارند به ما خدمت می‌کنند و کجا دارند به یک نظام ایدئولوژیک خدمت می‌کنند و کجا دارند ما رو گروگان می‌گیرند تا منافع یه عدۀ محدودی در واقع تأمین شود. با مطالعۀ ترکیبی از تاریخ و اقتصاد می‌توانند بفهمند چرا بخشی از جوامع توسعه پیدا کردند و چرا بخشی توسعه پیدا نکردند.»

توصیه به کارآفرینان

بخش پایانی صحبت‌های عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران توصیه‌ای به کارآفرینان بود:«سراغ هر کالا و خدمت که می‌خواهید برای تولید بروید، اول جواب این سؤال را بدهید که آیا می‌توانی صادرش کنی؟ ما چهل و چند سال با شعار خودکفایی، جایگزینی واردات در حوزۀ اقتصاد حکمرانی کردیم. جواب نمی‌دهد. اگر می‌خواهیم اوضاع‌مان در اقتصاد بهتر شود، باید از روز اول یا به فاصلۀ کوتاهی از روز اول بتوانیم صادر کنیم. وابستگی به فقط یک مارکت نداریم که با بحران‌ها هاهای یشس یش(قطعی اینترنت، آب، برق و…) آسیب ببیند. احتمالاً در این شرایط دیرتر به طرف تعدیل نیرو می‌رویم. پشتوانۀ مالی بهتری داریم. کار می‌کنیم و احساس رضایت بیشتری خواهیم داشت و حس می‌کنیم کار مفیدی داریم انجام می‌دهیم.»

رشد تقاضا در روزهای جنگ

سخنران بعدی نشست کیوان محیط‌مافی بود. مافی با اشاره به بحران‌هایی که از نیمۀ دوم دهۀ نود گریبان کشور را گرفتند، شامل لغو برجام و بازگشت تحریم‌ها، خشکسالی، گران‌شدن بنزین، هواپیمای اکراینی، کرونا، جنبش مهسا، سقوط هواپیمای رئیس‌جمهور و ناترازی گاز و برق گفت:«ما قبل از جنگ دوازده روزۀ اخیر با مجموعه‌ای از بحران‌ها روبه‌رو بودیم و جنگ تنها برای ما آشکارتر کرد که در سراشیبی بدی قرار داریم. مافی گفت البته اینطور نیست که تمامی کسب‌وکارها در پی جنگ با بحران روبه‌رو شوند و چه بسا که جنگ موجب رشد تقاضا در برخی کسب‌وکارها بوده‌است. برای نمونه، در همین جنگ دوازده روزه با رشد ناگهانی تقاضا در فیدیبو، طاقچه، بازی‌های آنلاین داخلی، جاباما، جاجیگا و … روبه‌رو بودیم که البته نمی‌توان گفت این رشد تقاضا به تمامی خوب است؛ رشد تقاضای ناگهانی می‌تواند منجر به بحران داخلی یک کسب‌وکار بشود.»

درس‌هایی از جنگ روسیه و اکراین

مافی با اشاره به جنگ اوکراین گفت:« این جنگ از فوریۀ 2022 شروع شد و باعث شد 30درصد GDP کشور افت کند. آن زمان 228هزار نفر در حوزۀ فناوری فعالیت می‌کردند که در سال اول جنگ نزدیک 57هزار نفر مجبور به مهاجرت شدند و حدود 7هزار نفر به نیروهای مسلح پیوستند. در اوکراین، از آغاز جنگ، بسیاری از دفاتر از شهرهای در معرض جنگ به شهرهای دیگر منتقل شده‌اند؛ استارتاپ‌ها در بسیاری موارد سرمایۀ لازم را برای ادامۀ کار ندارند. و در مجموع، اوکراینی‌ها با تجربۀ انفجارهای ناگهانی، قطعی برق، قطعی‌های ارتباطی، ترس از دست دادن نزدیکان و فشار روانی زیاد روبه‌رو هستند، شرایطی که ما هم تا حدی در جنگ دوازده روزۀ اخیر تجربه کردیم. اما میان ما و اوکراین تفاوت‌هایی وجود دارد. دو وجه تمایزی که ایران و اوکراین داشتند یکی این بود که اتحادیۀ اروپا شدیداً از اوکراین حمایت کرد و بسیار کمک‌های بلاعوضی از ناحیۀ نهادهای بین‌المللی به استارتاپ‌هایشان شد، به طوری که در این مدت نزدیک 460 میلیون دلار جذب سرمایه شد و به قدری رشدشان خوب بود که طی ده ماه اول جنگ حدود 7 میلیارد دلار در حوزۀ فناوری درآمد داشتند و حتی صادرات آی‌تی داشتند و خیلی از پلتفرم‌هایی که بیرون نیاز هستند در اوکراین ایجاد می‌شد. همچنین در این دوره حدود 35درصد خانم‌ها در حوزۀ کارآفرینی استارتاپی فعال بودند، در حالیکه در این دوره متوسط مشارکت خانم‌ها در اروپا در این حوزه 29درصد بود. به علاوه، ارزش استارتاپ‌ها در این سه سال سه برابر شد. و این تفاوت میان دولتی است که به مردمش اعتماد نمی‌کند و تکنولوژی را ابزار جاسوسی می‌داند و دولتی که با اعتماد به مردم و تکنولوژی شرایطی فراهم می‌کندکه تکنولوژی کشور را نجات می‌دهد و GDP رشد می‌یابد. در جنگ اوکراین، در پی حمایت اتحادیۀ اروپا از این کشور و استفاده از استارلینک، با رشد بخش آی‌تی و افزایش ارزش استارتاپ‌ها در اوکراین روبه‌رو بودیم؛ استارتاپ‌هایی که با دولت همراه بودند؛ یعنی وقتی اعتماد دولتمردان اتفاق می‌افتد، استارتاپ‌ها به جای اینکه منفعل باشند، به کمک دولت می‌آیند، همانطور که در اوکراین در زمان جنگ روی داد و استارتاپ‌هایی ابزارهایی برای شناسایی زودتر پهبادها ساختند؛ استارتاپ‌هایی ابزار هشدار حملات هوایی درست کردند؛ و استارتاپ‌هایی به کمک مردم آسیب‌دیده شتافتند و غیره.» به نظر مافی، دو عامل کلیدی تعیین‌کنندۀ وضعیت کسب‌وکارها در دوران جنگ هستند: یکی ارتباط با دنیا و دیگری سطح اعتماد میان دولت و مردم و چون اوکراین از این لحاظ وضعیت بدی نداشت، کسب‌وکارها، به خصوص کسب‌وکارهای دیجیتال این کشور در دوران جنگ با بحران جدی روبه‌رو نشدند.»

مستأصل نباشیم

محیط‌مافی دربارۀ بحران‌های جامعۀ ایران و کارآفرینی در این شرایط توضیح داد: «ما باید هیجانات‌مان را به رسمیت بشناسیم. این اتفاق به تنهایی قدم خیلی بزرگی است. من ناامیدم اما این ناامیدی من را به استیصال نرسانده. هیچ ‌پیش‌بینی از آینده ندارم. فکر می‌کنم باید به احساساتمان باید اعتماد کنیم و آنچه را که فکر می‌کنیم درسته انجام دهیم. مستأصل بایستیم، ضرر کردیم. ولی ادای امیدواربودن هم نباید درآوریم و نباید به خودمان دروغ بگوییم.»

نشست «اقتصاد کسب و کارها» با گفت‌وگو بین سخنرانان و فعالان حوزۀ کارآفرینی پایان یافت. این نشست دومین نشست از مجموعه نشست‌های «در سایۀ نابرابری و جنگ» مؤسسۀ رحمان است. این مجموعه نشست از مرداد سال جاری پس از حملّ رژیم صهیونیستی به کشورمان آغاز شد. در ماه‌های آینده نیز با حضور پژوهشگران، اساتید دانشگاه، فعالان اجتماعی و… ادامه دارد.

*GDP: تولید ناخالص داخلی

خواهشمند است با هدف حمایت از فعالیت‌های مطالعاتی مستقل و کمک به توسعۀ فعالیت‌های مدنی مؤسسۀ رحمان، مبلغ مورد نظرتان را به شماره کارت مؤسسه واریز کنید. حمایت شما برای کاهش آسیب‌های اجتماعی و بهبود شرایط کشور از یک برگ تا یک پژوهش رحمان را محقق خواهد کرد.

نظرات کاربران

اشتراک گذاری در

هیچ نظری وجود ندارد.

کامنت خود را بگذارید







نشست های دیگر