نشست “اوقات فراغت؛ فرصت یا تهدید؟” برگزار شد.

نشست “اوقات فراغت؛ فرصت یا تهدید؟” تیر ماه 13888 با حضور محمد احسانی در مؤ‌سسه رحمان برگزار شد.

برای بیان و تجسم مفهوم اوقات فراغت، چهار موضوع که به طور مرتب تکرار می‌شود را بررسی می‌کنیم .

  • اوقات فراغت به عنوان وقت بازمانده
  • اوقات فراغت به عنوان فعالیت
  • اوقات فراغت از دیدگاه عملکردی
  • اوقات فراغت به عنوان آزادی عمل

تعدادی از نویسندگان کوشیده‌اند این تعاریف را در عبارتی مرکب گردآورند به طوری که اوقات فراغت به عنوان ساختاری در برگیرنده چندین ویژگی در نظر گرفته می‌شود. برای نمونه ماکس کاپلان ( 1975) چنین می‌گوید.

اوقات فراغت از رشته فعالیت‌ها ، تجربیاتی درست شده که تا اندازه‌ای خود شخص تصمیم به انجام یا کسب آنها گرفته و در محدوده وقت آزاد شخص قرار می گیرد و شرکت‌کنندگان در این امور آن را اوقات فراغت تلقی می‌کنند، از دیدگاه روانی هم پیش و هم پس از انجام، خاطره آن لذت‌بخش است. به طور بالقوه تمامی محدوده شوق و علاقه را در بر می‌گیرد، حاوی موازین و محدودیت‌های ویژه‌ای است و اینکه موقعیت‌هایی برای تفریح، اعتلای شخص و خدمت به دیگران فراهم می‌آورد.

همان گونه که خود کاپلان می‌پذیرد ، مشکل چنین تعریفی صرف نظر از غیر عملی بودن، آن است که ممکن است این ویژگی‌ها در بسیاری از فعالیت‌ها و تجربیات دیگر نیز وجود داشته باشد و بنابراین هیچگونه اساس واقعی برای تمیز اوقات فراغت از موارد غیر از اوقات فراغت به دست نمی‌دهد. رویکردی مفیدتر مشتمل بر تشخیص این مطلب است که:

الف- برای تجسم مفهوم اوقات فراغت راه‌های گوناگونی وجود دارد که عادی‌ترین آنها پیرامون ابعاد کار و زمان، فعالیت، عملکرد، و آزادی دور می‌زند .

ب- هیچ یک از این توضیحات تعریف کاملی از اوقات فراغت به دست نمی‌دهد ولی هر یک از آنها اطلاعات مهمی درباره ماهیت اوقات فراغت به دست می‌دهد،

پ- از همه مهم‌تر اینکه آنها توجه را به بنیادهای اجتماعی هر یک از این مفاهیم معطوف می‌دارند و به ارزش‌هایی که به طور ضمنی در تعاریف اوقات فراغت به شیوه‌ای خاص نهفته است نیز اشاره دارند و به طرق جاری نگرش تصمیم‌گیران و سیاستمداران، ایجادکنندگان این فرصت‌ها و مدیران امور تفریحی به اوقات فراغت می‌باشد.

از بحث قبلی درباره نگرش‌ها و تعاریف گوناگون اوقات فراغت دو بعد را می‌توان استخراج کرد که شایسته بررسی بیشتر است این دو بعد عبارتند از :

1- روابط بین اوقات فراغت و بازی که در وهله نخست تاکید بر کیفیات و صفات درون‌زاد فعالیت و تجربیات اوقات فراغت دارد (که از نگرش‌های اوقات فراغت به عنوان فعالیت و آزادی عمل استخراج شده است

2- روابط بین اوقات فراغت، کار و بیکاری در مواردی که عناصر زمینه‌ای بیرون‌زاد چیرگی دارند (که از نگرش‌های اوقات فراغت به عنوان بازمانده وقت و عملکردی استنتاج گردیده است).

همان‌طور که شکل 1 نشان می‌دهد، فعالیت‌های مختلف از جمله گردشگری، ورزش، نقاشی، هنر، کارهای دستی، بازی بچه‌ها و… در حوزه‌ی اوقات فراغت قرار دارند. این گستردگی امور مرتبط با اوقات فراغت باعث شده است تا سازمان جهانی اوقات فراغت در سر در ورودی خود این جمله را نصب نماید که: “اوقات فراغت شما، زندگی شماست”.

استفاده‌ی مفید از اوقات فراغت می‌تواند به توسعه‌ی همبسته‌ی مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کمک نماید، به‌گونه‌ای که یکی از عوامل مهم توسعه‌ی پایدار، آموزش در حوزه‌ی اوقات فراغت است. منظور از توسعه‌ی اجتماعی در حوزه‌ی اوقات فراغت آن است که بتوانیم با توجه به تنوع سلیقه‌ها و خواسته‌ها، میزان انتخاب در نوع فعالیت‌های اوقات فراغت را افزایش دهیم و به‌گونه‌ای عمل نماییم که این انتخاب‌ها قابل دسترس باشد. منظور از توسعه‌ی فرهنگی آن است که بتوانیم هویت فرهنگی و مذهبی خاص جامعه را از طریق اوقات فراغت به مردم آموزش دهیم. یکی از مشکلات جامعه‌ی خود ما این است که نسل جوان با هویت مذهبی- فرهنگی جامعه بیگانه است، در توسعه‌ی اقتصادی نیز عدالت اجتماعی- اقتصادی و توسعه‌ی پایدار مطرح است.

حال سؤال این است که سازمان جهانی اوقات فراغت چگونه به این اهداف نائل می‌شود؟ در جواب می‌توان به این موارد اشاره کرد: مفهوم‌پردازی و توسعه‌ی پژوهش در زمینه‌ی اوقات فراغت و سپس برنامه‌ریزی مستقیم برای توسعه‌ی راهکارهای اجرایی.

سازمان جهانی اوقات فراغت از سال 2012- 2008 چهار اولویت زیر را به منظور رسیدن به هدف “زندگی بهتر” در نظر گرفته است:

1-    بالابردن سطح آگاهی عمومی در خصوص مزایای اوقات فراغت، بدین‌معنی که نقش اوقات فراغت در بهزیستی فردی و اجتماعی، به‌ویژه برای سیاستمداران و برنامه‌ریزان روشن شود.

2-    قانونمند کردن برنامه‌های اوقات فراغت، بدین معنی که دولت‌ها تشویق شوند قوانین حمایت‌کننده‌ از اوقات فراغت را به تصویب رسانده، موانع موجود برای شرکت در فعالیت‌های اوقات فراغت را از سر راه بردارند. بدین وسیله با قانونمند کردن، می‌توان اثر سلیقه‌های شخصی را خنثی نمود.

3-    رهبری و مدیریت آموزش دیده، حتی بهترین برنامه‌ریزی‌ها بدون حضور مدیران آموزش‌دیده به شکست منتهی می‌شود.

4-    توسعه‌ی همکاری‌های بین‌المللی، در این جهت می‌توان ارتباط سازمان‌های داخلی و بین‌المللی با یکدیگر را گسترش داد، افزایش مشارکت عموم مردم در این فعالیت‌ها نیز که خود هدف نهایی است.

برای این کار نیاز است:

1-    برنامه‌ی استراتژیک و چشم‌انداز روشن داشته باشیم.

2-    رهبران و مسئولان کشور آگاه باشند.

3-    کیفیت برنامه‌ریزی بالا باشد. واقعاً کیفیت مهمتر از کمیت است، در صورت کمبود بودجه می‌توان کیفیت را بالا نگه داشت و به تدریج بر کمیت افزود.

4-    ارتباطات و برنامه‌ها مداوم، باز، به‌روز و مؤثر باشد.

5-    مدیریت و نظارت قوی بر برنامه و نتایج وجود داشته باشد، نه بر افراد.

6-    منابع مالی کافی وجود داشته باشد، که البته در عین حال محدود نیز هست.

مردم حق دارند:

1-    از اوقات فراغت خوب و تجربه‌آموزی خوب برخوردار باشند.

2-    تفاوت‌های سنی، جنسیتی، طبقه‌ی اقتصادی و اجتماعی، تحصیلاتی و… در نظر گرفته شده، برنامه‌ریزی‌های جداگانه انجام پذیرد.

مفهوم اوقات فراغت:

نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد: از آن جمله: 1- اوقات فراغت باقیمانده‌ی وقت است، 2- اوقات فراغت یک نوع فعالیت است، 3- اوقات فراغت یک نوع عملکرد است، 4- اوقات فراغت نوعی آزادی است.

در ادامه نشست “اوقات فراغت؛ فرصت یا تهدید؟” احسانی به ابعاد اوقات فراغت پرداخت:

اوقات فراغت و بازی:

در این حوزه می‌توان به کیفیت ‌بازی و برآمد بازی اشاره کرد. همچنین باید به ابعاد درونی و بیرونی بازی توجه داشت. فرضیه پردازان در زمینه بازی تا آنجا پیش می روند که بازی را یکی از بنیادهای فرهنگ و گسترش تمدن به شمار می آورند (جان هوئیز نیگا 1998) . بازی آزادانه انجام می گیرد  و اجباری نیست. بازی محدود به خود است ، همه چیز در خودش مستقر است و خود هدف به شمار می آید . چیزی که مد نظر است فرآیند بازی کردن است نه فرآورده نهائی آن ، در واقع در بازی ابزارهای بازی و برآمد بازی از همدیگر جدائی ناپذیر است.

اوقات فراغت و کار:

این نوع طرز تفکر که انسان‌های بیکار اوقات فراغت دارند، درست نیست. اوقات فراغت در مقابل کار قرار دارد، تا فرد پس از انجام‌ کارهای موظف، به آنچه که دوست دارد، بپردازد. این امر باعث بهبود بعدی کار می‌شود.

ارتباطات میان اوقات فراغت و کار مدام در حال تغییر است. برای مثال با ورود رایانه به خانه‌ها یک مرتبه نوع فعالیت‌های مرتبط با اوقات فراغت تغییر می‌کند.

اوقات فراغت و فعالیت‌ها:

مهمترین فعالیت‌های مرتبط با اوقات فراغت به ترتیب عبارتند از: ورزش، هنرها، گردش‌های اطراف شهر، سرگرمی‌ها و صنایع دستی، گردشگری، خرید کردن، بازی و…

مشارکت‌کننده‌ها در و اوقات فراغت:

1-    چهار ویژگی در خصوص شرکت‌کننده‌های اوقات فراغت عبارت است از: الف) فعالیت به‌صورت آزادانه انتخاب شوند. ب) محدودیت‌هایی مانند پول، فضا، زمان و تفاوت‌های فردی در توانایی شرکت‌کننده‌ها را باید در نظر گرفت. ج) فعالیت‌های اوقات فراغت با توجه به ساختارهای جامعه مرتبط با جنسیت، طبقه‌ی اجتماعی، سن و نژاد متفاوت است. د) فعالیت‌های اوقات فراغت اساسی برای نگرش‌ها، ادراکات و ارزش‌هاست که هم می‌توانند اوقات فراغت را محدود کرده، هم آن را گسترش دهند.

2-    تقسیم‌بندی‌های اجتماعی و شرکت‌کنندگان اوقات فراغت بر اساس طبقه‌ی اجتماعی، جنسیت، خانواده، سن، نژاد و ناتوانایی‌ها.

3-    معنابخشی به داده‌ها شامل: فرصت‌ها و محدودیت‌ها، استثناهای قوانین، تغییرات در خلال زمان، ارتباط اجتماعی، فعالیت‌ها و فرصت‌های مختلف مربوط به اوقات فراغت، اختصاص فضا، الگوهای اوقات فراغت و سیاست‌گذاری.

برای مثال یک برنامه‌ی فوتبال می‌تواند تمامی اقشار جامعه را متحد سازد، از این فرصت می‌توان به نحو احسن و یا خیلی بد استفاده نمود.

مورد دیگر پارک‌های شهر است، با این که تعداد پارک‌های موجود کم نیست، ولی به نحو درست اداره نمی‌شوند و به همین دلیل برخی از پارک‌ها برای عموم مردم قابل استفاده نیست و متأسفانه حتی برخی از پارک‌ها به محل تجمع معتادین تبدیل شده است.

در خصوص الگوهای اوقات فراغت باید بهترین الگو را آموزش داد. متأسفانه به دلیل عملکرد نامناسب ما، در حال حاضر گرایش به سمت الگوهای غربی وجود دارد، که در آن حوزه نیز باز به دلیل عملکرد نامناسب گرایش به الگوهای نادرست زیاد به چشم می‌خورد. در حالی‌که بسیاری از الگوهای غربی اوقات فراغت مفید است و با آموزش صحیح می‌توان جوانان را با این الگوها آشنا نمود.

سیاست‌گذاری‌ها باید پاسخگوی نیازها باشد. اگر نتواند به نیازها پاسخ گوید، اوقات فراغت به جای فرصت، به تهدید تبدیل می‌شود.

نتایج پژوهشی که در کشور انگلستان انجام شده است، نشان می‌دهد 70 درصد مردم از پارک‌های عمومی و 40 درصد مردم هر روزه از پارک‌های محلی استفاده می‌کنند، که این رقم در سال به 2 میلیارد نفر می‌رسد. با این که مدیریت و میزان رسیدگی به پارک‌ها در کشور انگلیس زیاد است، این پژوهش نشان داد نسبت به ده سال پیش رسیدگی به پارک‌ها کمتر شده است و همین امر باعث تغییر شهردار شد. در طول این 10 سال فضای پارک‌ها از 44 درصد به 31درصد رسیده بود، ولی تفریح در حومه‌شهر (Country Side) به میزان 7 تا 17 درصد افزایش یافته بود.

با این که انگلیس کشوری است که بیشتر اوقات هوا بارانی است، ولی این پژوهش نشان داد تعداد زیادی از مردم در همه‌ی سنین و از همه‌ی طبقات اجتماعی از پارک‌ها استفاده می‌کنند. با احتساب سالی 600 میلیون پوند که خرج این پارک‌ها می‌شود، سالانه 5/2 میلیارد نفر از این پارک‌ها استفاده می‌کنند. این در حالی است صرف همین مبلغ پول برای تأسیسات ورزشی سربسته تنها 150 میلیون نفر را در سال پوشش می‌دهد، ضمن این که فقط سنین خاص و افراد حرفه‌ای از این ورزشگاه‌ها استفاده می‌کنند ولی همان‌طور که ذکر شد، عموم مردم از پارک‌ها استفاده می‌کنند. با ارائه‌ی همین دلایل سرمایه‌گذاری زیادی روی پارک‌ها انجام شد.

همچنین برای دانش‌آموزان برنامه‌ریزی می‌شود تا از همان بچگی به دیدن صنایع دستی و کارخانه‌های مدرن بروند. این امر باعث می‌شود بچه‌ها از همان ابتدا با مشاغل آشنا شوند، بدین ترتیب هرچه دامنه‌ی دید وسیع‌تر شود، دامنه‌ی فکر نیز وسیع‌تر می‌شود. بنابراین فراهم آوردن اطلاعات در برنامه‌های اوقات فراغت می‌تواند برای بچه‌ها و دانش‌آموزان بسیار مفید باشد.

توجه به این عکس بسیار مهم است. در حالی‌که در ایران از ورود بچه‌ها به چمن‌های پارک جلوگیری می‌شود، در کشورهای پیشرفته از مردم خواهش می‌کنند که روی چمن قدم بگذارند. تجربه‌ و لمس طبیعت در کودکی بسیار مهم است، چیزی که متأسفانه در کشور ما زیاد به آن اهمیت داده نمی‌شود. با گفتن مدام این جمله به بچه‌ها که ساکت بنشین و شلوغ نکن، در حقیقت جلوی رشد طبیعی او را می‌گیریم.

استراتژی‌های آتی

تا می‌توانیم بر تنوع اوقات فراغت بیفزاییم، زیرا افزایش تنوع، افزایش مشارکت را در پی دارد. در حال حاضر سالی 800 میلیارد تومان بودجه‌ی سازمان تربیت‌ بدنی است، ولی متأسفانه اینقدر ورزشگاه‌ها در مکان‌های نامناسب و بدون رعایت حداقل استاندارد ساخته شده‌اند که یک سری از سالن‌های ورزشی ما بلااستفاده مانده است. با این بودجه و سرمایه‌گذاری، ما چهار استادیوم استاندارد نداریم! ورزشگاه‌های عمومی نداریم و…

این روند نیز که بخش دولتی را به بخش خصوصی بفروشیم، روند بسیار خطرناکی است. در ا ین زمینه دولت باید امکاناتی در اختیار بخش خصوصی قرار دهد تا با فعالیت آنها، بر امکانات موجود افزوده شود، با این روند که تأسیسات ساخته شده را که متعلق به مردم هستند، واگذار بخش خصوصی کنیم، به کجا می‌خواهیم پیش رویم؟!

*** متن نشست “اوقات فراغت؛ فرصت یا تهدید؟” در سومین پیش‌شماره داخلی مؤسسه رحمان به چاپ رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نشست "اوقات فراغت؛ فرصت یا تهدید؟"
مقالات مرتبط
اشتراک گذاری