نشست “جهانی شدن و آسیب‌های اجتماعی” برگزار شد.

نشست “جهانی شدن و آسیب‌های اجتماعی” مرداد ماه 1388 با حضور محمد توکل کوثری در مؤسسه رحمان برگزار شد.

مطالب ارائه شده در این مقاله بیشتر طرح مسأله و ارائه­‌ی نقطه‌نظرات است. تفصیل هر یک از مسائل مطرح شده نیاز به غور و بررسی بیشتر دارد. ابتدا سه مفهوم جهانی شدن، آسیب‌ اجتماعی و مصادیق آسیب‌های اجتماعی توضیح داده می‌شود، سپس ارتباط جهانی شدن و آسیب‌های اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

مؤلفه‌های مهم جهانی شدن عبارتند از:

1- تبادل سریع اطلاعات که با در هم شکستن مرزهای محله، شهرها و کشورها همراه است. به عبارت دیگر در فرایند جهانی شدن تمامی مرزهای سنتی موجود میان گروه‌های اجتماعی شکسته می‌شود.

2- فروریختن استقلال و خودکفایی فرهنگی

3- تزلزل در سلسه مراتب سنتی ارزش‌ها و حرکت به سوی ارزش‌های جهانی. بنا بر یک نظریه در حوزه‌­ی فلسفه‌ی ارزش، ارزش‌های جدیدی خلق نمی‌شوند، آن چیزی که در تغییرات اجتماعی و از جمله انقلاب‌ها تغییر می‌کند، سلسله مراتب ارزش‌هاست، گاهی ایثار در رأس ارزش‌ها قرار می‌گیرد و زمانی ارزش‌های فردی. در جهانی شدن سلسله مراتب ارزشی جوامع به هم می‌ریزد.

4- فرو ریختن و تضعیف اقتدار سیاسی- ملی، نه تنها در کشورهای در حال توسعه، بلکه حتی در کشورهای توسعه‌یافته.

5- جابجایی سریع‌­تر، آسان­‌تر و ساده‌تر افراد و گروه‌ها در سطح شهرها، مناطق و به‌خصوص در سطح کشورها. دو نمود مهم این امر یکی فرارمغزها و دیگری مهاجرت‌ است. در نتیجه هم فرار مغزها و هم مهاجرت‌ها در فرایند جهانی شدن به عنوان یک مقوله مطرح هستند.

6- ارتباط و وابستگی اقتصادی به دیگر کشورها و نهادهای بین‌المللی و فراملی. این امر فقط شامل حال کشورهای در حال توسعه نمی‌شود، کشورهای توسعه‌یافته نیز به کشورها و شرکت­‌های چند ملیتی وابسته می‌شوند. برای مثال آمریکا به کشور عربستان سعودی و همین­طور به شرکت­‌های چندملیتی که در آسیای شرقی، جنوب شرقی و خاورمیانه فعالند، وابسته می‌شود.

7-  جامعه‌ی ریسکی و تحت­نظر (جاسوسانه) که دو روی یک سکه هستند و پیامد آن‌ها عدم امنیت و آزادی است. برای مثال 80 درصد انگلیسی‌ها این احساس را دارند که زیر نظر هستند.

آسیب‌

کلمات نزدیک به آسیب‌ در انگلیسی عبارتند از: تأثیر سوء (mis-effect)، کجروی (deviation)، انحراف (deviance)، بزهکاری (delinquency)، جرم (crime) و مشکل (problem) _ این­ها اصطلاحاتی هستند که شمول بیشتری دارند و اگرچه به لحاظ تکنیکی با یکدیگر تفاوت دارند، ولی به جای یکدیگر نیز به کار برده می‌شوند.

مصادیق آسیب‌های اجتماعی

فهرست آسیب‌های  اجتماعی در کشورهای مختلف بنا به ساختارهایی که دارند کوچک و بزرگ می‌شود. آسیب‌های اجتماعی عمده در کشورهای جهان سوم، بدون ترتیب اولویت عبارتند از: فقر و نابرابری، تبعیض (نژادی، سیاسی، جنسیتی، اقتصادی و فرهنگی)، عدم امنیت که وسعت و آگاهی نسبت به آن روز‌به‌روز در حال افزایش است، بیماری، اعتیاد، بی‌سوادی، محرومیت‌های گروه‌های خاص (زنان، جوانان، پیران و دیگر گروه‌های حاشیه‌ای)، بیکاری در دو شکل آشکار و نهان، طلاق، جهل و خرافه، مشکلات ناموسی، کودک‌آزاری، دختران فراری، خشونت خانگی و تجاوز خانوادگی، تن‌فروشی و روسپی‌گری، حاشیه‌نشینی، مسائل زیست‌محیطی که هم وسعت و هم آگاهی نسبت به آن در حال افزایش است، تنش و تروریسم (به مفهوم باز که در همه‌ی کشورها وجود دارد) و جنگ، شهری‌شدن و ماشینی‌شدن و سایر نتایج سوء به‌کارگیری علم و تکنولوژی، جامعه‌ی ریسکی (که روی دیگر جامعه‌ی اطلاعاتی است، در این جامعه، انسان، گروه‌ها و تشکل‌ها احساس خطر می‌کنند)، بحران هویت، بزهکاری‌ها و کژروی‌های اجتماعی، خودکشی، تزلزل یا تضعیف اخلاق اجتماعی که نتیجه‌ی آن خشونت، بی‌تفاوتی، تجاوز و تعدی به حقوق دیگران، حرمت‌شکنی، عدم اعتماد، سلطه‌جویی و نفی حقوق بشر است.

در ادامه نشست “جهانی شدن و آسیب‌های اجتماعی” توکل کوثری به علت‌شناسی آسیب‌های اجتماعی پرداخت:

می‌توان سبب‌شناسی آسیب‌های اجتماعی را در چهار دسته‌ مورد بررسی قرار داد:

  • تربیتی
  • خانوادگی
  • اجتماعی (شامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…)
  • جهانی

برخی ملاحظات در این زمینه عبارتند از:

  • جهانی شدن سیاه یا سفید نیست، جنبه‌های مثبت و منفی آن را باید با یکدیگر مورد ملاحظه قرار داد و به عبارت دیگر علاوه بر تهدیدات احتمالی، فرصت‌های احتمالی به‌وجود آمده در اثر جهانی شدن را نیز مدنظر قرار داد. در کشورهای جهان سوم معمولاً با نگاه منفی و منتقدانه به جهانی شدن نگاه می‌شود، که این امر درست نیست. برای مثال اطلاع‌رسانی که یکی از وجوه مهم جهانی شدن است، سوء استفاده از آن می‌تواند به فساد و تعدی و کلاهبرداری منجر شود، در عین حال که می‌تواند به گسترش آگاهی و دموکراسی نیز بینجامد. این حکم دوگانه در مورد ارزش‌های همراه با جهانی‌شدن نیز صادق است؛ آزادی، دموکراسی، نوع‌پرستی و… مثبت و توجیه هدف به وسیله منفی است. در هنجارها و نرم‌ها نیز همین‌گونه است؛ سلطه‌جویی و آزادی هر دو می‌توانند به فرایند جهانی‌شدن متصل شوند.

تحصیلات و تعلیم و تربیت هم یکی از وسایل و کانال‌های جهانی‌شدن و هم یکی از محصولات آن است. در این زمینه نیز به سوی جهانی شدن تحصیلات گام برمی‌داریم، قبلاً شاهد سیستم‌های بسته و منفک آموزشی چپ، راست، چینی، آمریکایی، دینی، ضددینی، غیردینی و… بودیم، در حالی که هم‌اکنون دنیا به سمت سیستم تحصیلات یکپارچه حرکت می‌کند. این سیستم یکپارچه‌ی تحصیلات هم باعث بالا کشیده شدن جوامع به لحاظ علمی و استفاده از دستاوردهای تکنولوژیکی می‌شود و هم می‌تواند در آن واحد به فرار مغزها بینجامد. در همین مورد باید عرض کنم که البته باید توجه داشت که کل فرایند فرار مغزها منفی نیست، جایی منفی است که علیرغم نیاز کشور بومی به نیروی متخصص، فرد بومی کشور را ترک نماید و از آن بِبُرد و هیچ تلاشی برای کمک و مشارکت (در صورت وجود زمینه) جهت ارتقاء سطح و بهبود وضع علمی، اجتماعی و فرهنگی کشور خود ننماید.

به عنوان جمله­‌ی معترضه این را هم گذرا بگویم که سازمان‌های غیردولتی محل مناسبی برای تعویض دنده، یعنی تبدیل جنبه‌های منفی جهانی‌شدن به جنبه‌های نقش‌آفرین و مثبت هستند.

  • یکی از نتایج مهم جهانی‌شدن در کشورهای در حال توسعه ایجاد شرایطی است که به آن “دوره‌ی گذار” گفته می‌شود. متأسفانه در این زمینه در ایران کاری انجام نشده است؛ تغییرات رفتار مردم، سازمان‌های غیردولتی، انتظارات، ریسک‌ها و خطرات، فرصت‌ها و… هیچ یک مورد مطالعه جدی و منظم قرار نگرفته‌اند.

عموماً در دوره‌ی گذار ناشی از جهانی‌شدن، آسیب‌های اجتماعی رشد می‌کنند. برای این امر 4 دلیل برشمرده شده است: 1- تضعیف کنترل‌های بیرونی و درونی، 2- تزلزل و تضعیف هویت، 3- تضعیف یا فقدان الگوهای اجتماعی، شخصیتی و اسوه‌ها، 4- فشارهای اجتماعی و اقتصادی هم در داخل کشور و هم از سوی دیگر کشورها.

به‌طور کلی جهانی‌شدن در کشورهای در حال توسعه آثار منفی زیر را به دنبال دارد: 1- افزایش استثمار، 2- افزایش مصرف‌گرایی، 3- افزایش مشکلات امنیتی و ریسک و 4- امکان افزایش شکاف بین قشرها و طبقات. با جهانی‌شدن، این شکاف هم در داخل کشورها و هم در سطح بین‌الملل و میان کشورها افزایش می‌یابد. قبلاً تصور بر این بود که با جهانی‌شدن فاصله‌ی میان کشورها کاهش می‌یابد، ولی در واقع عمق فاصله‌ی میان کشورهای درحال توسعه و توسعه‌یافته در نتیجه­‌ی فرایند جهانی‌شدن بیشتر شده است. مطابق گزارش یونسکو در سال 2003، 80 درصد جمعیت دنیا هنوز صدای شماره‌گیری تلفن را نشنیده‌اند. این امر نشان می‌دهد که چقدر این فاصله می‌تواند عمیق باشد.

یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد آسیب‌های اجتماعی،‌ عدم همخوانی بین فرهنگ و ساختار اجتماعی است، یعنی ناهمخوانی و تضاد میان ارزش‌ها و اهداف (در حوزه‌ی فرهنگ) و فرصت‌هایی که جامعه در اختیار قرار می­‌دهد. برای مثال این شعار که “انسان ساخته‌ی تلاش فردی  است”، در کشورهای جهان سوم بسیار تبلیغ می­‌شود، آن­گاه با این هدف افراد درس می­‌خوانند، دوشیفته کار می­‌کنند و… ولی ناهمخوانی آن‌جا به وقوع می­‌پیوندد که بعداً این افراد درمی­‌یابند هرچه بیشتر درس خوانده­‌اند، کمتر به دست آورده­‌اند، هرچه صادق­‌تر بوده­‌اند، بیشتر عقب مانده­‌اند و… این ناهمخوانی زمینه­‌ساز بروز آسیب­‌های اجتماعی است. وجود این امر می­‌تواند سه پیامد را باعث شود: 1- نوآوری، 2- طغیان، 3- عدم فعالیت و عقب‌­نشینی. برای مثال عدم همخوانی میان آموزه­‌های مذهبی یهودیان و واقعیت اقلیت بودن در کشورهای مختلف محل سکونت‌شان باعث شده است این گروه به نوآوری روی آورند. با وجود این که ظاهر این پیامد مثبت است، ولی این نوآوری با عداوت و کینه دیگران همراه بوده است. همچنین این نکته نیز لازم به ذکر است که اقلیت کوچکی این واکنش را نشان می­‌دهند، بیشتر افراد تحت چنین شرایطی یا طغیان می‌­کنند یا عقب­‌نشینی و این هر دو مورد زمینه­‌ی آسیب و انحراف در این گروه­‌ها را فراهم می­‌آورد.

این فرایند تضاد میان ارزش­‌ها و اهداف و شرایط محیطی در حالت جهانی­ شدن تشدید می­‌شود. در فرایند جهانی ­شدن مرتب ارزش­‌های والای انسانی، تعالی انسانی، حقوق انسانی، پتانسیل­‌ها و توانمندی‌­های انسانی و اهمیت تلاش و پشتکار انسانی به گوش می­‌رسد. از آن طرف مجاری فرصت­‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از سوی حکومت­‌ها، نظام‌­ها و واقعیت­‌ها تنگ­‌تر و تنگ­‌تر می­‌شود و در نتیجه این تضاد بیشتر و بیشتر می­‌شود.

بنابراین جهانی ­شدن در کنار مزایایی که دارد، در این قسمت متضمن آسیب است. البته این امر بدین معنی نیست که انسان­‌ها از توانمندی­‌ها و حقوقشان آگاه نشوند، قصه­‌ی تلخ واقعیت این است که روی دیگر سکه عوض نمی­‌شود و نظام­‌ها و واقعیت­‌ها همچنان ثابت باقی می‌مانند؛ فرصت­‌ها و امکانات بیشتری فراهم نمی­‌آورند، از سلطه­‌جویی و سلطه­‌پروری دست نمی­‌کشند، با مردم شریک نمی­‌شوند و… در نتیجه شرایط برای فساد، انحراف و آسیب فراهم می­‌شود.

این مسأله‌ی تضاد میان اهداف و واقعیت­‌ها مختص جامعه نیست، در سطح افراد و خانواده­‌ها نیز اتفاق می­افتد و بنابراین انسجام و قدرت خانواده از بین می­‌رود. بنابراین سازمان در سطوح بین­‌المللی، اجتماعی، خانوادگی و فردی تحلیل می­‌رود و در نتیجه به صورت همگرا زمینه‌ساز بروز آسیب­‌ها می­‌شود.

 

***‌متن نشست “جهانی شدن و آسیب‌های اجتماعی” در سومین پیش‌شماره داخلی مؤسسه رحمان به چاپ رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نشست "سلامت اجتماعی و آموزش"
مقالات مرتبط
اشتراک گذاری