نشست «دینورزیِ امروزینِ جوانان» نهمین و واپسین نشست از مجموعه نشست “جوانان و جوانی در ایران” با سخنرانی دکتر جبار رحمانی و دکتر خدایاریفرد 2 مهر 1397 برگزار شد.
اهم مباحث مطرحشده نشست «دینورزیِ امروزینِ جوانان» را در ادامه میخوانید:
محمد خدایاریفرد
در همه اسناد بالادستی کشور بر این تاکید شده است که دینداری باید افزایش یابد. از هنگامی که امام خمینی گفتند دانشگاهها باید اسلامی شود، بحث و گفتوگوهایی در این زمینه به راه افتاد. برخی باور داشتند همین الان هم دانشگاهها اسلامی است، برخی گفتند نیست و همه چیز حتی محتوای رشتهها باید نمود دینی داشته باشد و… تا اینکه چند سال پیش یک گروه پژوهشی متشکل از اساتید این حوزه و با رویکردها و مواضع سیاسی و عقیدتی گوناگون، تشکیل شد تا مقیاسی برای سنجش اسلامی بودن یا نبودن دانشگاهها بسازند و علاوه بر آن، با در نظر قرار دادن دو گروه کنترل و گروه آزمایش، سنجشهای بهدستآمده و میزان تاثیرکنش های مداخلاتی را در بوته آزمایش بگذارند.
دادههای آماری نشان داد که از سال 87 تا 92 دینداری دانشجویان کاهش داشته است؛ در سه شاخص رفتار دینی، عواطف دینی، باورهای دینی. همچنین بهرهگیری از اساتید باتجربه و متخصص در زمینههایی که هریک به گونهای با معنویت و دینداری ارتباط دارند، نشان داد که توانایی بالا در تدریس عاقلانه و متناسب با زندگی واقعی، در بهبود سه شاخص مزبور تاثیر دارد.
سپس از اساتید دانشگاه، دانشجویان، مدیران فرهنگی و روحانیون پرسیده شد که چه عواملی بر افزایش یا کاهش گرایش دانشجویان به دین و دینداری تاثیر میگذارد. پاسخها مشابهتهای بسیاری به یکدیگر داشتند. مثلا هر 4 گروه، چگونگی عملکرد نهادهای دینی و متولیان امر دین را نخستین عامل موثر در میزان گرایش به دین در میان دانشجویان دانستند.
متناسب با یافتههای بهدستآمده، راهکارهایی پیشنهاد شده است؛ مانند لزوم استدلالمحوری و پاسخگویی مناسب به جوانان در ارائه آموزههای دین، استفاده از رویکردهای مشارکتطلبانه برای اقشار گوناگون و…
نهادهای رسمیِ متولی امور دینی که بودجههای کلان میلیاردی دریافت میکنند، هیچیک گزارشی ارائه نمیدهند که بهراستی هزینههایی که صرف کردهاند، چهقدر و چگونه در میزان دینداری مردم تاثیر داشته است. درحالی که آنها باید نسبت به این موضوع پاسخگو باشند.
در ادامه نشست «دینورزیِ امروزینِ جوانان» دکتر جبار رحمانی گفت:
سنجش دینداری، پرسش نهادهای دینی است و دلیل کاهش دینداری همیشه عمودی مطرح میشود، زیرا نهادهای بالادستی به الگوی مطلوب خود میخواهند برسند. یکسره این اتهام به مردم وارد میشود که دینداریشان رو به کاهش است. علاوه بر این ما همیشه دین را در سطح آگاهی بیانی و در پیمایشها پرسیدهایم. درحالیکه در بیان، ما همه چیز را معمولا نمیگوییم. باید در فضاهای واقعی دقت کرد.
آیا پرسش را جور دیگری هم میشود طرح کرد؟ در پیمایشها مشخص شده است که بالای 95درصد جامعه باورهای دینی دارند. اما هرچه به سوی شرکت در مناسک جمعیای میرویم که به نهادهای قدرت مربوطاند، مانند حضور در نماز جمعه و مسجد، مشارکت جامعه هم کاهش یافته است. اصولا مسئله میزان دینداری، مسئله قدرت و محل نزاع گفتمانهاست از روشنفکر دینی گرفته تا مسئول دولتی و خیلی اوقات هم واقعا عقیدتی است، نه الزاما مادی و سودجویانه.
اکنون وضعیت دینداری جامعه ایران عادی است؛ اما چون به مذاق نهادهای قدرت خوش نمیآید، از کاهش دینداری سخن میگویند. دوره جوانی، دوره هنجارشکنی است و بسیاری گرایشها و رفتارهای دینی ممکن است در این دوره با تغییرات شدید روبرو شود، اما بعد دوباره به یک نقطه تعادل میرسد.
در طول تاریخ هیچگاه دین در هیچ جامعهای کاملا سیطره نداشته و اتفاقا هرگاه چنین رویکردی در حکومتهای اسلامی غالب شده، دقیقا نقطه آغاز افول آنها بوده است. وقتی نهادهای قدرت چنین رویکردی دارند، به مردم فشار میآید و آنان به نمودهای دینی قدرت واکنش نشان میدهند، حس منفی و خشونتآمیز پیدا میکنند؛ مانند طلبهای که در مشهد کشته شد. چون مردم به بالادستیها دسترسی ندارند تا اعتراضات خود را به گوش آنان برسانند، خشم و نارضایتی خود را متوجه اقشاری میکنند که نماینده دین دانسته میشود.
پس مسئله را باید افقی ببینیم و صحبت از تنوع دینداریها و تغییرات دینداری کنیم؛ چه الگوهای دینداریای در ایران داریم؟ با توجه به سن، جنسیت، جغرافیا، وضعیت اقتصادی و… ما با تغییر سبکهای دینداری روبرو هستیم. دینِ زیسته باید پروبلماتیک ما شود، نه افزایش یا کاهش دینداری. ما امروزه در ایران با تغییر دین، تغییر گفتمانهای دینی، ترکیبهای نوین مانند عرفان اسلامی و جنبشهای نوین دینی روبرو هستیم. وقتی این موضوع را علمی نگاه کنیم، آنگاه دین را هم یک نهاد اجتماعی مانند دیگر نهادها میبینیم و قضاوت ارزشی را در رویارویی با مسائل این حوزه، کنار خواهیم گذاشت.
در گفتمان رسمی، همیشه اعتیاد، حاشیهنشینی و مسائلی به عنوان آسیب اجتماعی ذکر میشوند که مال مردم ضعیف هستند. کمتر فساد اداری، اقتصاد پنهان و مانند اینها بهعنوان آسیب اجتماعی مطرح شدهاند. نهادهای قدرت، مردم را به سمتی میبرند که آنان نمیتوانند از راه حلال و درست زندگی کنند و دیندار باشند، آنگاه جامعه را متهم میکنند که تو دیندار نیستی. بنابراین مسئله را اساسا باید عوض کرد و در بررسی علمی وضعیت دین در جامعه، بر اَشکال دینداریِ شریعتمحور و رسالهمحور تکیه نداشت.