“آموزش و پرورش به سان جزیره؛ تحلیلی بر سیاستهای آموزشی” عنوان نخستین برنامه از مجموعه نشستهای «راه و بیراهه آموزش و پرورش در ایران» است که 5 آذر ماه با حضور دکتر فریبا عدلی (عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا) و دکتر مهدی نوید ادهم (دبیرکل شورای آموزش و پرورش) در موسسه رحمان برگزار شد.
دکتر سمیه فریدونی کارشناس-مجری نشستها بهعنوان پیشدرآمدی کوتاه، اظهار کرد: «آموزش و پرورش گفتمان اصلی سیاستگذاران ما نیست. درحالیکه این نهاد در کوتاهمدت و بلندمدت، از دو طریق میتواند تاثیر بگذارد: کاهش آسیبها در مدارس و بروندادهای آموزش و پرورش. باید در مسیری که آموزش و پرورش در این سالها پشت سر گذاشته، بازنگری کرد. چون با وجود تلاشهای دلسوزانه، پیامدهای مطلوب را نداشته است.»
چکیده مباحث سخنرانان را در ادامه میخوانید:
مهدی نوید ادهم
رسالت آموزش و پرورش پیوند گذشته، اکنون و آینده است. یکی از خطاهای راهبردی سیاستگذاری عمومی کشور «کوچکانگاری آموزش و پرورش» است. ما توسعه را از این نهاد آغاز نکردهایم. کشورهایی مانند سنگاپور و کره جنوبی که سالهای اخیر توسعه یافتهاند، از مدرسه شروع کردند و کودکان را کوچک ندیدند. سرچشمه آسیبهای اجتماعی، در کودکی است. استراتژی اصلی سند تحول، پیشگیری است. میخواهد حجم انتقال دادهها به ذهن کودک را کاهش دهد، کارکرد اصلیاش را نه بر تربیت کردن، که بر فراهم آوردن زمینه تربیتپذیری بگذارد و بهعنوان یک نهاد فرهنگی-اجتماعی-تربیتی دیده شود، نه نهاد آموزشیِ صرف. به همین منظور کارهایی انجام شده است. برای مثال، دو درس «تفکر و پژوهش» و «کار و فناوری» به پایه ششم و «مطالعات فرهنگی» به پایه یازدهم و دوازدهم افزوده شده است. تلاش بر حذف آزمونهای زائد داشتهایم که البته یکسری عوامل بیرونی ازجمله مافیای کنکور، باعث شدند نتوانیم همه آن را اجرایی کنیم. سیستم نمرهدهی را در دبستان حذف، و ارزشیابی توصیفی را جایگزین کردیم. «آییننامه راهنمایی و مشاوره» در حال تدوین است تا مشاوره را از اول دبستان داشته باشیم. از مدارس خواستهایم 10 تا 20 درصد برنامه را خودشان تنظیم کنند.
برخی افراد واژه «حیات طیبه» را که در سند تحول آمده، ترسناک معنی میکنند. درحالی که منظور، زندگی خوب و پاک مبتنی بر معارف دینی است. ما سند را یک مجموعه سیاستی میبینیم که آیندهنگرانه و متناسب با مقتضیات کشور است و اگر اجرا شود، میتواند بسیاری مسائل را حل کند. میخواهیم بچهها احساس رضایتمندی از مدرسه داشته باشند و عزت نفسشان آسیب نبیند. همین الان هم با وجود همه مشکلات و نقدهای موجود، مدارس خوب وجود دارند و دانشآموزانی که در جشنوارههایی مانند خوارزمی، جابرابنحیان و فرهنگی-هنری میدرخشند، در همین میدان ظهور کردهاند. ما عموما در اجرا مشکل داریم، نه در برنامهریزی و یکی از عوامل این چالش، منفینگری است که اعتماد و سرمایه اجتماعی را کاهش میدهد و اجرای درست طرحها را با مشکل روبرو میکند.
من واژه «تمرکززدایی» را در آموزش و پرورش قبول ندارم و به جای آن عبارت «کاهش تمرکز» را به کار میبرم. نخ تسبیح که وحدت ملی ماست، نباید پاره شود. هر استان متناسب با شرایط خود، میتواند مبتنی بر سند تحول، تغییراتی را در برنامههای خویش بدهد.
در ادامه نشست “آموزش و پرورش به سان جزیره؛ تحلیلی بر سیاستهای آموزشی” فربا عدلی به سخنرانی پرداخت.
فریبا عدلی
دیده نشدن آموزش و پرورش در کشور ما، سابقه تاریخی دارد و محدود به سالهای اخیر نیست. برای سیاستگذاران، مجریان و حتی بسیاری خانوادهها، آموزش و پرورش هنوز به دغدغه جدی تبدیل نشده. این نهاد نسبت به تغییرات جهانی واکنش نشان نمیدهد و خودش آسیبزا شده است. دانشی که در آن منتقل میشود، مهارتآفرین نیست و با زندگی روزمره نسبتی ندارد. در 7 سالگی بچهمان را به مدرسه میسپریم و 12 سال بعد، پس میگیریم و طی این مدت، تنها زمانی که از والدین مشارکت خواسته میشود، معمولا برای پول گرفتن است.
راهکار، در «خطمشیگذاری» است. دنبال تمرکززدایی هستیم؟ به مدیران کل هر 31 استان آموزش بدهیم تا هرکدام برای سال آینده خود یک خطمشی تنظیم کنند؛ خطمشیای که عناصر قابل اندازهگیری و سنجش داشته باشد تا –به طور مثال- هر 5 سال بتوان آن را ارزیابی کرد. سیاستگذاری و خطمشیگذاری باهم تفاوت دارند؛ سیاستگذاری، در خدمت دولت است و سویههای ایدئولوژیک پررنگی دارد. اما در خطمشیگذاری، آموزش و پرورش رویکرد علمی و روند مشخصی دارد و مستقل از دولت، خود را اداره میکند. درست است که ارزشیابی توصیفی شده، ولی ماهیتا با نمرهدهی فرق ندارد. بههرحال یکجور رتبهبندی است و باید از بیخ و بن دگرگون شود. مدرسه را باید جایی برای زندگی بدانیم، نه کارخانه یادگیری. مسئله ما، پارادایمیک است. سند تحول، مشکلاتی دارد؛ بسیار شعارگونه است، مفاهیمی که در آن به کاررفته، آرماناند، نه شاخصهای قابل اندازهگیری که امکان مقایسه و ارزیابی داشته باشند. باید شفاف، سنجشپذیر و پاسخگویانه، خطمشیگذاری کنیم.
چرا مافیای کنکور شکل گرفته؟ به خاطر اشتباهاتی که در ساختارهای سیاسی-اقتصادی وجود دارد و آموزش و پرورش هم ذیل آنها پیش میرود. اگر مسئولان بر حفظ و اجرای سند تحول، اصرار دارند، بگذارید باشد! اما چند خطمشی هم تنظیم شود تا بتوان به آن ها عمل نمود، اندازهگیری، سنجش و ارزیابی کرد. سند تحول چون سویه مذهبی دارد و چندان مبتنی بر پژوهش نیست، اساسا چندان امکان نقد را فراهم نمیکند و نمیتوان از حیث علمی و تخصصی، وارد شد.
فنلاند که بهترین عملکردهای حوزه آموزش را دارد، نوع آموزشِ امروزش با دو سال پیش فرق میکند. چرخه سیاستگذاری، عمل و ارزیابی، بسیار کوتاه شده. ما سال 83 فکر تنظیم سند افتادهایم، 90 رونمایی شده، قرار بود 95 ارزیابی شود. درحالی که هنوز کاملا اجرایی هم نشده، چه رسد به ارزیابی و حالا هم تبدیل به متن مقدسی شده که امکان نقدپذیری را از آن گرفتهایم.