بحران سلامت روانی جامعه

بحران سلامت روانی جامعه
علی احمد رفیعی راد
امروزه توسعه علوم اجتماعی و انسانی روشن ساخته که شکوفایی انسانها متضمن تدارک سلامت در تمام ابعاد آن (جسمی، روانی، اجتماعی، شغلی و …) است. با وجود رشد نگاه جامع محافل علمی به سلامت، هنوز از طرف عامه مردم و سیاستگذاران توجه لازم به وجه سلامت روانی معطوف نگشته است و گویی برای آنها، وجود سلامت روانی، بدیهی پنداشته می شود، در این ارتباط مردم عادی نشانگان ناخوشی روانی را با استیگماهای متفاوت برچسب می زنند و طرد و تبعیض بسیاری علیه افراد برچسب خورده روا می دارند. سیاستگذاران نیز در سیاست ها و برنامه های خود پیش نیازهای این بعد از سلامت و یا تسهیلات ترفیع آن را در نظر نگرفته و از قضا با اعمال نااندیشیده سلامت روانی افراد را در مخاطره قرار می دهند.
روند پیشگفته در حالی است که در دهه های اخیر شاهد تغییر اپیدمیولوژیک ناخوشی ها در سطح جهان بوده ایم. مطابق آنچه سازمان جهانی بهداشت گفته است؛ امروزه حدود نیم میلیارد نفر در سطح جهان با ناخوشی های روانی مواجه هستند و تعداد زیادی از آنها در تنهایی غوطه ور بوده و از هر گونه حمایت و درمان بی بهره هستند. متاثر از چنین وضعیتی امروزه دومین عامل ناتوانی افراد در سطح جهان، افسردگی به حساب می آید. در جامعه ما نیز شیوع اختلال روانی به حدود 25 درصد جمعیت 15تا64 ساله رسیده است. البته باید یادآوری نمود؛ سلامت روانی فراتر از فقدان اختلالات یا ناتوانیهای روانی، مراقبت از سلامتی و شادی مداوم است به گونه ای که فرد احساس آرامش و احساس خود توانمندی نموده با فشارهای روانی کنار آمده و کفایت و شناخت توانایی خود در محقق ساختن ظرفیت های عقلی و هیجانی خویش را داشته باشد.
ممکن است رشد نگران کننده ناخوشی های روانی در جامعه، وجه مراقبت از سلامت و شادی را به تاخیر بیاندازد، در صورتی که اولویت دادن به امنیت روانی جامعه همزمان می تواند از تشدید وضعیت موجود جلوگیری نموده و بار روانی ایجاد شده را نیز تعدیل نماید. فقر، نابرابری، نبود آزادی، جنگ و فضای خشونت، بیکاری، ناامیدی، درآمد کم، تغذیه ناسالم، عدم تحرک، بحران هویت، ناسازگاریهای خانوادگی و غیره در سطوح متفاوت بر سلامت روانی تاثیر منفی و جایگزین های مثبت آنها تاثیر مثبت بر سلامت روانی دارند. سر سلسله اقدامات برای کاستن و برون رفت از اختلالات روانی جامعه گستر، بازتنظیم متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که چنین نتیجه ای را به بار آورده اند.
در سالهای گذشته به شکل های متفاوت، جامعه ما به صورت پیوسته موج های طاقت فرسا(تورم و فقر، تحریم و فشار، نادیده گرفتن، کنار گذاشته شدن از انتخابها و مشارکت ها و …) را از سر گذرانده و همزمان نابرابری های عمیق در آن شکل گرفته است. پس از هر موج که از سر جامعه گذشته، کارگزاران با بینشی پسکاوانه، مونولوگ خاصی ابراز نموده و به ظاهر پرونده را بستهاند. در صورتی که در تمام این موجها فشارهای طاقت فرسایی بر سلامت روانی وارده شده است و هر بار جامعه بر اساس سازوکار پویای خود، شیوه های از ناهمنوایی با مونولوگ مستقر از خموشی و عزلت تا اعتراض شدید را در پیش گرفته است. در سه سال گذشته نیز که با رخدادهای زیادی از تحریم اقتصادی، تورم، بحران(مانند بحران بورس) و حذف سلایق دیگری از انتخابهای جامعه مواجه بودهایم، آستانه تحمل با مرگ زنده یاد مهسا امینی از نقطه ای فروریخته و مجدد شاهد اعتراض های گسترده ای در سطح جامعه هستیم. در این وضعیت بنا به سنت و ساز وکار جامعه می طلبد که وضعیت سلامت روانی آن دریافته و با آن گفتگو شود و اعضای آن به شیوه ای متفاوت از مونولوگ معمول در خصوص بازتنظیم متغیرهای اساسی اقناع شوند و سپس بدون تاخیر و تنازل اقدامات عملی صورت گیرد. از آنجایی که در سال های گذشته با اقدامات جامعه ستیز، شاکله جامعه مدنی به عنوان پل گفتگوی دو بخش دیگر از هم گسسته شده است میتوان از چهره های خوشنام جامعه (ورزشکاران و هنرمندان )که افراد بسیاری به آنها اقبال دارند استفاده نمود. ناگفته نماند پیامد طبیعی عدم اهتمام سیاست ها به چنین ضرورتی افراد و گروه ها را بیشتر از قبل در مقابل انتظارات مستقر قرار خواهد داد.
- یادداشت بحران سلامت روانی جامعه در شماره 4392 روزنامه شرق به تاریخ 20 مهر 1401 منتشر شده است.
خواهشمند است با هدف حمایت از فعالیتهای مطالعاتی مستقل و کمک به توسعه فعالیتهای مدنی مؤسسه رحمان، مبلغ مورد نظرتان را به شماره کارت مؤسسه واریز نمایید.

نظرات کاربران
اشتراک گذاری در
هیچ نظری وجود ندارد.