نشست «صدای زنان در اعتراضات اخیر» برگزار شد.

نشست «صدای زنان در اعتراضات اخیر» برگزار شد.
نشست «صدای زنان در اعتراضات اخیر» در موسسه رحمان با حضور سیمین کاظمی، جامعهشناس و فاطمه علمدار، روانشناس اجتماعی و پژوهشگر علوم اجتماعی برگزار شد. این دو پژوهشگر ضمن اشاره به ناآرامیهای اخیر و بررسی حضور زنان در آن، به روند تاریخی شکلگیری جنبش زنان از مشروطه تا امروز و اهمیت مطالبهگری و کنشگری زنان در کنار مردان اشاره کردند.
راه زنان از خانه تا خیابان
فاطمه علمدار
جامعهشناس
ما در فرایندی هستیم که نشان میدهد این جامعه هنوز زنده است و دارد تلاش میکند که وضعیت خود را بهبود دهد. ما از زمان صفویه گوشه چشمی به زندگی بهتر داشتیم. آن زمان این زندگی بهتر فقط سعادت اخروی تعبیر میشد. سپس در دوران عباس میرزا نگاه تازهای نسبت به عقبماندگی ایران شکل گرفت که ایرانیان باید با غرب مراوده داشته باشند. در همین نقطه، نگرشی شکل گرفت که تا امروز هم ادامه دارد. نگرشی که معتقد است مدرنیته فقط غربی است و نگرشی دیگر که تاکید دارد مدرنیته میتواند شرقی باشد و از دل رویکرد منسجم اسلامی بیرون بیاید. این دو ایده در جریان انقلاب مشروطه با هم تلاقی پیدا کردند و ما فکر کردیم که میتوانیم هم بخشی از ایده مدرنیته غربی و محدود کردن قدرت شاه و احیای قانون را با ایده مدرنیته شرقی ترکیب کنیم و با هم همپوشانی ایجاد کنیم.
انقلاب مشروطه با وجود اینکه ۱۱۶ سال پیش رخ داد، اما کشور را به سرعت مشروطه نکرد. همانطور که در هیچ کشوری، مشروطیت در زمان کوتاه به وقوع نپیوست. همانطور که در انگلستان، مشروطیت ۶۰۰ سال، در فرانسه ۲۰۰ سال و در آمریکا ۲۰۰ سال به طول انجامید. در ایران هم پیروزی انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ به معنای مشروطه شدن نبود و آن اتفاق نقطه آغاز یک فرایند بود. زنان تا پیش از مشروطه، همپای مردان اجازه حضور در جامعه و سوادآموزی داشتند. اما پس از مشروطیت، آنها نادیده گرفته شدند و این نقطه شروع نارضایتی زنان بود. تلاشهای آنها پس از انقلاب مشروطه برای به رسمیت شناخته شدن بوده است. جامعه زنان همواره در حال تلاش برای ادغام اجتماعی و سیاسی و حرکت رو به جلو بوده و هست.
همانطور که پس از انقلاب مشروطه، زنان طی ۱۰ سال توانستند از ضعیفه ناقصالعقل به زنی تبدیل شوند که مورد خطاب قرار میگرفتند. همچنین زنان توانستند به عنوان شهروند و ملت شناخته شده و حقوق و تکالیفی داشته باشند. از این رو در اولین قدم سعی کردند فرودستی خود را در جامعه برجسته کنند و در قدم بعدی، محرومیت خود را به روی جامعه بیاورند. در این زمان، مفهوم مام وطن و مادر رنجور میهن که نیاز به کمک دارد در مقابل تشبیه حاکمیت به پدر، شکل گرفت. زنان با استفاده از همین استعاره، نام دختران وطن را برای خود برگزیدند و شروع به حقخواهی کردند.
اولین مطالبات آنها حول این موضوع بود که چرا برادران ما حق تلاش برای بهتر کردن وطن خود را دارند؛ ولی ما زنان چنین حقی نداریم؟ مگر ما خواهران شما نیستیم؟ شکلگیری مفهوم خواهران وطن در نشریات عصر مشروطه، تلاش برای به رسمیت شناخته شدن مشارکت سیاسی زنان بود.
همزمان با این تغییرات در مردان نسبت به زنان حس مالکیت ناموسی با مفهومپردازی برادر غیرتی به میان آمد که این احساس اجازه ورود زنان به جامعه را نمیداد. این دقیقاً زمانی بود که نوعی تَکدُر جنسیتی ایجاد شد که هنوز هم نشانههای بازنمایی آن در سریالهای طنز و گفتمان روزمره ما به شکل تبدیل روابط زنان و مردان به نوعی رابطه کودکانه غیرعقلانی و رقابتی که از خشمی فروخورده تاریخی برخاسته است، بازتولید و نشان داده میشود.
اولین کنش ساختارمند زنان برای احقاق حقوق و برابریخواهی، تلاش برای سوادآموزی که زنان با ادبیاتی چالشی خواستار تحصیل در مدارس میشوند. بعد از این مرحله شیوه ارتباط بین زنان و مردان در نشریات آموزش داده میشود. همچنین به مرور فضا به سمت ایجاد آگاهی نسبت به خشونت علیه مردان و زنان و همراهی هر دو جنسیت در کنار هم میرود.
جامعه از گذشته و حال در مسیر خروج از فضای تک جنسیتی و ورود به ادغام جنسیتی بوده و نزاع امروز هم مثل گذشته، بر سر این است که حوزه عمومی به چه کسی تعلق دارد. زنان همواره در مسیر دوگانه تناقضات مکمل بودند و این مطالبه جامعه ما است. زنانی که از طرفی میخواهند مطابق روز باشند و از طرفی میل به عفیف ماندن و حفظ اصالت دارند. در زمان پهلوی با وجود اینکه ظاهراً زنان حقوق داشتند که امروز درباره آنها سختگیری میشود، اما آن زمان هم با مسئله به رسمیت شناخته شدن گلاویز بودند. امروز هم با وجود اینکه زنان امروز حق رای دارند، کار میکنند و فرصت تحصیل برای آنها فراهم است اما این زخم اجتماعی به رسمیت شناخته شدن برای آنها همچنان باز است. به نوعی گویی زنان برای اینکه در فضای اجتماعی به رسمیت شناخته شوند، باید مرد شوند. به این ترتیب ادغام سیاسی و اجتماعی زنان از گذشته و تا امروز، هنوز صورت نگرفته است. اما آنچه امروز میبینیم این است که زنان در کنار مردان به بیان مطالبات خود میپردازند.
زنان، بیمها و امیدها
سیمین کاظمی
جامعهشناس
مرور وقایع انقلاب ۵۷ و مشروطه نشان میدهد که حضور زنان حاشیهای و کمرنگ بود اما امروز حضور آنها بسیار پررنگتر به چشم میآید. این عصیان زنان در مقایسه با نگرش نظام سیاسی به مسئله زنان، باید بررسی شود. رویکردی متفاوت به زنان با همه جهان که بر نفی کالا انگاری زنان تاکید دارد و تقویت روحیه مادری و حضور زنان همرزم با مردان در همه میدانها را در قانون اساسی مطرح کرده است.
پس از گذر از روزهای ابتدای انقلاب، امروز با مفهوم «زن تراز انقلاب اسلامی» مواجه میشویم که تئوریپردازان این ایده از زنانی میگویند که نه شرقی هستند و نه غربی. این ایده، دیدگاهی تحقیرآمیز را نسبت به زنان شرقی که اهل کارند و زنان غربی به عنوان ابژه جنسی، رواج میدهد. دیدگاهی که زن ایرانی را نه مشغول کار و زحمت میخواهد و نه زنی است که به دنبال جذابیت جنسی باشد. چنین زنی ظاهراً مشغول فرزندپروری، به دنبال همسرداری است و نقش مادری و تربیتی او بسیار برجسته میشود. برای ساخت چنین زنی، باید فضای مخصوص زنان ایجاد شود. همچنین زن الگو باید کار متفاوتی از مردان انجام دهد. زنان ایرانی به طور کلی از محدودیتهای غیرمعمول مثل ممنوعیت ورود به ورزشگاه، تفکیکهای جنسیتی، سختگیریهای مرتبط با موضوع حجاب و… گلایهمند بودهاند. همچنین موارد حقوقی مثل قانون خانواده که حق طلاق و حضانت فرزند از زنان گرفته شده و یا نابرابری در سهمبری از منابع جامعه مثل اشتغال نابرابر و متزلزل و عمدتاً در بازار کار غیررسمی و موضوع خشونت علیه زنان که نادیده گرفته میشود، گویی مسئلهای عادی و بینشخصی است.
در مشارکت سیاسی نیز تعداد زنانی که در مجلس هستند و یا پستهای مدیریتی دارند نسبت به سایر کشورها بسیار کم است. به علاوه نقض اختیار بر بدن و سختگیریهایی که در حوزه بارداری و ممنوعیت دسترسی به وسایل پیشگیری وجود دارد، با موضوع سلامت زنان گره خورده است.
شاهدیم که زنان با احیای سوژه زن غیرمطیع و عبور از حوزه خصوصی و ورود به حوزه عمومی، اعتراض خود را اعلام میکنند. این اتفاقی است که شکلی از امید را برای حرکت زنان در بستر جامعه تصویر میکند. زنان از نامرئی بودن در فضای اجتماعی گذر کرده و حالا با مرئی شدن در حال نشان دادن عاملیت خود هستند. زنان برخلاف کلیشههای جنسیتی دیگر ترسو و وابسته نیستند و حالا با صفاتی خطاب میشوند که پیش از این در توصیف مردان به کار میرفت.
اما نگرانیهایی که در رابطه با زنان وجود دارد این است که آیا حرکتی که با محوریت زنان آغاز شد، فراطبقاتی است؟ به نظر میرسد که این اعتراضات از دل طبقه متوسط بیرون آمده و مطالبات آن طبقه را بروز میدهد و زنان تهیدست و روستایی غایب هستند. همچنین مطالبات این حرکت اخیر شفاف نیست و تنها معطوف به مسائل و سختگیریهای مرتبط با حجاب و مسئله تفکیک جنسیتی بوده است. اما مشخص نیست که زنان به طور خاص چه مطالبات دیگری را دنبال میکنند. همچنین مشخص نیست که آگاهی برابریخواهانه برای احقاق حقوق زنان تا چه حدی مورد توجه و حمایت است. از این رو لازم است که هر زنان حرکت اجتماعی خود را نقد کنند تا با مواضع و موقعیتهای محدودتر و پیشبینی نشدهتری مواجه نشوند.
* گزارش نشست «صدای زنان در اعتراضات اخیر»در شماره 2447 روزنامه پیام ما چاپ شده است.
خواهشمند است با هدف حمایت از فعالیتهای مطالعاتی مستقل و کمک به توسعه فعالیتهای مدنی مؤسسه رحمان، مبلغ مورد نظرتان را به شماره کارت مؤسسه واریز نمایید.

نظرات کاربران
اشتراک گذاری در
هیچ نظری وجود ندارد.