توسعه بدون فعالیت داوطلبانه مردم پایدار نمیماند
گفت و گو با دکتر مقصود فراستخواه درباره لزوم فعالیت داوطلبانه در توسعه کشور
مصاحبهکننده: عطیه ملکزاهدی
5دسامبر برابر با 15 آذر روز جهانی داوطلب نامیده شده است. این مناسبت بهانهای شد تا با مقصود فراستخواه استاد برنامه ریزی توسعه آموزش عالی به گفتوگو بنشینیم. فراستخواه در این مصاحبه دربارهی اهمیت فعالیت داوطلبانه، تاثیر کار داوطلبانه و موانع این نوع فعالیتها در ایران گفت.
- فعالیت داوطلبانه چیست؟
- موسسات داوطلبانه الگویی از کنش اجتماعی است.در این فعالیتها شهروندان و کنشگران آگاهانه انتخاب فعالیت کنند. آنها با اهداف نوع دوستی، اهداف اجتماعی، مشارکت در حل مسائل اجتماعی از طریق مهارتها و دانشهایی که دارند میخواهند به حل مشکلات جامعه کمک کنند.
- فعالیت داوطلبانه چه ویژگیهایی دارد؟
- غیرانتفاعی است، افراد با هدف سود وارد این کارها نمیشوند. هر چند که در دنیا کسانی هستند که فعالیت داوطلبانه میکنند و نهادهایی از آنها حمایت میکنند. مخصوصا دانشجویان، جوانان و شهروندانی که کار خاصی ندارند از طریق فعالیت داوطلبانه مورد حمایت قرار میگیرند و برایشان امکانات فراهم میشوند؛ ولی هدف اصلیشان انسان دوستانه است.
- فعالیت داوطلبانه چه نقشی در توسعه کشور دارد؟
- یک شکل از توسعه کشور به صورت بوروکراتیک است الگوی بوروکراتیک توسعه، توسعه از طریق سازمانهای دولتی از طریق متمرکز است که توسط دولت صورت میگیرد. ما قبل از انقلاب این الگو را تجربه کردیم از طریق سازمان برنامه که برنامههای 5ساله و 7ساله را اجرا کرد، ولی این توسعه نتوانست جذب جامعه شود و به توسعهی پایدار منجر نشد. این شکل از توسعه در جهت حل مسائل جامعه نمیتواند اثربخشی لازم را داشته باشد. در مقابل توسعه بوروکراتیک و تکنوکرات توسط سازمانهای دولتی الگوی توسعهی دروان زا با مشارکت نهادهای جامعه و خود مردم جامعه قرار دارد. تعریف توسعه هم فقط ساختن پل، جاده و افزایش کالا و… نیست، توسعه افزایش تجمعی قابلیتهای انسانی است. توسعه وقتی اتفاق میافتد که قابلیتهای انسانی افزایش پیدا کند. حالا برای این که این توسعهی درونزا با قابلیتهای انسانی شکل بگیرد نیازمند مشارکت مردم است. چون در فعالیت داوطلبانه مشارکت درونزا و خلاق خود شهروندان وجود دارد در نتیجه از طریق این فعالیتهای داوطلبانه، امکان مشارکت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، در مسائل زیست بومی، محلی، اقتصادی، فقر، سکونتگاهها، سلامت جامعه، حمایت از گروههای آسیبپذیر، زنان سرپرست خانوار، کودکان بدون سرپرست، انواع مشکلاتی که در جامعه هست، وجود دارد. مزیت این مدل توسعه این است که چون امکان مشارکت جامعه را فراهم میکند در نتیجه توسعه جذب درون جامعه میشود و کل پایداری به خود میگیرد. این گونه نیست که سازمانهای دولتی از بالا به پایین توسعه را جلو ببرند؛ اتفاقا جامعه آن را پس میزند چون آمادگی لازم را ندارد و از سوی دیگر هم پایداری ندارد، چون نهادهای دولتی نمیتوانند امکان پیشبرد توسعه را داشته باشند.
توسعه نیاز به کمک مردم دارد و همین طور نیاز به تواناییهای روحی، فکری، اخلاقی مردم دارد. مردم اگر مهارتهایشان، دانششان، صلاحیتهای اجتماعیشان توسعه پیدا نکند، برنامههای توسعه نمیتواند پیش برود. این جاست که کشورهای در حال توسعهی موفق درصدد جلب مشارکت خود مردم تلاش میکنند. مثلا برخی از کشورهای آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا از الگوهای جلب مشارکت مردم پیروی میکنند. این کشورها با ایجاد انگیزه برای مشارکت مردم، بسترهای لازم برای مشارکت را فراهم میآورند و از طریق توانمندسازی جامعه شرایط مشارکت شهروندان برای فعالیت داوطلبانه فراهم میآورند. این شرایط باعث میشود این کشورها در توسعه موفقتر بوده و به توسعهی پایدار برسند. اینجاست که ngo ها و npoها یعنی سازمانهای مردم نهاد و سمنها نقششان مطرح میشود. متاسفانه در ایران شاخصها نشان میدهد که مردم در 24ساعت 2 دقیقه به طور متوسط برای مشارکت در سازمانهای مردم نهاد وقت میگذارند. در حالی که چندین ساعت برای مراقبتها و کارهای شخصی وقت میگذاریم مثل خواب، حمام و … و متاسفانه فقط دو دقیقه به صورت پاره وقت در نهادهای خیریه، نیکوکاری و سازمانهای مردم نهاد مشارکت میکنیم. در حالی که این رقم در برخی از کشورها تا حدود 40 دقیقه است. ایران از این نظر خیلی با برخی از کشورهایی که توانستهاند مشارکت مردم را جلب و در مردم این انگیزه را ایجاد کنند تفاوت دارد. در کشورهایی که مشارکت در سازمانهای مردم نهاد زیاد است توسعه پایدار و متوازن شکل گرفته است. به علاوه این فعالیتها میتواند میلیاردها دلار ارزش افزوده در تولید ناخالص داخلی اضافه کند. وقتی مردم در فعالیتهای داوطلبانه شرکت میکنند و بخشی از وقتشان را در اختیار مسائل اجتماعی قرار میدهند، در واقع تولید ارزشهایی است که اگر قرار بود آن ارزشها از طریق سازمانهای تجاری یا دولت ایجاد بشود پول و هزینه میبرد. در حالی که وقتی مردم به صورت داوطلبانه کار میکنند، حتی اگر حمایت مالی هم شوند باز هم این دستمزد کم است و در حدی نیست مانند زمانی که یک شرکت یک نفر را استخدام میکند. در نتیجه از نظر اقتصادی بررسی شده است که فعالیت داوطلبانه، میلیاردها دلار ارزش افزوده اقتصادی ایجاد میکند. البته نمیخواهم با نگاه اقتصادی فعالیت داوطلبانه را تقلیل بدهم ولی خواستم که فواید اقتصادی این کار را هم بگویم. یک مدل در دنیا وجود دارد که شرکتهای اقتصادی و تجاری بخشی از نیروهایشان را از نیروی داوطلب استفاده میکنند. یعنی از افراد بر اساس رشته و تخصص به صورت پاره وقت یا شکلهای دیگر استفاده میکنند. در عین حال کار هم هست. این شکل از کار که به صورت پارهوقت است میتواند خلاقیت در کار را هم افزایش بدهد.
- چه افرادی در فعالیت داوطلبانه شرکت میکنند؟
- با توجه به تغییراتی که در جمعیت کشور به وجود آمده الگوی فعالیت داوطلبانه هم تغییر کرده است. مثلا خانمها که نصف جمعیت ما هستند قبلا مشارکت نمیکردند اما الان از طریق تحصیلات و تواناییهایی که به دست آوردند در صحنه هستند و در نتیجه انگیزهی مشارکت خانمها در ایران زیاد شده اما متاسفانه از نیروی این زنان استفاده نمیشود. اینها میتوانند نیروهای داوطلب خوبی باشند.
تعداد جوانان و دانشجویان در طول 20 سال گذشته افزایش پیدا کرده، ما حدود 14 میلیون تحصیلکرده دانشگاهی در ایران داریم این جمعیت میتواند ظرفیت خوبی برای فعالیت داوطلبانه باشند چون دانش و تخصص دارند. با این حال از تواناییهای این گروه استفاده نمیشود.
جوانانی که میتوانند از طریق کار داوطلبانه برنامهریزی، صبوری، ارتباط با دیگران و … را یاد بگیرند. جامعه را بهتر بشناسند در سالهای بعد در شغل خود نیز عملکرد بهتری دارند.
در دنیا، دانشآموزی که فعالیت داوطلبانه میکند جز درسش حساب میشود مثل حل ریاضی، کار دستی و … نمرهای میگیرد و ارزیابی میشود. در رزومهی دانشآموز فعالیت داوطلبانه نوشته شده و در پذیرش دانشگاه لحاظ میشود. مثلا اگر در ایران این روش پیاده شود در پذیرش ارشد، دکتری یک دانشجو فعالیت داوطلبانهاش هم باید لحاظ شود. استدلال این است که این آدمها فقط یک مدرک دانشگاهی ندارند بلکه تجربههایی هم از طریق کار داوطلبانه به دست آورده است صلاحیتهای اخلاقی، کار با مردم، برنامهریزی و … یاد گرفته است.
در دنیا دو دسته هستند که در پیک فعالیت داوطلبانه قرار دارند.یکی جوانان و دیگری سالمندان.
جوانان در کار داوطلبانه میخواهند توانایی های خود را توسعه دهند، تجربه کسب کنند، آموزش ببیند. به علاوه جوانان آرمانخواه هستند، میخواهند تغییرات ایجاد کنند، به دنبال ارزشهای انسانی هستند.
دسته دیگر سالمندان هستند آنها چون کار کردند، بازنشسته شدهاند وقتشان آزاد است دوست دارند برای احساس ثمربخشی فعالیت داوطلبانه انجام دهند. این دو دسته با دو هدف متفاوت جذب فعالیت داوطلبانه میشوند.
- موانع و مشکلات فعالیت داوطلبانه در ایران چیست؟
- مشکلی که در ایران وجود دارد این است که فعالیت داوطلبانه شناسایی و ارزیابی نمیشود. کسی نیست فعالان این حوزه را تشویق یا حمایت کند. مثلا کسی که برای پاکسازی شهر فعالیتی انجام میدهد حمایت نمیشود. حتی گاهی جلوی این فرد گرفته میشود.
مشکل دیگر ضعف طبقهی متوسط است. زمانی که طبقهی متوسط از نظر اقتصادی ضعیف میشود افراد حوصله، انگیزه و فرصت کار داوطلبانه را ندارند. اساسا وقتی برای فعالیت داوطلبانه برای طبقهی متوسط باقی نمیماند.
مشکل دیگر فعالیت داوطلبانه در ایران موانعی است که بر سر راه آنها قرار دارد. برای ثبت سازمانهای مردم نهاد هزاران مانع و قانون نوشته و ناننوشته وجود دارد. متاسفانه نگاهی سیاسی و امنیتی به سازمانهای مردم نهاد وجود دارد. همان طور که سازمانهایی که عهدهدار سازمانهای مردم نهاد است یکی از سیاسیترین نهادها مثل وزارت کشور است. این نهادها با دیدی سیاسی به مسائل نگاه میکنند.
مانع دیگر آن است که سازمانهای مردمنهاد حمایت مالی نمیشوند. در حالی که در دنیا هم حمایت مالی از فعالیت داوطلبانه وجود دارد و هم به آنها مشاوره داده میشود تا بتوانند بهتر فعالیت کنند.
دانشگاههای ما دانشگاههای حافظهگرا شدهاند فقط حفظیات و گرفتن مدرک مهم است. کسی که هیچ کار داوطلبانهای انجام نداده هیچ خلاقیتی نداشته فعالیت عمیقی نکرده است میتواند در دانشگاههای ما با نمرهی بالا مدرکش را بگیرد و همین مانعی در فعالیتهای داوطلبانه است. در حالی که در دنیا نهادهای قوی از فعالیتهای داوطلبانه حمایت میکنند. در دنیا نهادهای بینالمللی وجود دارد که به مردم اطلاع میدهد چگونه فعالیت داوطلبانه انجام دهند. از این طریق فعالیت داوطلبانه افزایش پیدا کرده است. در استرالیا 40درصد مردم به نوعی در فعالیت داوطلبانه شرکت دارند. در استرالیا، سنگاپور و دیگر کشورها امکاناتی وجود دارد که جوانها و میانسالها فعالیت داوطلبانه انجام دهند. در ایران اما این الگو شکل نگرفته است.
در ایران بسیاری از مردم میخواهند فعالیت داوطلبانه انجام دهند ولی مستقلا خودشان میخواهند فقیری را پیدا کنند و به او کمک کنند. گرایش به کمک به سمنهای و سازمانهای مردمنهاد کم است. این به دلیل از بین رفتن سرمایههای اجتماعی است. اعتماد مردم نه تنها به یکدیگر، نهادهای دولتی و قانون کم شده بلکه به سازمانهای مردمنهاد هم کم شده است.
اصطلاحی دربارهی برخی از سازمانهای مردم نهاد به کار میرود با عنوان gngo در واقع اسم این سازمان مردم نهاد است ولی وقتی بررسی میکنیم متوجه میشویم ریشهاش در جایی در داخل دولت است. فردی در داخل دولت آن را راه انداخته تا در زمان انتخابات استفاده و پولشویی کند. البته منظور من این نیست که سازمانهای مردمنهاد را متهم کنم چون به قدر کافی فشار بر این سازمانها در ایران هست ولی متاسفانه در جامعه بیاعتمادی نسبت به سازمانهای مردم نهاد وجود دارد. برای آن که این بیاعتمادی از بین برود ان جی اوها باید فعالیتهای و درآمدهایشان را شفاف کنند. گزارشهای اجتماعی بدهند. هرچه این موارد شفافتر باشد اعتماد مردم بیشتر میشود. هر چه آن نهاد در درون خود سازوکارهای دموکراتیک داشته باشد به اعتماد مردم کمک میکند.
- شکلی از فعالیت دواطلبانه به صورت تحقیق و پژوهش است درباره این موسسات توضیح دهید:
- یک شکل از سازمانهای مردمنهاد فعالیتشان بر اساس علم و تحقیق است. مثلا موسسه رحمان میخواهد از طریق پژوهش با مشکلات جامعه مواجه شود. من این سازمانهای مردمنهاد را ngoهای دانشبنیان اسم میگذارم. این سازمانها برای دل خودشان پژوهش نمیکنند بلکه میخواهند با تحقیق با آسیبهای اجتماعی مواجه بشوند. مثلا چطور با اعتیاد، بزه، افسردگی اجتماعی، بیکاری، فقر، مهاجرت و… مواجه شد و این مشکلات را کم کرد. این سازمانها میخواهند از طریف تحقیقات، گفتگو، سخنرانی و .. راهحلهایی برای حل مشکلات جامعه پیدا کنند.