اولین همایش ملی “کودکی در ایران” سه شنبه و چهارشنبه ٧ و ٨ مهر ١٣٩۴ به همت موسسه رحمان با همکاری انجمن های “حمایت از حقوق کودکان“، “نویسندگان کودک و نوجوان“، “شورای کتاب کودک“، “موسسه پژوهشی کودکان دنیا” و “انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات” با هدف ایجاد زمینه هم اندیشی بین اساتید و پژوهشگران و فعالان اجتماعی حوزه کودک در رشته ها و حوزه های مختلف حول مفهوم کودکی در ایران در سالن غدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
ضرورت تغییر نگاه ها
جامعه امروز را کودکان دیروز می سازند و کودکان امروز، نقش آفرینان فردا هستند. شاید در ابتدا این جمله کلیشه ای به نظر برسد. از آن دست عبارات دست مالی شده که بارها بجا و بیجا به کار رفته است. اما در هر حال در درست بودن این گزاره شکی وجود ندارد. کودکان ترس ها، ناکامی ها، ضعف ها و از سویی دیگر موفقیت ها و عزت نفس بالا را با خود از دوران کودکی به بزرگسالی می آورند و در نهایت جامعه ای که تشکیل می شود برآیند همه این حس های خوب و بد است. بر این اساس است که برداشتن هر قدمی در مسیر بهتر کودکی کردن کودکان، ارزنده است. همایش ملی کودکی در ایران به همت موسسه رحمان و 5 نهاد غیردولتی دیگر یکی از همین قدم ها بود. این همایش در اصل محلی بود برای ارائه مقالات برگزیده در 4 بخش، تصویر کودکی، تاریخ کودکی، کودکی در زندگی روزمره و سیاست کودکی.
650 میلیون کودک در فقر مطلق
همایش ملی کودکی در روز نخست با سر و صدای بیشتر و با حضور وسیع تر نخبگان همراه بود. روزی که در آن به جز سخنرانی های افتتاحیه و برگزاری دو پنل، یک میزگرد چالشی هم در نظر گرفته شده بود. اولین سخنران افتتاحیه، دکتر مصطفی معین، رئیس همایش و رئیس هیئت امنای موسسه رحمان، سخنان خود را با تبریک پیش از موعد روز جهانی کودک آغاز کرد و پیش از آن که بحث های تخصصی تر در زمینه کودک مطرح شود، مروری سریع بر مسئله کودکی داشت. دکتر معین گفت: کودکی یک دوره متمایز با همه سال های زندگی و آسیب پذیر ترین گروه سنی است. دوره پرورش استعدادها و رشد و نمو است که این اتفاق هم باید در محیط گرم خانوادگی بیفتد. باید بدانیم کودک نیاز به رویکرد صدقه ای و ترحم آمیز ندارد و لازم است حقوق وی به رسمیت شناخته شود.
او سپس مروری بر تاریخ کودکی در دوره های مختلف داشت: در قرون وسطا کودک هویت متمایز از بزرگسالی نداشته و پا به پای بزرگسال کار می کرده و مورد خشونت قرار می گرفته است. به مرور زمان با پیشرفت تکنولوژی و انقلاب صنعتی، این مفهوم دچار تحول شد و گفتمان کودکی شکل گرفت. در این دوره است به کودک به عنوان سرمایه انسانی نگاه می شود و جامعه شناسان کودک را به عنوان پدیده و سازه اجتماعی مطرح می کنند؛ موجودی که در تعامل فعال با محیط طبیعی رشد می کند و شکل می گیرد. اما علیرغم آن که کاهش تلفات و تغییر دیدگاه در جامعه اتفاق افتاده، همچنان شاهد تضییع حقوق کودک و سوء استفاده از آنان در جهان به خصوص در کشورهای در حل توسعه هستیم.
اما دلایل تغییر جایگاه کودکان چه بود؟ چه چیزی سبب شد تا رویکرد تاریخی به کودکان عوض شود؟ معین در پاسخ به این سوال چنین گفت: پس از تلفات بسیار کودکان در جنگ های جهانی اول و دوم، جنبش های مدنی زنان و کودکان شکل گرفت. اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948، اعلامیه جهانی حقوق کودک در سال 1959 و پیمان نامه حقوق کودک در سال 1989 که به امضای 190 کشور رسید، دلایلی بر توجه جهان به دوران کودکی است. کم شدن تعداد فرزندان، پایین آمدن میزان مرگ و میر و از سویی دیگر بالا رفتن سن ازدواج و سطح تحصیلات از دستاوردهای این تحولات هستند. از دیگر اتفاقات می توان به آموزش اجباری کودکان، ایجاد تخصص طب کودک در پزشکی و گسترش رسانه های جمعی اشاره کرد. اما با وجود تمام این پیشرفت ها از یک میلیارد کودک در جهان، 650 میلیون نفر آن ها در فقر مطلق و محروم از نیازهای اساسی زندگی می کنند که این وضعیت در مناطق روستایی و کشورهای جهان سوم وضع بدتری دارد.
رئیس هیئت امنای موسسه رحمان، بی عدالتی را علت العلل تمامی مشکلات دانست و افزود: متاسفانه فاصله ها در حال افزایش است. این اتفاقی است که علی الخصوص در یکی دو دهه اخیر سرعت بیشتری به خود گرفته است. 74 درصد ثروت در دستان 20 درصد سطح اول جامعه است و تنها 1.5 درصد ثروت سهم 20 درصد فقیر جامعه می شود. از نظر صاحب نظران عدالت که رکن اساسی حقوق بشر است در تمامی جنبه ها تاثیر می گذارد.
او در ادامه به تاثیرات عدالت در جامعه اشاره داشت و گفت: عدالت سبب ساز توسعه بهره وری، امنیت و افزایش سرمایه اجتماعی می شود. با توجه به شرایط استانداردهای کودک در جهان هم تغییر می کند. چهار اصل محوری کنوانسیون حقوق کودک، حق زندگی، رشد و پرورش حداکثری، عدم تبعیض (همه حقوق برای همه کودکان) و حق مشارکت در تصمیماتی که به آن ها مربوط است را شامل می شود.
سیر تکاملی پس از پیمان نامه حقوق کودک همچنان ادامه دارد. در سال 1990 اعلامیه جهانی زندگی سالم ارائه می شود. 9 سال بعد کنوانسیون ممنوعیت و لغو بدترین شکل های کار کودکان به تصویب می رسد. سال 2000 دو پروتکل دیگر به پیمان نامه حقوق کودک می افزایند. 2002 اعلامیه جهانی مطلوب برای کودکان صادر می شود که 5 سال بعد به امضای 140 کشور می رسد. دکتر معین درباره این سیر تحول گفت: 7 هدف از 8 هدف توسعه هزاره سوم به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم به شرایط کودکان بر می گردد. اما وضعیت کودکان در دنیا حتی در جهان اول به هیچ وجه مطلوب نیست. پدیده آیلین، کودک سوری، در چند وقت اخیر نشانه ای از بی پناهی کودکان در دنیای مدرن است.
اما چه راهکارهایی برای ارتقای این وضعیت نامطلوب وجود دارد؟ دکتر معین در پاسخ به این پرسش مسئله آموزش در همه سطوح به خصوص در رسانه ها را نکته مهمی دانست و افزود: آشنایی مسئولان دولتی با این مسئله، یکسان سازی قوانین و مقررات در قوانین کار، استخدام، تامین اجتماعی و…، آگاهی کودکان نسبت به حقوق و تکالیف خود و گسترش فعالیت نهادهای مدنی می توانند در این مسیر تسهیل گر باشند.
او در پایان اشاره ای به سند چشم انداز موسسه رحمان داشت که مهم ترین اولویت های آن کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان هستند. اولویتی که سبب ساز این همایش و تلاش برای ایجاد نهاد ملی کودکان شده است.
کودک و فضای تعاملی
پس از آن که نسرین نافعی، رئیس موسسه پژوهشی کودکان دنیا و یکی از سیاستگذاران این همایش متن پیام این موسسه را قرائت کرد، نوبت دکتر محمد سعید زکایی، دبیر علمی همایش بود که در سخنرانی خود تلاش داشت تا مقدمه و مدخلی برای ورود به بحث های پیچیده تر ارائه دهد. او گفت: نگاه نو به کودکان متاثر از مدرنیته بود. همین سبب شد تا در 100 سال اخیر مطالعات کودکان ترویج یابد و نگاه از ابعاد زیستی، اجتماعی و روانشناسی گسترده تر شود.
زکایی ادامه داد: مطالعات کودکی به ما می گویند که کودکی چگونه یک برساخت اجتماعی است این که کودکی را ما می سازیم و یک ذات یکنواخت ندارد. در اصل کودکی در متن تعاملی و در فضای گفت و گو در خانواده، کار، فضای بازی، خرید، رسانه ها و… شکل می گیرد. اما در کشور ما این نگاه برساختی کم و بیش غایب بوده است.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی درباره انواع مختلف مطالعاتی که در زمینه کودکان صورت پذیرفته، توضیح داد: در مطالعات تطبیقی بررسی مناسبات قدرت در سطوح مختلف، فرهنگ رسانه ای، سایه شوم استعمار روی کودکان و… می پردازند. رویکرد تاریخی، نشان دهنده چگونگی شکل گیری تلقی امروز ما از دوران کودکی است. اما بیشترین شناختی که ما از کودکان داریم به واسطه حوزه روانشناسی و علی الخصوص روانشناسی رشد ایجاد شده و بازنمایی کودکی در رسانه ها از قبیل سریال ها و داستان ها همه با دانش روانشناسی گره خورده است. اما نقدی که به این دیدگاه وارد است این است که کودک را به مثابه سوژه می بیند. مسیر ترسیم شده خطی است و جبر گرایی این نگاه می تواند به بی قدرت شدن کودکان بینجامد.
او سپس اشاراتی به ادبیات کودکان داشت و افزود: پیشرفتی که در دنیا در حوزه ادبیات کودک حاصل شده، به دلیل اهمیتی است که صنعت فراغت و فرهنگ دارد. ادبیات کودک به دنبال ترویج نگاهی بی واسطه و از درون به کودک و کودکی بوده است. هرچند به این بخش نیز نقدهایی وارد است اما تخصصی شدن این رشته نیز مرهون روانشناسی و فلسفه کوک است.
دکتر زکایی در مورد رویکردهای جمعیتی در مسئله کودک توضیح داد: تحولات محتواها و ارزش های جمعیتی آثار مهمی را روی کودکان گذاشته است. در سه دهه سن ازدواج و بالطبع آن فرزند آوری در حدود 3، 4 سال افزایش یافته که همگی دربردارنده معنای اجتماعی هستند. این اتفاق نشان می دهد سیاست عاطفه والدین به کودک و نگاهی که به کودک و دور نمای زندگی او می کنند، تغییر یافته و روابط دموکراتیک در ساختار خانواده، ساختار و معنای کودکی را هم عوض کرده است. در سویه های منفی تر این تحولات اجتماعی، مسئله طلاق را داریم که در این مرحله اهمیت فهم طلاق از منظر کودکان و نقش و تاثیرگذاری در این فرآیند ضرورت دارد.
دبیر علمی همایش ملی کودکی، در توضیح رویکردهای جامعه شناسانه به مسئله کودکی گفت: جامعه شناسان علاقمند هستند کودکان را به عنوان کسانی ببینند که در یک دوره انسانی قرار دارند. برای آن ها مهم است که پارادوکس هایی را که در دوران کودکی با آن مواجه هستیم، بشناسند. زیرا دوران کودکی هم فرصت است و هم چالش. به عنوان مثال از سویی از عاملیت و استقلال بیشتر کودکان می گوییم و از سویی دیگر خطرات جامعه زیاد است، فرهنگ رسانه مصرف گرایی را ترویج می کند و کودک در حالی در معرض این پیام ها قرار دارد که فاقد استقلال اقتصادی است و…
دکتر زکایی در پایان به عدم توازن رشته ای در مطالعات کودکی و هیمنه سنگین روانشناسی اشاره داشت و گفت: مطالعات کودکی در ایران هنوز به شکل مستقلی شکل نگرفته که از قبل آن نقد و بازاندیشی داشته باشیم. در حوزه کودکی دستاوردهای نظری محدودند و عموما در مطالعات مان کودکان را دخالت نمی دهیم. امیدوارم در آینده شاهد پیوندها و مطالعات قوی بین رشته ای باشیم.
کودک خواری در گذر تاریخ!
در ادامه همایش، نشست های تخصصی، کار خود را با نشست تصویر کودکی آغاز کردند. مقاله «بررسی تصویر کودکی در برنامه کودک تلویزیون» آزاده سالمی، «از موقعیت کودکانه تا نقش مردانه؛ بازنمایی کودکی و نقش های جنسیتی در تبلیغات تلویزیونی» آرش حسن پور، «واکاوی مفاهیم کودکی، خود و دیگری در کتاب های تصویری داستانی ایرانی» عادله خلیفی، «انعکاس تصویر کودک در برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان» دکتر سعید ناجی و «سن جنسی و تکالیف دختران شهرستان قم» محمدرضا تمسکی، مقالاتی بودند که در فرصت های 15 دقیقه ای ارائه شده و در پایان نیز به پرسش های حاضرین در سالن پاسخ گفتند. اما بعد از استراحت و پذیرایی از حاضران نوبت به نشست دوم با عنوان «تاریخ کودکی» رسید تا حاضران را با اطلاعات تاریخی ارائه شده شگفت زده کند. «در غیاب کودکی، تلاشی در شناخت تاریخ کودکی در ایران عصر قاجار» عنوان مقاله حمیدرضا شاه آبادی بود که در فرصت 15 دقیقه ای خود از علل مختلف بی توجهی به کودکان در دوره قاجار سخن می گفت. دلایلی که از مرگ و میر بالای کودکان به علت بیماری ها و حوادث طبیعی گرفته تا پدیده هایی چون فروش کودکان و خوردن کودکان در ایام قحطی و خشکسالی را شامل می شود. همچنین نفر دوم این پنل، مهدی یوسفی، در مقاله خود با عنوان «تمایزیابی نهادهای ادبیات کودک در دهه 1340» توضیحاتی را درباره سیر شکل گیری نهادهای مهم ادبیات کودک در ایران ارائه کرد.
آلودگی اطلاعات و فقر فرهنگی
در پایان روز اول همایش، میزگرد «محیطی که برایم ساخته اید» با حضور دکتر شیوا دولت آبادی، دکتر حسن عشایری، فاطمه قاسم زاده و مرتضی مجدفر برگزار شد که نکات جالبی را مطرح کرد.
دکتر دولت آبادی در مقدمه این میزگرد سوال هایی را مطرح کرد. این که در چه شرایطی فرزند به دنیا می آید، چقدر حقوقش شناخته شده است و چه امکاناتی برای رشد و نمو دارد و…
فاطمه قاسم زاده در پاسخ به این پرسش ها چنین گفت: اگر به خانواده به عنوان اولین محیطی که کودک با آن ارتباط دارد، توجه کنیم، خواهیم دید که توجه به کودک و رشد او را به عنوان مسئله ای که نیاز به آموزش دارد، در نظر نگرفتیم. والدین مثل بقیه کارهای معمولی که انجام می دهند، بچه دار می شوند و همین سبب می شود که می بینیم اکثر والدینی که در ارتباط با مشکلات فرزندشان به مراکز مشاوره مراجعه می کنند، بیشتر مشکلات متوجه خودشان است. پدر و مادرها اطلاعات کمی در این زمینه دارند و به همین دلیل نمی توانند موفق شوند و به شیوه آزمون و خطا عمل می کنند.
او درباره گذار کودکان از محیط خانواده به مدارس بیان کرد: معلم هم مثل پدر و مادر آگاهی ندارد. بنابراین در دو محیط اولیه این بچه ها آسیب می بینند. نتیجه این می شود که در اکثر پژوهش هایی که در رابطه با کودک آزاری انجام می شود، خانواده بالاترین آمار را دارد و جایگاه بعدی از آن مدرسه است. در واقع دو کانونی که باید محل آرامش و آموزش باشند، به کودکان در همان ابتدا آسیب می زنند.
مرتضی مجدفر دنیایی که ما برای کودکانمان ساخته ایم را دنیای آرزوهای تحقق نیافته بزرگترها دانست و گفت: نمونه اش هم آموزش هایی است که در برخی مدارس غیر دولتی شاهدش هستیم. آموزش هایی که نیاز بچه ها نیست بلکه آرزوهای سرکوب شده خود ماست. یک مدرسه غیرانتفاعی در نزدیکی خانه ما ایجاد شده و بسیار هم روی آن تبلیغ شده است. از پاتیناژ و اسکیت گرفته تا زبان های فرانسه، اسپانیولی و… در آن جا تدریس می شود. اما چند روز پیش دیدم که حتی مدیر هم نتوانست مشکل یک کودک کلاس اولی را که سر کلاس نمی رفت، حل کند.
او روش تدریس را به منوی غذا تشبیه کرد و گفت: این هنر معلمان و مربیان آموزش دیده است که با هر کودک به شیوه خودش عمل کنند. مثل مادرها که وقتی بچه یک غذایی را نمی خورد، همان محتویات را در شکلی دیگر ارائه می کنند تا کودک آن را بپذیرد.
او همچنین با آوردن مثال هایی از سیستم آموزشی کشور فنلاند که در این زمینه پیشرو است، به ضعف آموزش در کشور خودمان اشاره کرد و گفت: یک دوره 120 ساعته آموزش خانواده وجود دارد که سرفصل های آن مصوب سال 64 است و از آن زمان تاکنون تغییر نکرده. این در حالی است که روش های برخورد با کودکان در دنیا دائما در حال تغییر و تحول است.
مجدفر بیان کرد: آیا معلم های ما روش تدریس بلد هستند؟ و اگر بلد نیستند، آیا خانواده ها آگاه شده اند که در عوض کلاس پاتیناژ و زبان اسپانیولی، چنین چیزی را از مدارس مطالبه کنند؟
پس از مجدفر، دکتر عشایری درباره مغز کودکان را فعال توصیف کرد و گفت: کودکان ما خیلی خوب مغزشان کار می کند. هیجان دارند و می توانند این هیجانات را تنظیم کنند. بلدند مسئله حل کنند و حتی دروغ بگویند. الان ما داریم دنبال آن اتم و مولکولی می گردیم که عامل این دروغگویی است! شاید اگر آن را پیدا کنیم بتوانیم جلوی اختلاس کردن در بزرگسالی را بگیریم!
او فقر فرهنگی در کشور را شایع تر و بدتر از فقر اقتصادی دانست و افزود: آلودگی اطلاعات و ساختار روی سیستم ذهنی کودک اثر می کند. بچه ای که در هند و چین به دنیا می آید را با بچه نیویورکی مقایسه کرده اند و دیده اند که با وجود آن که همگی سالم هستند اما از نظر رفلکس فرق دارند. این نشان می دهد که فرهنگ روی سیستمی که هنوز رشد نکرده اثر گذاشته است. من اسم این اتفاق را آلودگی اطلاعات می گذارم.
عشایری ادامه داد: ناحیه پیشانی مغز که محل استدلال، قضاوت، اخلاق، معنویت و مواردی از این دست است، به طور مرموزی ساخته می شود. و ما می بینیم که بچه های ما جرات ورزی و شجاعت نقد ندارند. محافظه کار هستند و نمی توانند اعتراض کنند.
او همچنین به روان رنجوری اطلاعات اشاره کرد و در توضیح این اصطلاح چنین گفت: کودکان ما اطلاعاتشان بیشتر شده، زبان مخفی دارند و به طور کلی حجم اطلاعات دریافتی شان را بالا رفته است. اما این اتفاق مثل این می ماند که غذا را بخورید ولی پانکراس کار نکند! قاعدتا دچار مشکل می شوید. حالا اطلاعات زیادی وارد مغز کودکانمان می شود ولی داخل جمجمه بلوغ نویرونی نیست و این باعث می شود کودکان نسل جدید هویت خود را از دست دهند.
دکتر عشایری همچنین افزود: ما دو نیم کره در مغز داریم. نیمکره راست بیشتر به کل گرایی و ایدئولوژی اختصاص دارد و نیم کره چپ مخصوص انتقاد کردن و جرات ورزی است. در تحقیقی که انجام دادیم، دیده ایم که نیمکره چپ نسبت به راست در کودکانمان کم می آورد. این یکی از مسائل بازدارنده ای است که اجازه خلاقیت نمی دهد. باید علیه جهل و ترس مبارزه کنیم تا ذهن باز شود و بتواند مرزهای جدیدی را کشف کند.
او در تایید صحبت های سخنرانان پیش از خود که به اهمیت نوع آموزش کودکان اشاره داشتند، گفت: در همایشی که در هلند برگزار شده بود، آخرین جمله ای که گفته شد این بود. 40 دقیقه دانش آموز را آماده کن و 5 دقیقه آموزش بده. کودک یاد می گیرد. به همین دلیل است که در کشور سوئیس حقوق معلم آغازین هم اندازه جراحی عالی قدر است.
فاطمه قاسم زاده در پایان این میزگرد تاکید کرد: به گفته مرکز پژوهش های مجلس ما 3265000 کودک محروم از تحصیل داریم. در این میان کودکان مهاجر نیز قرار دارند. یادمان باشد تمام حرف هایی که درباره ضعف آموزش در مدارس عنوان کردیم برای بچه هایی است که حداقل به آموزش دسترسی دارند.
کودک یعنی زیر 18 سال
روز دوم همایش با قرائت پیمان نامه حقوق کودک از زبان یک کودک آغاز شد. او زبان کودکانه خود، این دوره را زیر 18 سال تعریف کرد و از نیازهای بچه ها به بازی، محبت پدر و مادر و تحصیل سخن گفت. این که هیچ کودکی نباید مجبور به کار کردن باشد.
در نشست سوم این همایش، با عنوان کودکی در زندگی روزمره، این مقاله ها ارائه شد: «جدال هویتی در پارک، رقابت قاعده مند در چهارراه، نمایی از کودکی در فضای شهری» میترا اسفاری، «کارتون و خاطره کودکی دهه شصت» صالح اولاد دمشقیه، «کودک در نقش کارگر، تحلیل شبکه روابط کاری و اجتماعی یک کوره آجرپزی» ثمر صفی خانی، «معنا، مفهوم و کارکرد فرزند در ایران» مرتضی کریمی و «نگاهی به ساختار آموزش سازمان بهزیستی کشور با بررسی عملکرد مهدهای کودک در شهر تهران».
پس از دقایقی برای استراحت و پذیرایی، نشست چهارم با عنوان «سیاست کودکی» برگزار شد که مقاله های «بررسی مفهوم کودکی در اسناد تحولی بالادستی و کتاب های درسی دوره ابتدایی نظام آموزش و پرورش ایران (در سال تحصیلی 93-94)» مرتضی مجدفر، «ضرورت تحقق حق شهروندی برای کودکان مهاجر افغان در ایران (پژوهش عملی مشارکتی با کودکان شهر کرمان 91-93)» زهرا قاسم زاده، «سیاست قانون گذاری ایران درباره کودکان بی سرپرست» صادق شریعتی نسب و «ضرورت انسجام بخشی به سیاست اجتماعی کودکان در ایران» علی اکبر تاج مزینانی در آن مطرح شدند.
سخنرانی اختتامیه این همایش را پیمان مغازه، مدیرعامل موسسه رحمان، برعهده داشت. مغازه سخنان خود را این چنین آغاز کرد: ایجاد دنیایی شایسته برای همگان مستلزم ایجاد دنیایی شایسته برای کودکان است. در این بین سیاستگذاران و مصلحان اجتماعی نقشی اساسی دارند. در صورتی که در جامعه ای به شکل همه جانبه برای کودکان برنامه ریزی شود، نشان از عمق بصیرت و آینده نگری افراد آن جامعه دارد و بی توجهی به این مسئله یعنی غرق شدن در روزمرگی. با توجه به آسیب دیدگی بالای جامعه جوان در کشورمان، غفلت جمعی را در این زمینه شاهد هستیم.
وی با اشاره به این که همه افراد اعم از نخبگان و فعالان اجتماعی تا مسئولان حکومتی، مخاطب این همایش هستند، گفت: جامعه نیازمند تغییر جدی است و این مسئله عزم همگانی می طلبد. امید داریم که این همایش که توسط جمعی از فعالان اجتماعی شروع و پایه گذاری شده است، زمینه ای برای همکاری و نزدیکی پژوهشگران و فعالان باشد.
او به نقطه آغاز همایش ملی کودکی اشاره داشت و افزود: این همایش سال گذشته در موسسه رحمان پیشنهاد شد و با جمعی از NGO ها و موسسات مدنی دیگر درباره آن صحبت شد. پس از فراخوان 140 مقاله برای ما ارسال شد که 80 داور با ما در انتخاب مقالات همکاری کردند. در نهایت مجموعا 24 مقاله مطرح شد که امیدوارم در ادامه بتوانیم با مستند کردن این ها نتایج قابل قبولی کسب کنیم. مجموعه مقالات یقینا به کار پژوهشگران بعدی خواهد آمد و چکیده ها می تواند پیشنهادهایی برای سیاستگذاران باشد.
او در پایان از انجمن ها و نهادهای همکار، تشکر کرد و افزود: از شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، موسسه پژوهشی کودکان دنیا، انجمن حمایت از حقوق کودکان و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات تشکر می کنم. از انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات که جناب آقای خانیکی ما را همراهی می کرد، تشکر ویژه دارم که بعضی درهای بسته برای موسسات خصوصی را با مذاکره باز کرد.
حاشیه ها
در حاشیه این همایش اتفاقات دیگری نیز به وقوع پیوست. روز اول با افتتاح نمایشگاه عکس همراه بود. نمایشگاهی از عکس های کودکان که به همت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و شورای کتاب کودک برپا شده بود. در افتتاحیه این نمایشگاه خانم انصاری از مراحل همکاری شورای کتاب کودک با موسسه مطالعات تاریخ معاصر و رحمان سخن گفت و در پایان ابراز داشت: امیدوارم توجه به کودکان محدود به این چند روز همایش و شعارها نباشد و روزی برسد که نوع نگرش ها تغییر کند و به کودک عمیق تر نگاه شود.
آقای فراستی هم از زحماتی که موسسه مطالعات تاریخ معاصر در یافتن و حفظ این عکس ها متحمل شده بود، سخن گفت و بسیاری از عکس های ارائه شده در این نمایشگاه را عکس های «پوچی» دانست که پیشتر عده ای با نگاه سیاسی متوجه ارزش آن ها نشده بودند. او در پایان عنوان کرد: ما بزرگترین بانک اطلاعاتی عکس هستیم. عکس هایمان هم از 150 سال گذشته که دوربین عکاسی به ایران وارد شده را شامل می شود. همه این عکس ها ثبت ملی شده اند و نهایت کاری که از دستمان برآمده برایشان انجام داده ایم.
روز دوم این همایش هم با دو کارگاه همراه بود؛ کارگاه آموزشی «جامعه شناسی دوران کودکی» و «کودکی در گذر تاریخ». برای شرکت در این کارگاه ها پیش تر از طریق نام نویسی، اعضا مشخص شده بودند.