پديدهی سوء مصرف مواد مخدر در كنار سه بحران جمعيتی و فقر، بحران هستهای و بحران زيستمحيطی قرار دارد. در حال حاضر 1.5 ميليارد نفر در جهان نسبت به مصرف رسمی و غيررسمی مواد مخدر احساس نگرانی دارند. قاچاق مواد مخدر از بعد اقتصادی در كنار توريسم، نفت و سلاح جزء چهار صنعت بزرگ اقتصادی دنياست. تفاوت اساسی اين صنعت با سه صنعت ديگر در اين است كه بيش از 95 درصد پولی كه از مواد مخدر به دست میآيد، پول كثيف است.
در حال حاضر در كشور خودمان جديدترين پژوهش (سال 1387) نشان داده است كه اعتياد در كنار تورم، بيكاري و احساس عدم امنيت فردی، يك از چهار دغدغهی اساسی افراد است، بدين معني كه افراد نسبت به آن احساس نگرانی دارند. چند شاخص آماری به منظور اطلاع از وضعیت مواد مخدر از ابتدای انقلاب تاکنون، عبارت است از:
1- تعداد افراد دستگیر شده: حدود 11.000.000 نفر زندانی از دو روز تا حبس ابد، حدود 30 درصد این افراد دو یا چند باردستگیر شدهاند . حدود 5/46 % مستقیماً مرتبط با مواد مخدر و حدود 25% غیرمستقیم و به دلیل پیامدهای اعتیاد زندانی شدهاند. این دستگیریها آثار بسیار سوئی بر خانوادهها داشته است.
2- زیان مالی: طبق پژوهش ستاد در سال 1383 صدمات وارد به اقتصاد کشور از ناحیهی مواد مخدر، حدود ده هزار میلیارد تومان بوده است. این رقم برابر با بودجهی کلیهی دستگاههای کشور به استثنای بودجهی مربوط به امور نظامی و بودجهی آموزش و پرورش است. از این مبلغ، حدود 4700 میلیارد تومان هزینهي مواد مخدر مصرف شده توسط معتادان و در نهایت به سود قاچاقچیان است. حدود2600 میلیارد تومان هزینهای است که دولت پرداخت میکند و بقیه نیز هزینهای است که مردم به تبع اعتیاد در این خصوص میپردازند.
3- زیان تصادفات : طبق برآورد نیروی انتظامی، 5/15 تا 5/16 % از علل تصادفات جادهای در اثر اعتیاد است.
4- زیان بهداشتی : در سال 66-1365 آمار ایدز ما انگشتشمار بود، در حال حاضر حدود 24.000 نفر آمار رسمی و حدود 102.000 نفر آمار غیررسمی ایدز در ایران است. در صورت عدم مهار این پدیده، طی یک دههی آینده به کشوری مانند آفریقای جنوبی تبدیل و از این نظر قرنطینه خواهیم شد.
5- تعداد معتادان را نیز اگر همان 2.000.000 نفر بگیریم ـ در صورتیکه در سال 1384 آمار مصرف کننده ها 3.700.000 نفر را داشتهایم ـ و تعداد متوسط خانواده را نیز 3 نفر در نظر بگیریم، حدود 6.000.000 نفر از افراد جامعه به نوعی در یک زلزلهی دائمی ناشی از مواد مخدر به سر میبرند.
6- رشد مصرف هروئین از سال 1374 تا 1384 حدود 20-12 درصد در نوسان بوده است. این در حالی است که رشد مصرف هروئین و مشتقات آن (کراک، شیشه و …) اعلام شده توسط ستاد مواد مخدر در دو، سه سال گذشته، 42 درصد بوده است که این نشانگر فاجعه تغییر الگوی مصرف می باشد.
برای پیشگیری سه سطح وجود دارد:
1- در سطح کلان و ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور که باید این پدیده واقعاً ریشهای مورد بررسی قرار گیرد. عدم بررسی این بخش، مانند این میماند که به جای از بین بردن محل زاد و ولد حشرات، مدام با استفاده از مواد حشرهکش به دنبال از بین بردن حشرات باشیم! هر گاه در جامعه انفعال، ناامیدی، بیکاری، عدم نشاط، فقر، تبعیض، بی عدالتی و … حاکم باشد، حرکت به سوی آسیبهای اجتماعی تسریع میشود.
2- در سطح میانی با خانواده، محل کار، مدارس، محلات و… روبرو هستیم که اقدامات پیشگیرانه آموزشی و فرهنگی نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا می کنند.
3- در سطح خرد نیز باید به بحثهای روانشناسی و شخصیتی مصرفکنندگان توجه گردد.
برای پیشگیری و کاهش این معضل به یک جنبش ملی نیاز داریم، به گونهای که هر فرد باید یک ستاد مبارزه با مواد مخدر باشد.
آقاي دكتر ذكريايی:
با صرف صحبت كردن در اين خصوص كه اعتياد به بحران تبديل شده است، مشكل حل نمیشود. بايد يك پله عقبتر رفت تا دليل آن را پيدا كرد. دليل زياد شدن اين مشكلات به نظر من ساختار جامعه است، چرا كه نگاهی به آمار ديگر مشكلات از قبيل رابطهی جنسی پنهانی، طلاق و… نشان میدهد كه آمار اين مشكلات نيز در حال ازدياد است. در حال حاضر اخبار حاكي از آن است كه درخواست طلاق به سنهاي بالا نيز سرايت كرده است و مثلاً زوجی بعد از 25 سال زندگی مشترك برای طلاق گرفتن به دادگاه مراجعه میكنند. در ساختار بيمار، مشكلات عديدهای بروز میكند كه تا ساختار تغيير نيابد، مشكلات حل نمیشود. به نظر اینجانب، ما در تمامی اين مدت به معلولها پرداختهايم، نه به علتها.
ابتدا باید دید این مسأله، مسألهی نظام هست یا نه؟ در سند فرابخشی سال 1385 که به همهی دستگاهها ابلاغ شده است، دولت تمامی دستگاهها را برای مبارزه و پیشگیری از اعتیاد موظف کرده، رقم 2.700.000.000 تومان را برای مبارزه با مواد مخدر پیشبینی کرده است. این در حالی است که بودجهی آموزش و پرورش در سال 1387 برای پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر، 200.000.000 میلیون تومان و بودجهی وزارت ارشاد 150.000.000 تومان هم نبوده است. این ارقام با یکدیگر نمیخواند، به نظر میرسد اتفاق دیگری در حال رخ دادن است!
در خصوص مشکلدار بودن ساختار جامعه توجه به این نکته مفید است که مسأله تنها به آسیبهای اجتماعی محدود نیست، در ورزش، در تحصیلات سطح عالی و افراد نخبه، در حوزهی هنر و… هر روز شاهد طرد شدن تعداد زیادی از افراد هستیم!
به نظر میرسد اگر تحلیل محتوایی روی متون صورت پذیرد، در کشور ما بیشترین میزان مفاهیم اخلاقی به کار برده میشود: جامعهي عادل، مخلص و… ولی آیا در واقع و در عمل جامعهي اخلاقی هستیم؟ در چنین جامعهی غیراخلاقی آیا میتوان انتظار داشت که تعداد معتادان روز به روز کمتر شود؟!
از دریچهای دیگر وارد شویم؛ به نظر شما در جامعهای که بیکاری یکی از مشکلات تراز اول آن است، گردش مالی ناشی از مواد مخدر، سکس و الکل چقدر میتواند باشد؟ این امر وجود خارجی و واقعی دارد و سازمانهایی در این خصوص در حال فعالیتاند. حال اگر به صلاح است آن را نادیده بگیرید!
نکتهی بسیار مهم دیگر این است که عامل کنترل اجتماعی، خود، مشکلات جدی دارد. طبق آمار رسمی در سال 1387 حدود هزار و اندی تن کشفیات مواد مخدر داشتهایم. باز طبق آمار رسمی تنها حدود 25 تا 30 درصد محمولههای مواد مخدر کشف و منهدم میشود. در این میان توجه به این امر مهم است که مواد کشف شده اغلب ناخالصی دارد، باید دید چه سیستمی این ناخالصیها را ایجاد میکند. باید تمییز داده شود که چقدر این آمار درست یا غلط است؟
نکتهی دیگر این است که ما به سرعت در حال تغییر الگوی مصرف هستیم. در دهههای 40 و 50 برای تغییر مصرف از تریاک به هروئین به زمانی حدود یکی دو دهه وقت نیاز داشتیم، امروز هنوز با کراک آشنا نشده، شیشه میخواهیم! هنوز شیشه را ندیدهایم، کریستال مطرح میشود و… و همهی این موارد طی تنها دو سال اتفاق میافتد!
با جمعبندی همهی موارد ذکر شده، اگر بخواهم شفاف و صادقانه صحبت کنم، باید بگویم قصهی مواد مخدر، دغدغهی ما نیست! و وقتی چیزی دغدغه نباشد، برای از میان بردن آن هم کاری انجام نمیشود! بنابراین بسیار مهم است که ابتدا این موضوع به “مسأله” تبدیل شود!
نکتهی مهم دیگر این است که باید به مسألهی کاهش تقاضا بسیار اهمیت دهیم. در حال حاضر نوجوانان و جوانان سنین پایانی دبیرستان تا دانشگاه در معرض خطر جدی قرار دارند.
جملهی آخر: جامعهی ما باید به سرعت از یک فضای سلبی وارد یک فضای ایجابی شود، مشکلات جامعهی سلبی هر روز و هر روز بیشتر میشود: نه میتوانم حرف بزنم، نه میتوانم داد بزنم، نه میتوانم شاد باشم، نه میتوانم… پس چه کار میتوانم بکنم؟…!
بحث و تبادل نظر حاضرین در جلسه:
* اگر میخواهیم جوان را بسازیم، باید برای او برنامه داشته باشیم. با وجود جهش ناگهانی جمعیت و عدم وجود زیرساختها، جوانان چگونه باید با فشارهای وارده مقابله کنند؟ در حال حاضر برای جوانان چه برنامهای وجود دارد؟ کار دارند؟ میتوانند از تحصیلات خود استفاده نمایند؟ پول دارند؟ میتوانند ازدواج کنند؟… نتیجه این میشود که با یک مثقال تریاک، خوشی را برای خود به ارمغان میآورد.
به نظر من بزرگترین چیزی که این جامعه نیاز دارد، امنیت فکری، ذهنی و کاری است. این را باید درست کرد.
* یک روش این است که خودمان را با دیگر کشورها مقایسه کینم؛ خوب در دنیا برخی کشورها هستند که در آنها استعمال دخانیات و مواد مخدر برای سطوحی بلامانع است، در برخی دیگر از کشورها محدودیتهای بیشتری وجود دارد، برخی ایدئولوژیکترند و… انجام مقایسه در این خصوص نیز میتواند به ما کمک نماید.
* به نظر من حدود 70-60 درصد آسیبهای اجتماعی به بیبرنامگی و عدم اشتغال مربوط است. موضوع دیگر تعریف ارائه شده از زندگی برای جوانان است، اغلب جوانان ما تعریفی از زندگی ندارند، تعریف نداشتن یعنی برنامه نداشتن. مسئولین فرهنگی جامعهی ما باید به این نگرش برسند که تمام ارزشها از جمله: شهادت، جانبازی، جهاد، قرآن، پیغمبر و… برای درست زندگی کردن است. به بیان دیگر فلسفهی آفرینش انسان، خوب رشد کردن و خوب زندگی کردن است. این موضوع در جامعهی ما گم شده است. مدام به جوانان و خودمان گفتهایم: تو باید خوب بجنگی، تو باید خوب فریاد بکشی، تو باید خوب بمیری و… متأسفانه پس از اتمام جنگ، روند همچنان ادامه یافت و این امر مجالی برای رشد اخلاق زندگی باقی نگذاشت! جوانان ما به انقلاب و زندگی با دیدهی جنگ نگاه میکنند!
* همانطور که بیان نمودید، عوامل زیادی در امر آسیبهای اجتماعی نقش دارند. جامعهی ما یک جامعهی مذهبی است، منتهی متأسفانه جامعهی ما به آفتهای مذهب گرفتار شده است: دروغ، غیبت، ریا، تظاهر، تنبلی، بینظمی و… اگر از آموزهها به درستی استفاده شود، باعث رشد و پیشرفت میشود. بنابراین بازنگری در نحوهي برداشت از دین بسیار مهم است. متأسفانه از چنین پیشینهی باارزشی کمترین استفاده را کردهایم.
* همانطور که عنوان شد، پس از سه دهه کار، نیاز داریم در برداشت از دین بازنگری شود. چرا در کشور ما نماز با موسیقی قابلجمع نیست. اسلام ظرفیت بسیار وسیعی دارد و بنیاد دینی و باورهای دینی در کشور بسیار قوی است، ولی در مصادیق خرد دچار مشکل هستیم.
* کمیسیون “عوامل اجتماعی مؤثر در سلامت” سازمان بهداشت جهانی، سهم عوامل مؤثر در سلامت را عنوان کرده است: عوامل ژنتیکی: 10 درصد، عوامل محیطی: 15 درصد، نظام خدمات بهداشتی- روانی: 25 درصد و عوامل اجتماعی: 50 درصد. یعنی بخش زیادی از سلامتی به جامعه برمیگردد.
سؤال این است که چرا مردم سراغ مواد مخدر میروند؟ اینطور نیست که مردم از روی نادانی و بیدلیل به سراغ مواد مخدر بروند. مواد مخدر ویژگیهایی دارد: یکی از این ویژگیها اضطرابزدایی است. دغدغه و نگرانی مردم با این مواد تا حدودی آرام میشود. ویژگی دیگر نشاطافزایی است. ویژگی سوم نیز خاصیت تسکینی آنها برای برخی از دردهاست.
مصرف مواد اعتماد به نفس فرد را بالا میبرد و مهار اجتماعی فرد را کم میکند.
جامعهی ما اضطرابزا و ناآرام و بیثبات است، رسانهی ما مستمراً غم و اندوه تزریق میکند، وقتی هم که مصیبتهای خودمان تمام میشود، جنگ و بدبختی لبنان و فلسطین و… نمایش داده میشود. هنوز ما نمیتوانیم بگوییم لباس و چادر سیاه مکروه است، غم ستوده شده نیست، شادی عیب نیست، و…
توسعهی جامع و متوازن سیاسی مدیون انسان سالم، شهروند جامعهی سالم، آرام و بانشاط است.
جامعهی ما به حد کافی ملتهب بوده است، اگر این اضطراب را کم نکنیم، شادی را زیاد نکنیم و این کشتی در جایی استقرار نیابد…
* باید واقعبینانه با این پدیده برخورد نماییم. جامعهی آرمانی و پاک و اهداف متعالی به جای خود محترم، ولی اگر ما اهدافمان را واقعی انتخاب نماییم، میتوانیم امیدوار باشیم، مثلاً یک هدف واقعی میتواند این باشد که همین تعداد 2.000.000 معتاد را حفظ نماییم و نگذاریم بر این تعداد افزوده شود. این که میگوییم میخواهیم اعتیاد را ریشهکن کنیم، شعاری و غیرواقعبینانه است.
در این زمینه توسعهي هدفمند سازمان اوقات فراغت نیز بسیار مهم است.
* یک راهحل بسیار عملی این است که بلایای مذهب را از کشور دور کنیم. بسماللهالرحمنالرحیم به معنی “بهنام خداوند بخشایندهي بخشایشگر” است و نه به معنی “بهنام خداوند بخشندهی مهربان”. وقتی که بسماللهالرحمنالرحیم درست معنی نمیشود، چگونه میتوان انتظار داشت مذهب درست تفهیم شود؟ راه راستی که از خدا میخواهیم ما را به آن هدایت کند، اگرچه به تعداد انسانهاست، سه مؤلفه دارد: 1- نعمتساز است، نعمت به معنی “مفید، مؤثر و مثبت” بودن است. 2- راهی است که در آن غضب نیست، و 3- راهی است که به گمراهی و ضلالت نمیانجامد، لازمهی عدم گمراهی نیز آگاهی داشتن است. آیا در مدارس ما مذهب این گونه تفهیم میشود؟!
* در پژوهشی دو علت برای گرایش جوانان به مواد مخدر صنعتی در جامعهی غرب عنوان شده است: 1- تضعیف باورهای دینی، 2- فروپاشی نهاد خانواده. ما در کشورمان این دو نعمت را داریم، ولی افسوس که به خوبی از آنها استفاده نمیکنیم.
* هر افراطی یک تفریط در پی دارد، باید مواظب بود!
* در چند سال گذشته قبح دروغگویی چنان ریخته است که تا حدی نیز نهادینه شده است. این امر باعث میشود باورهای دینی ضعیف شود. انصافاً قبل از انقلاب، نگاه دانشجویان و دانشگاهیان به چهرههای مذهبی بسیار محترمانهتر بود!
*** متن ارزیابی تحولات و آخرین وضعیت اعتیاد در کشور در سومین پیششماره داخلی مؤسسه رحمان به چاپ رسیده است.