نشست “الگوهای معلولیت و رسانه” چهارمین نشست از مجموعه نشستهای “معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران” اول شهریور ماه برگزار گردید.
این نشست با نمایش فیلم آمریکایی “موسیقی درون” آغاز شد و با تحلیلی از پریسا افتخار (دانشجوی دکترای مدیریت فرهنگی) پایان یافت.
در ادامه گزیدهای از صحبتهای پریسا افتخار در نشست “الگوهای معلولیت و رسانه” را میخوانیم:
پیش از تحلیل فیلم باید الگوهای رایج در بحث از معلولیت، مطرح شوند؛ زیرا نگرش به معلولیت، رفتار ما را در روبرو شدن با آن، شکل میدهد.
الگوهای پزشکی، اجتماعی و اخلاقی/مذهبی، مهم ترین الگوهای موجود در جوامع میباشند.
الگوی اخلاقی/مذهبی (که بهتر است واژه کیفرانگارانه را جایگزین آن کرد) اختلال جسمانی را، یا تاوان گناه میداند، یا آزمایشی الهی به دلیل خاص بودن فرد نزد خدا.
الگوی پزشکی، معلولیت را بیماریای به شمار میآورد که با نگهداری در مراکز درمانی ویژه، باید برطرف شود تا فرد بتواند به جامعه برگردد.
الگوی اجتماعی، براساس تلاشهای افراد دارای معلولیت شکل گرفت که طی فعالیتهای خود، به دنبال کاهش تبعیضها و افزایش فرصتهای برابر بودند.
در الگوی اول و دوم، بارِ معلولیت بر دوش فرد است. ولی در الگوی سوم، بر دوش جامعه است.
در تحلیل محتوای فیلمها میتوان دو الگوی فردی و اجتماعی را به کار گرفت و نشان داد که آیا بازنمایی درستی از معلولیت ارائه شده یا خیر؟ “موسیقی درون” تا حد زیادی بر اساس الگوی اجتماعی ساخته شده است.
اگر در ایران، قرار باشد سیاستگذاریِ درست رسانهای در این زمینه انجام گیرد، باید چه نکاتی را مدنظر داشت؟ نخست باید ببینیم الگوی حاضر، اجتماعی است یا فردی؟ اگر رسانه بخواهد طبق الگوی اجتماعی معلولیت برنامه بسازد، نظارت بر آن چگونه باید باشد؟
برای “عادیسازی معلولیت” باید نکات زیر موردتوجه قرار گیرد:
بازنمایی مبتنی بر واقعیت (نقشِ فرد دارای معلولیت، نه متمرکز بر ناتوانی او باشد و نه به صورت اغراقآمیزی، متمرکز بر توانمندیهایش)
پیام بین متن (مثلا همانطور که در سکانسی، یک دوچرخه، اتومبیل، اتوبوس و… از خیابان میگذرد، فردی با عصای سفید یا ویلچر هم رد شود)
معلولیت، یک تجربه زیستی (در زندگی هرکسی امکان دارد رخ دهد. مانند کهنسالی)
موارد زیر هم اهمیت دارند:
- تلفیق کودک دارای معلولیت با کودکی که معلولیت ندارد
- حمایت از کودک دارای معلولیت در خانواده
- برابرسازی فرصتهای آموزشی
- مناسبسازی فضاهای شهری
- باور به توانمندی افراد دارای معلولیت و احترام به جای ترحم
- مناسبسازی محیط کار
- رعایت حقوق شهروندی
- فراهم آوردن فرصتهای برابر برای دوران بازنشستگی فرد و خانوادهاش
با توجه به موارد بالا، معلولیت دیگر محرومیت نیست، بلکه صرفا یک تفاوت است.