کودکان محروم از تحصیل در ایران «محرومیت از تحصیل»، یکی از مهمترین حلقههای زنجیره تداوم فقر در جهان شناخته شده است. طبق تجربه جمعیت امام علی(ع) با کودکان محروم از تحصیل در مناطق مختلف ایران، محرومیت از تحصیل میتواند دارای دو چهره باشد: یکی از این چهرهها، جنبه بارز این امر است؛ یعنی کودکانی که از حضور فیزیکی در مدارس محروم هستند. چهره دیگر حکایت از محرومیت از تحصیل پنهان دارد. یعنی کودکان در فضایی به نام مدرسه حضور فیزیکی دارند، لیکن این حضور با عدم حضور چندان تفاوتی بهلحاظ نتیجه ندارد. درباره محرومیت از تحصیلِ آشکار، دلایل مختلفی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها فقر است. فقر و عدم امکان تامین پیشنیازها برای برای حضور در محل تحصیل، باعث میشود تحصیل از اولویت بسیاری از خانوادهها خارج شود و در موارد حادتر، حتی کودک به جمع نانآوران خانوار میپیوندد. کار کودکان با تحصیل آنان بهطورکلی در تضاد است. کودکانی که کار میکنند، حتی درصورت حضور در مدرسه، قادر به ایفای نقش یک دانشآموز بهتمامی نیستند. انجام تکالیف و حضور بهموقع در کلاس درس ازجمله این مشکلات است.
گرچه در سالهای اخیر، حضور کودکان مهاجر فاقد اوراق هویت در مدارس، تا حدود زیادی با بهبود همراه بود، اما این مشکلات درباره بسیاری از کودکان فاقد اوراق هویت ایرانی هنوز بهطور کامل حل نشده و تصمیماتی که در این زمینه اتخاذ میگردد، هنوز هم گاه، جنبه سلیقهای پیدا میکند. بحث شهریه مورد تقاضا توسط مدارس نیز گاه عامل ترک تحصیل برای کودکان و خانوادههای آنها به حساب میآید. گرچه همواره اعلام میشود که مدارس حق مطالبه شهریه از دانشآموزان بیبضاعت را ندارند، اما در عمل برخوردهایی که با کودکان ناتوان از پرداخت شهریه میشود، گاه جنبه کودکآزاری پیدا میکند. یکی از موانع مهم حضور کودکان در مناطق دوزبانه کشور، عدم آشنایی به زبان رسمی کشور، عدم امکان تحصیل به زبان مادری و عدم وجود دورههای مناسب پیشدبستانی رایگان و مناسب بخصوص در مناطق فقیرنشین بعنوان پلی برای آمادهسازی کودکان برای آموزش به زبان رسمی کشور است.
ترک تحصیل در برخی مناطق کشور، برای دختران پررنگ تر بوده و ارتباط نزدیکی با کمبودهای زیرساختی و بستر فرهنگی دارد. برای مثال در سیستان و بلوچستان به دلیل نبود زیرساختهای ادامه تحصیل در بسیاری از روستاها و نگرانی خانوادهها برای رفتوآمد دختران به روستاهای اطراف، مانع از ادامه تحصیل آنها در مقاطع بالاتر میشود. بهطورکلی مشکل دسترسی را میتوان یکی از عوامل مهم در زمینه ترک تحصیل تلقی کرد. روستاهایی که در زمستانها صعبالعبور است و عملا امکان حضور دانشآموزان در زمستانها در آنها به صفر میرسد، در مناطقی مانند بویراحمد کم نیستند. عدم وجود امکانات مناسب برای سبک زندگی کوچنشینی نیز میتواند مانع از تحصیل کودکان شود. دسترسی به مکان آموزشی، در شرایط معلولیت جسمی کودکان، میتواند عاملی برای محرومیت از تحصیل باشد.
اما در بحث دوم یعنی محرومیت از آموزش علیرغم حضور در مدرسه، نگارنده در مناطق مختلف حتی در شهر تهران شاهد بوده است که دانشآموز در مقطع پنجم و ششم دبستان حتی قادر به خواندن و نوشتن نیست که این امر از موارد متعددی سرچشمه میگیرد. گرچه خواندن و نوشتن، کمترین توقع از سیستم آموزشی است و کودکان، بهویژه آنانی که در سکونتگاههای فقیر به سر میبرند، نیازهای آموزشی متفاوتی نسبت به دیگر کودکان دارند، اما متاسفانه همین کمترین توقع نیز در بسیاری موارد برآورده نمیشود.
در بسیاری از روستاها شاهد حضور سربازمعلم به جای آموزگاران مجرب هستیم که این سربازمعلمها گاه تمامی مقاطع یک مدرسه را تدریس میکنند. بعضی اوقات کلاسهای درسِ این مناطق در تمام روزهای هفته دایر نیست و به دلیل دوری راه و کمبود امکانات، گاه این مدت به یک یا دو روز در هفته تقلیل مییابد. سیستم پیشدبستان که بسیاری از مهارتهای کودکان در آن شکل گرفته و تقویت میشود و در دوران دبستان فرصت زیادی برای کار روی آن مهارتها نیست، در این مناطق وجود ندارد یا با شهریه همراه است. عدم وجود آموزشِ باکیفیت، عدم توجه و درک شرایط خاص دانشآموزان، عدم آشنایی کادر آموزشی با آسیبهای مناطق حاشیه و عدم تناسب محتوای آموزشی با شرایط دانشآموزان، عدم تسهیلات کمکتحصیلی در سیستم آموزشی با هدف کسب درآمد و شغل مناسب در آینده، تنبیه بدنی و… در موارد متعدد باعث شده تا کودکان فرار را بر قرار ترجیح داده و مدرسه را ترک کنند. بسیاری از این کودکان معمولا بعد از ترک تحصیل، به کار روی آورده و به خیل کودکان کار میپیوندند.
در سالهای اخیر بحث محرومیت کودکان از تحصیل توسط وزارت کار و رفاه و نیز آموزشوپرورش مورد توجه قرار گرفته و آماری نیز در این زمینه بهطور رسمی اعلام گردیده است. گرچه این آمار از صدهزار نفر تا دو میلیون نفر در نوسان است و گرچه خود این اعداد نیر اعداد کوچکی نیستند، اما باتوجه به ارتباط نزدیک بحث فقدان هویت و ترک تحصیل، آمارهای اعلامشده تنها مبین بخش دارای شناسنامه و اوراق هویتیِ جمعیت بوده و بخش قابلتوجهی از کودکان محروم از تحصیل در این آمارها وجود نداراند.
یادداشت “کودکان محروم از تحصیل در ایران” در شماره 3633 رزونامه شرق به چاپ رسیده است.