نشست «همبستگی هویتی در سپهر جامعه ایرانی» برگزار شد.
چهارمین نشست از مجموعه نشست «مسئله همبستگی و گسیختگی اجتماعی» با عنوان «همبستگی هویتی در سپهر جامعه ایرانی» با حضور ابراهیم حاجیانی در هفتم تیر ماه 1400 در موسسه رحمان برگزار شد.
حاجیانی سخنرانی خود را عنوان مقدمهای در ارتباط با اهمیت همبستگی آغاز کرد. بنا به گفته وی، موضوع گسستهای هویتی را باید از جهت معکوس شروع کرد. طبعا باید از جهت مثبت، اهمیت همبستگی و همگرایی ملی مورد توجه قرار گیرد. بر اساس پیشفرضهای موجود، هویت یکپارچه، اجماع و توافق آحاد شهروندان درباره ارزشها و باورها و هویت مشترک نقش اصلی در ثبات، پیشرفت، توسعه ملی، نظم اجتماعی، امنیت ملی، تامین منافع کشور و رفاه و آسایش شهروندان دارد. تاثیر آن نیز به طبع دلخوشی، نشاط و امید اجتماعی خواهد بود. در صورت عدم وجود آن نیز تحقق اهداف و توسعه ملی با مشکل روبرو میشود. در ادامه ایشان اشاره کردند که همبستگی و انسجام، منابع مختلفی دارند اما آنچه در این سخنرانی مورد توجه است همبستگی هویتی است که در سطوح مختلف مطرح میشود. نازلترین و خردترین سطح، سطح محلی است که مبتنی بر حافظه جمعی است. سطح بالاتر هویت شهری قرار دارد که برای شهروندان یک شهر مطرح میگردد. سطح بالاتر هویت قومی و قبیلهای است و پس از آن هویت ملی قرار دارد که در این سخنرانی، وی همبستگی هویتی را در این سطح مورد توجه قرار داد. سطح ملی مبتنی بر سرزمین، کشور و ملت ایران بوده و تمایزی بین ایران و سایر ملتها ایجاد میکند. به عبارتی دیگر نوعی از انسجام است که سرزمین و کشور ایران و شهروندان در این زاد و بوم را زیر پرچم واحد جمع میکند.
در بخش دوم سخنرانی، حاجیانی به توضیح سه عاملی میپردازد که در ایجاد همبستگی و همگرایی نفش اساسی دارند و فقدان آنها، امکان شکلگیری هویت یکپارچه را با مشکلات متعدد روبرو خواهد کرد:
- اولین عامل اشتراک ارزشها بین شهروندان میباشد. تمام مردم ساکن در یک جغرافیا باید احساس کنند که میراث فرهنگی، سرزمین، جغرافیا، باور، تاریخ و سرنوشت مشترک دارند و منجر به ایجاد اشتراکاتی در باورها، ترجیحات، سبک زندگی، نحوه گذران اوقات فراغت، نحوه ازدواج و تربیت فرزندان، دینداری و از این قبیل امور گردد.
- دومین عامل تعاملات و ارتباطات متقابل است که باید بین شهروندان فارغ از قومیت آنان ایجاد گردد. راههای ایجاد این تعاملات از طریق پذیرش دانشجو، استخدام، سربازی، ازدواج بین فرهنگی و … است.
- سومین عامل، منافع مشترک است که برای ایجاد کشوری با هویت یکپارچه در کنار ارزشهای مشترک و تعاملات باید نوعی قرارداد حاصل شود که شامل منافع مشترک بین شهروندان نیز باشد.
هر نوع گسستی در این سه بُعد میتواند یک کشور و هویت ملی شهروندان را به چالش و خطر بیاندازد. اگر افراد جامعه از لحاظ ارزشهای مشترک دچار مشکل شوند جامعه چندپارچه و دچار گسست شده و اختلال نمادین در آن شکل میگیرد. اگر تعاملات کم شود، جامعه دچار اختلال رابطهای میشود. نوع سوم زمانی است که همه شهروندان فکر کنند به صورت برابر از منابع کشور سهیم هستند و احساس نابرابری وجود نداشته باشد. اگر مزیتها و منابع کشور در مرکز کشور متمرکز باشد افراد در شهرهای دور از مرکز احساس نابرابری میکنند. عدم تعادل اقتصادی به وجود میآید و افراد احساس گسست میکنند. این نوع از اختلال را اختلال اقتصادی مینامند.
تصور اینکه همه در جامعه یکپارچه باشند تصور عبثی است و هیچ جامعهای عاری از تنوع و شکاف نیست. تنوع، زمانی طبیعی تلقی نمیشود که گروههای مختلف همدیگر را رد کرده و باور داشته باشند که گروه دیگر نباید از حقوق انسانی و شهروندی برخوردار باشند؛ این نوع شکاف، شکاف تمام عیار است.
پرسشی که حاجیانی درصدد پرداختن به آن است از این قرار میباشد که آیا این تفاوتهای طبیعی به لحاظ زبان و خلقیات و سبک زندگی به حدی رسیده که اسم گسست را برای آن قائل شویم؟ اهمیت و ضرورت پرداختن به گسست هویتی به این دلیل است که در صورت ایجاد اختلاف هویتی نمیتوان آن را درمان و مدیریت کرد. مثل موریانه شاکله یک جامعه را فرسوده میکند. دو عامل منجر به چنین گسستی میشود:
- نخست اینکه سیاستهای کلان، شهروندان را اقناع کند که تعلق و وفاداری به بخشی از هویت محلی در مقابل هویت ملی قرار میگیرد.
- دوم اینکه تصور کنند تعلق به هویت محلی در مقابل هویت فرهنگی مجاور قرار گیرد. در واقع به جای تفاوت، نوعی تضاد و تعارض احساس کنند.
پس از این توضیحات، حاجیانی ایران را چنین تحلیل میکند، شکافها و گسستهای هویتی در ایران را به خاطر تنوع بالایی که در کشور وجود دارد، نمیتوان با یک گزاره یا یک یافته کلی قضاوت کرد. اما در سطح کلان و ملی مجبور به تفسیرهایی برپایه مجموعه ادبیات و پژوهشهای مختلف هستیم. براین پایه در ایران به گفته ابراهیم حاجیانی شکافی به آن معنا در ایران وجود ندارد به عبارتی دیگر تنوعات فرهنگی موجود در جامعه ایران موجب اقلیتگرایی نشده است. تفاوتها وجود داشته و وجود خواهند داشت، جهانی شدن این تفاوتها را بیشتر مورد توجه قرار میدهد، زیرا ابزارهایی را به قومیتها میبخشد که با آن به راحتی خودابرازی و بازنمایی کنند. با این وجود اگر حکومت، سیاستهای غلطی برای سدسازی روابط بین قومیتها، روابط خارجی و تحصیلات عالیه اتخاذ کند و نابرابریها را افزایش دهد، میتواند به تعارضات در ایران دامن زند. در کنار سیاستهای کلان کشوری، عوامل دیگری چون جهانیسازی نیز میتواند موثر باشد که تا اکنون نتوانسته است موجب تولید شکافهای عمیق و گسستهای بنیادی در نظام هویتی در نظام جامعه ایران شود و جامعه ایران یک جامعه یکپارچه است. حجم بالای ارتباطات تلفنی و اینترنتی بین استانهای کشور یا حجم بالای ازدواج بینقومی نشانهای از ادغام اجتماعی است که در اثر سیاستهای توسعه طی دوره مشروطه تا کنون شکل گرفته است. نتیجه آن ادغام اجتماعی است که امروزه در کشور همبستگی وجود دارد و گسستها معنیدار نیستند کشور را به حالت ثبات نسبی رسانده است و همگرایی ملی وجود دارد.
با مقایسه وضعیت ایران با کشورهایی چون سوریه و عراق نیز میتوان به این نتیجه رسید. البته به این معنا نیست که منکر وجود پارهای از گرایشها و رگههای افراطگری در خرده فرهنگهای مختلف در کشور باشیم این پدیده وجود دارد اما در حد محدود باقی مانده است. نباید به معنای حاکمیت گسستها و تعارضات هویتی در جامعه تلقی گردد.
آخرین سوالی که ابراهیم حاجیان به آن پاسخ میدهد از این قرار است؛ در خصوص گسستهای هویتی در کشور باید نگران چه عواملی باشیم؟ در پژوهشهای مختلف یکی از نگرانیها، متراکم شدن انواع شکافهاست. برای مثال جایی که اهل سنت هستند و در عین حال توسعه نیافته نیز است. جاهایی که سیاستهای رسمی کشور ارتباطات بین فرهنگی را عمیق و فاصله فرهنگی را تشدید میکند. تقلیل روابط بین گروهی از طریق برنامههای اشتباه صدا و سیما، کنکور، سربازی و نظام جذب کارمند، مناسبات بینالملل و جهانیشدن و دخالت قدرتهای خارجی کشورهای همسایه و رقیب برای خارج کردن ایران از گردونه توسعه و رقابتهای هویتی، احساس طردشدگی، احساس دیده نشدن که منجر به مبارزه برای شناسایی و دیده شدن میشود. تنها راهحل به زعم ایشان افزایش ارج و منزلت نظامها و به رسمیت شناختن خرده فرهنگها است تا موجب تولید مقاومت فرهنگی در اقصی نقاط سرزمین نشود. نظام فرهنگی و برنامهریزی باید در این راستا گام بردارد و از سیاست فرهنگی تمرکزگرا که به دنبال همانندسازی است فاصله بگیرد. احترام به تنوع فرهنگی و عدم تمرکزگرایی اقتصادی، عدم تشیع محوری و سیاست دینی میتواند یکپارچگی را حفظ و منجر به تداوم آن شود.
در پایان، ایراهیم حاجیانی عنوان کرد که اگر سیاستهای فرهنگی و اقتصادی را درست کنیم، طبعا متغیرهای مداخلهای خارجی نمیتواند منشا اثر باشد. یکپارچگی هویتی که میراث هزار سال بوده ضمن حفظ تنوع و تقویت آن در کشور خیال ما را از لحاظ انسجام ملی هم راحت خواهد کرد.
پایان نشست «همبستگی هویتی در سپهر جامعه ایرانی» با پرسش و پاسخ همراه بود که آقای دکتر ابراهیم حاجیانی به سوالات مطرح شده در راستای بحث فوق، پاسخ دادند.
* فایل صوتی نشست «همبستگی هویتی در سپهر جامعه ایرانی» در کانال تلگرامی موسسه رحمان در دسترس است.
** فایل تصویری نشست «همبستگی هویتی در سپهر جامعه ایرانی» در آپارات بارگذاری شده است.