آتش خاموش؛ نگاهی به اعتراضات آبان 98
از عمر مطالعات اجتماعی در ایران بیش از نیم قرن میگذرد، ولی شمار سیاستهایی که از این مطالعات استفاده کردهاند، اندک است. گران کردن قیمت بنزین در آبان ماه ۱۳۹۸ یکی از این سیاستها بود که شوک بزرگی به جامعه وارد کرد،باعث اعتراضات گسترده و در نهایت داغدار شدن خانوادههای بسیاری شد.
وقایعی از این دست، پیشتر توسط مطالعات کارشناسی و دانشگاهی پیشبینی شده بود و دلسوزان کشور نسبت به آن هشدار داده بودند. مؤسسه رحمان نیز بهعنوان قسمتی از بدنه کارشناسی و جامعه مدنی کشور، در گزارشهای وضعیت اجتماعی (گزارش اول 88-1380 و گزارش دوم 96-1388)، زمینههای بروز این وقایع را مورد مطالعه قرار داده و پیامدهای سیاستهای کلان اجتماعی را بررسی کرده است. همچنین در مجموعه نشستهای «واکنش ما به چالشهای اجتماعی» (1398 و 1399) به بررسی شرایطی پرداخته است که طی آن جامعه میتواند واکنشی پرخاشگرانه یا تابآورانه به مسائل و مشکلات داشته باشد. از سوی دیگر یکی از فعالیتهای مؤسسه رحمان، بررسی مسائل روز جامعه است. در این مسیر هدف اصلی آن است که با واکاوی این مسائل، نسبت به موضوعات روز جامعه آگاهی بیشتری بهدست آید و با انباشت نظر کارشناسی، نسبت به چهارچوبیابی مسائل روز جامعه و ارائه راهحلهای متناسب با آن، گامی هر چند کوچک به جلو برداشته شود.
مؤسسه با همین هدف نسبت به برگزاری نشستها و میزگردهایی با موضوعات اسیدپاشی (1394)، ایدز (1395)، فرو ریختن ساختمان پلاسکو (1396)، مدیریت بدن (1396) و پاندمی کرونا (1399) اهتمام ورزیده است. بررسی اعتراضات آبان ماه 98 نیز با همین هدف، ولی با شکلی متفاوت انجام شد و از زمستان 1398 در دستور کار مؤسسه قرار گرفت. در طرح آتش خاموش؛ نگاهی به اعتراضات آبان 98 دکتر سعید مدنی در رأس گروهی هفتنفره از دانشآموختگان علوم اجتماعی طی چهار ماه به بررسی این وقایع پرداختند.
اعتراض؛ جلوگیری از خشم
امکان بیان اعتراض و نظر مخالف از شرایط اساسی دموکراسی است. اگر جامعهای صدای معترضان خود را نشنود، نخواهد توانست شیوه خود را برحسب خواست ملّت تصحیح کند که این مسأله در نهایت به ضرر حاکمیت و دولت تمام میشود. بیان آزادانه اعتراضات حداقل میتواند این حُسن را داشته باشد که حتی بهشکل موقت فشار را از دوش قشری که گرفتار آن مشکل است، کم کند و از این راه به تلنبار حس منفی و نادیده گرفتهشدن و در نهایت انفجار خشم نینجامد!
از این دیدگاه میتوان اتفاقات آبان را تلنگری در نظر گرفت که لازم است ندای آن شنیده شود. گروهی که طی فشارهای اقتصادی سالیان، کاسه صبر خود را سرریز دید و پا به خیابان گذاشت، باز هم _و شاید متأسفانه با توجه به پاندمی کرونا شدیدتر_ در معرض همان فشارهاست. آیا این قشر دیده میشود؟ آیا صدایشان شنیده میشود؟ آیا تدابیری اندیشیده شده است که حداقل اگر به مرور زمان از نفرات این قشر کاسته نمیشود، به نفرات آن افزوده نگردد؟ امید که این دست بررسیها بتواند چراغ راهی برای عملکرد درست فراهم آورد.