انباشتگی سوگ در ایام کرونا
علی احمد رفیعیراد
کارشناس موسسه رحمان
یکی از مسائل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با اپیدمی کرونا که در تمام جهان به صورت کم و بیش خودنمائی میکند، موضوع انگ یا بدنامی اجتماعی(استیگما) است. انگ، وضعیتی است که در آن فرد یا گروهی به دلیل داشتن ویژگیهایی که منفی پنداشته میشوند برچسب خورده و مورد قضاوت، سوءظن، تبعیض و طرد قرار میگیرند. از آنجایی که انگ اجتماعی برساختهای مبتنی بر سوءبرداشت و اطلاعات نادرست است، میتواند با روشن شدن حقایق و از بین رفتن مرزهای تفاوت کمرنگ شده و یا از بین برود. در کشور ما نیز بدنامی کلی کرونا و مبتلایان آن که در ماههای آغازین خیلی شدید بود به تدریج با افزایش آگاهیها و تعداد مبتلایان همواره رو به کاستی نهاده است. با این حال نتایج دو پژوهش (انجام شده توسط پژوهشگران دانشگاههای علوم پزشکی ایران و کرمان در مقاطعی از سال 1399) با نمونههای آماری متفاوت نشان میدهند؛ گرچه به طور کلی انگ اجتماعی کرونا کاهش قابل ملاحظهای داشته ولی برخی از ابعاد و جنبههای آن ثابت مانده و یا حتی افزایش یافته است. یکی از این ابعاد که میدان بروز ارزشها و عناصر فرهنگی پرقدرتی است، مرگ(به دلیل بیماری کرونا) است. مبتنی بر نتایج پژوهشهای یاد شده، هر بار حدود یک سوم از نمونههای آماری مورد مطالعه، واجد نوعی انگ اجتماعی نسبت به مرگ ناشی از کرونا بوده و «مرگ کرونائی» را بدترین نوع مرگ به حساب آوردهاند. وجود انگ پردامنه آنهم در وضعیت بسیار ویژهای که خانوادههای داغدار نتوانستهاند مراسم سوگ را مطابق رسوم، ارزشها و هنجارهای جاافتاده برپا نمایند، به صورت طبیعی دشواری التیام افراد و خانوادههای داغ دیده وسرگشتگی روحی و جسمانی آنها را در مقیاسی وسیع به دنبال دارد که میتوان پیامدهای ناخوشایند بیشتری برای آن در ماهها و سالهای پیشرو متصور بود.
در میان اندوهی که آدمیان برای از دست دادنها از سر میگذرانند، اندوه مرگ عزیزان سنگینترین است. برطبق مطالعات الیزابت کوبلر راس، مرگپژوه نامدار، پنج مرحله سوگواری عبارتند از؛ شوک وناباوری، عصبانیت و پرسش، چانهزنی، آشفتگی و غم، پذیرش واقعیت و بازسازی زندگی. در تمام فرهنگها، رسوم و ظرفیتهایی برای تمامی مراحل سوگ تا بازسازی زندگی وجود دارد. از زمان اپیدمی کرونا، انگ اجتماعی پیشگفته و شرایط و محدودیتهای کرونائی با اختلال در فرایند سوگ به نوعی بحران سوگ را در جامعه رقم زده است. این وضعیت در جامعه ما و بویژه در بین بسیاری از اقوام ایرانی که مراسم سوگ، تخلیه هیجانی و تسلی آنها با مراسم جمعی همراه است، وضعیت بغرنجتری را رقم میزند.
از زمان فراگیری کرونا در ایران علاوه بر 61 هزار عزیز درگذشته بواسطه این بیماری، دهها هزار انسان دیگر به دلایل متفاوت فوت نموده و بازماندگان آنها از مراسم و بزرگداشتهای معمول سوگ محروم بودهاند، از اینرو به نوعی با انباشتگی سوگ در جامعه مواجه هستیم. وضعیت پروبلماتیک پیشگفته در حالی است که خانوادههای داغدار با محدودیت در برگزاری مراسم پراهمیت سوگ در روزهای پایانی سال (مانند پنجشنبه یا جمعه آخر سال) و بازدید از اهل قبور مواجه هستند. شاعر در مورد کشتههای جنگها به درستی گفته است: «آمار کشتههای جنگ/همیشه غلط بوده است/ هر گلوله/ دونفر را از پا در میآورد/ سرباز/ و دختری که در سینهاش میتپد…» (مریم نظریان) به همین دلیل در آوردگاه کرونا و بسته شدن راههای برونرفت از سوگ، شاید آمار کشتهها خیلی بیشتر از موارد یادشده باشد.
ضمن اینکه همزمانی سوگ انباشته ناشی از مرگ عزیزان با سایر مشکلات، دشواری وضعیت را بیشتر و به نوعی جامعه را تروماتیک و نیازمند درمان کرده است. از اینرو برای برونرفت از مشکلات مرتبط و یا تعدیل آنها، سیاستگذار سلامت روانی- اجتماعی جامعه میتواند با مشارکت تخصصهای مرتبط (انسانشناس، مددکار اجتماعی، روانپزشک، جامعهشناس، روانشناس و …) به تدوین و کاربست بستهی تخلیه سوگ مبادرت نماید.
منابع:
– أنگ اجتماعی ناشی از کرونا در بین گروههای مختلف جامعه، 1399( تحت وب)
– بررسی انگ اجتماعی کرونا در بین شهروندان تهرانی، 1399(پیمایش تلفنی)
– کوبلرراس، الیزابت (1376) آشتی با مرگ، ترجمه مهدی قراچه داغی،انتشارات اوحدی
*** یادداشت ” انباشتگی سوگ در ایام کرونا ” در شماره 3970 روزنامه شرق به چاپ رسیده است.