تعهد روزنامهنگاران در زمانه ناامیدی
آیا میتوان در شرایط بحرانی در رسانهها از امید گفت؟
عطیه ملکزاهدی
«امید در عصر ما مفهومی مقصر است. امروز از امید معقول، امید واقعی و امید انضمامی صحبت میکنند. تا دیروز اما امیدِ نسلِ پیش، اُمید عاشق مجنون بود… قرن ما برخلاف قرن بیستم، قرن اُمید نیست. قرن تعهد و مسئولیت است؛ چون تاریخ امید، تاریخ شکست است، سرخوردگی و ناامیدی است. امروز امیدوارانِ دیروز که ارادهگرایانه جامعه را به سقوط کشاندند، باید پاسخگو باشند. اصل مسئولیت در برابر اصل امید. در نتیجه برای این که از امید اعادهی حیثیت شود ضرورت دارد آن را با مفهوم مسئولیت در برابر جامعه دوباره بازخوانی کنیم». (سخنرانی سارا شریعتی در همایش امید اجتماعی با عنوان “سرانجام، روزی فرا خواهد رسید”)
جامعه ایرانی با مشکلات زیادی در همه سطوح دست و پنجه نرم میکند. شاهدش خبرهایی است که هر روز میشنویم. روزی نیست که خبری بد روح و روان ما را آزار ندهد؛ پروندههای فساد اقتصادی، قتلهای ناموسی، آتشسوزی جنگلها و… تنها نمونهای از اتفاقات ناگواری است که در ماههای اخیر رسانهای شده است. به این فهرست باید همهگیری کرونا را هم اضافه کرد. اتفاقی که آمار مبتلایان و تعداد قربانیان را نیز به صدر خبرهای هر روزهی ماههای اخیر اضافه کرد. پرسشی که امروز و به مناسبت روز خبرنگار میتوانیم مطرح کنیم آن است که وظیفه خبرنگار در قبال این حجم از خبرهای تلخ چیست؟ آیا وظیفهی خبرنگار و به بیانی کلیتر اصحاب رسانه فقط بازتاب اتفاقات ناگوار است؟ مسئولیت اجتماعی رسانهها در این برههی تاریخی چیست؟ آیا وظیفهی رسانه، پوشش همه اخبار بد است؟ پوشش خبرهای تلخ چه تأثیری در جامعهی ایرانی داد؟ آیا میتوان از امید در این دورهی تاریخی حرف زد؟ این یادداشت ادعا ندارد که به همهی این سؤالات پاسخ میدهد، بلکه صرفاً بهانهای است تا درباره مسئولیت اجتماعی رسانهها در دورهای که اتفاقات تلخ و اسفناک ما را احاطه کرده است، فکر کنیم. به علاوه میدانیم که خبرنگاران و رسانهها با مشکلات زیادی روبرو هستند و توقع حل همهی مشکلات کشور و القای امید به جامعه توسط رسانه بیجا است. تا زمانی که بسیاری از مشکلات ما به صورت ساختاری در ساحت سیاست، اقتصاد، فرهنگ و… حل نشود، نباید از رسانه توقع داشت که به تنهایی برای حل این مشکلات اقدام کند.
سکوت یا پوشش حداکثری خبرهای بد ؟
برخی از رویکردهای قدیمی سکوت و پوشش ندادن خبرهای بد را توصیه میکنند. نگاهی که معتقد است با حرف نزدن از تلخیها میتوان به استقبال شادی رفت. سادهانگارانه است که گمان کنیم امروزه با سکوت در برابر خبرهای بد و پوشش ندادن آن میتوانیم امید و شادی را به جامعه تزریق کنیم و با افتادن به دام روانشناسی زرد فقط از مثبتاندیشی حرف بزنیم. این رویکرد نه تنها فاصله مردم و رسانهها را بیشتر میکند، بلکه باعث عدم اعتماد به روزنامهنگاران نیز میشود. حتی اگر این رویکرد بتواند در مقاطعی مفید واقع شود، اما در درازمدت با تلنبار شدن مشکلات و معضلات جامعه، احساس سرخوردگی را نیز تقویت میکند. اما آیا باید هر روز و هر ساعت از خبرهای تلخ و غمبار بنویسیم؟
روزنامهنگاری بحران یکی از شاخههای روزنامهنگاری است که در سالهای اخیر شکل گرفته است. این شاخه از روزنامهنگاری از این بحث میکند که در زمان بحران رسانهها چگونه عمل کنند تا جامعه به سمت حل بحران عمل کند نه تشدید آن. اما چگونه؟
کشف فرصتها در دل تاریکی
هر روز حوادث زیادی در کشور ما رخ میدهد «در انتشار یک رخداد بد اگر سراغ حادثهدیدگان برویم، خبر ما به خبری تلخ تبدیل میشود. اگر به سراغ مسئولان برویم، خبر ما صرفاً به عنوان بلایی طبیعی معرفی خواهد شد و در نهایت نمیتوان اقدامی جز تهیه گزارش انجام داد. یافتن ریشههای مشکلات همان کشف فرصتهاست. چه کاری باید انجام داد که این حادثه تلخ دیگر تکرار نشود و به کمک چه کسانی میتوان این اقدام را انجام داد.»( سخنرانی دکتر خانیکی در چهارمین درسگفتار دوره آموزشی “مسئولیت اصحاب رسانه در شرایط بحرانی؛ امید و تابآوری اجتماعی”) این توصیه یک استاد ارتباطات به روزنامهنگاران و اهالی رسانه در زمان بحران است.
به طور مثال ماه قبل حادثهای در کلینیک سینا در شمال تهران رخ داد. در این حادثه اگر به عنوان خبرنگار به سراغ خانوادههایی که عزیزشان را در این انفجار از دست دادهاند، برویم به گزارشی تلخ و پر از غم و سوگ میرسیم. اگر به سراغ مسئولان برویم، احتمالاً حادثه را عادی و طبیعی و قریبالوقوع میدانند. اما میتوان از روش دیگری که به تعبیر دکتر خانیکی «کشف فرصتها» است، استفاده کنیم. کشف فرصتها در این معنا یافتن ریشه مشکلات و تلاش برای تکرار نشدن آن است. در مثال کلینیک سینا خبرنگار علت حادثه را کشف میکند و گزارشی تهیه میکند که از وقوع اتفاقات مشابه در آینده پیشگیری شود. در این گزارش به جای ذکر مصیبت از حل مسئله سخن گفته میشود. در این شیوهی پوششدهی خبری میتوان از مسئولیت رسانه حرف زد. از تعهد به جامعه سخن گفت. از امید حرف زد. به جای کلینیک سینا، میتوان قتل رومینا، آتشسوزی زاگرس و… را مثال زد. خبرنگار در پرداختن به این موضوعها از امید نمیگوید، اما با بازنمایی ریشه مشکلات درصدد جلوگیری از آن برمیآید. در این شیوه آینده درخشان و پرامید به تصویر کشیده نمیشود، بلکه با دیدن واقعیتها میتوان با عزم و اراده از حوادث تلخ پیشگیری کرد و وظیفهی رسانهها در زمان بحران باید همین باشد. نه آن که با ذکر مصیبتها و بلایا، احساس غم و ناامیدی را در جامعه تقویت کند. مسئولیت رسانهها دادن امید واهی نیست، زیرا تجربه ثابت کرده است: «تاریخ امید، تاریخ شکست است». پس یک بار دیگر باید یادآوری کرد: « قرن ما برخلاف قرن بیستم قرن امید نیست، قرن تعهد و مسئولیت است.»
*** یادداشت “تعهد روزنامهنگاران در زمانه ناامیدی” در 3784 روزنامه شرق در تاریخ 14 مرداد 1399 به چاپ رسیده است.
یک پاسخ
درود بر نگارنده
دقيقا” سال ١٣٩٤ كمپيني ملي راه انداختيم به نام مهرباني هاي كوچك..
كمبين پاسخي دقيق به “تعهد و مسئوليت” بود. تعهد ورمسئوليتيدكه مي توانست البته اميد بيافريند.
٤٠٠گزارشگر مهرباني از گوشه و كنار كشور گزارش مهرباني هاي خود و ديگران را منتقل مي كردند نه من باب تزريق اميد و نگرش مثبت كه به حق روانشناسي زرد خوانده ايد. بلكه بدين دليل كه ريشه هاي آسيب را يافته بوديم و سعي در نرميم تدريجي روحي داشتيم كه تخريب شده بود..آن هم نه با با خوراندن شير شتر يا ادرار خر و ماليدن عنبرنساء بلكه با آسيب شناسي و ريشه شناسي آسيب ها و درمان تدريجي داروي تغيير رفتار..