نشست «جوان، شغل و چشم‌انداز آینده» برگزار شد

نشست «جوان، شغل و چشم‌انداز آینده» هشتمین نشست از مجموعه نشست “جوانان و جوانی در ایران” با حضور حسین راغفر و حسن طائی در موسسه رحمان برگزار گردید.

آنچه در ادامه می‌آید، چکیده‌ای از مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده این نشست است:

دکتر حسن طائی

مجموعه‌ای از ویژگی‌های فردی و ساختارهای اجتماعی، بر رفتارهای یک جوان تاثیر می‌گذارند. ایران با وجود 80 میلیون جمعیت، تنها 26 میلیون جمعیت فعال دارد. عرضه نیروی کار، سرکوب شده است و پیامدهای اجتماعیِ فرد بیکار، بر دوش همه جامعه است. از سال 1999 اصطلاح NEET درباره جوانانی که نه شاغل هستند، نه تحصیل می‌کنند، نه دوره آموزشی و مهارتیِ خاصی می‌گذرانند، به کار برده شد. این جمعیت در ایران، 36.2 درصد است که نسبت به بسیاری از دیگر کشورها، رقم بالایی است. بیکاری، درواقع کم داشتن‌هایی‌ست که بازدارنده کارکردهای شگرف ذهنی است؛ کم داشتن درآمد، معنای زندگی، معنویت، هویت و…

از آنجایی که ایران، هم‌پای تغییراتِ جهانی و دگردیسی‌ها در زمینه دانش، فناوری، سبک زندگی و… پیش نمی‌رود، بسیاری از جوانان خودشان را برای زندگی در کشورهای دیگر آماده می‌کنند. آن‌ها تفاوت‌ها را در دانشگاه، محیط خانه، روابط اجتماعی، فراغت، چشم‌انداز آینده و… می‌بینند و بیجا نیست که تصمیم به مهاجرت بگیرند. خود دولتمندان و مسئولان نیز چندان نسبت به مهاجرت جوانان، بی‌تمایل نیستند. زیرا به نفع‌شان است فشارهای اجتماعیِ جوانان برای دستیابی به مطالباتی همچون شفافیت و حسابرسی، تلاش، حاکمیت رقابت در فعالیت‌های اقتصادی، اصل منافع جمعی در تصمیم‌گیری‌ها، مسئولیت همگانی در قبال سرنوشت انسان، جامعه و طبیعت، وجود نداشته باشد. بسیار اتفاق می‌افتد که جوانان تمایل دارند که با قدرت نهادینه‌شده و ارکان مذهبی مسلط در جامعه به گفت‌وگو بپردازند، ولی طرفِ دیگر، تمایلی بدان ندارد. با وجود این باید هر طور که هست، باب گفت‌وگو را بگشاییم، حتی اگر یک طرف حاضر به گفت‌وگو نباشد. دستکم می‌توانیم برای خودمان و حتی با خودمان گفتگو کنیم. این امر «روح دیالوگ» است که به ایجاد یک نظم متوازن و خلاق در جامعه یاری می‌رساند و مانع اضمحلال اجتماعی، انسداد سیاسی و فروپاشی اقتصادی می‌شود.

برای حل معضل اشتغال باید به موارد بسیاری اندیشید؛ مانند تولید، گسترش نوآوری، به‌کارگیری نیروهای متخصص جوان، توانمند سازی، اشتغال‌پذیری و اشتغال‌زایی در مقیاس خرد و خانگی در مناطق مرزی، افزایش امنیت، صلح و ثبات سیاسی در داخل و فضای بین‌المللی، جلوگیری از نابودیِ طبقه متوسط، جلوگیری از فساد گسترده و رانت‌های پنهان و آشکار، خروج تمامی بنگاه‌ها و نهادهای نظامی و انتظامی از فعالیت‌های اقتصادی و…

امروزه ایران با يك موهبت جمعيتي روبروست، اما مشروط به اين‌كه بتوان با آموزش، از اميد و تخيل جوانان و با اشتغال، از توان و تكاپوي آنان سود جست و به عنوان سرمايه انساني آنها را در فرايند توليد دخالت داد. تنها در اين صورت است كه نيازهاي جوانان كه بسياری آنها را تهديد‌آميز به حساب می‌آورند، به فرصتي تاريخي و زمينه‌سازِ رشدي درون‌زا براي كشور ما تبديل خواهند شد.

 

در ادامه نشست «جوان، شغل و چشم‌انداز آینده» دکتر حسین راغفر گفت:

اقتصاد ایران در بحران است و چشم‌انداز آینده هولناک. اما خروج از وضعیتِ کنونی، در صورت وجود یک عزم سیاسی، ممکن است. شرایطِ امروز راه‌حل دارد، اما مشروط به گرفتن تصمیمات قاطع، دقیق و شجاعانه از سوی مسئولین و مردم است. مسئولین کشور باید انتخاب کنند که تداوم نابرابری‌های کنونی را می‌خواهند یا کاهش آن را؟ منابع ارزی متعلق به همه مردم است؛ از دستفروش گرفته تا سهامداران پتروشیمی.

اقتصاد ایران حداقل در یک قرن گذشته تحت سلطه سرمایه های تجاری و مالی بوده است. بحران مزمن و ریشه­دار اقتصاد ایران که با عمیق­تر شدن رکود، هر روز بیشتر خود را آشکار می­سازد، ریشه در نظام تدبیر و تمشیت امور کشور دارد که حافظ منافع اصحاب قدرت- ثروت بوده و روز به روز به کم­رنگ‌ترشدن نقش مردم در اقتصاد و بسته‌شدن فضای فعالیت مولد و سازنده آن‌ها انجامیده و بطور پیوسته، افزایش هزینه­های کار و تلاش و کاهش هزینه­های افزونه‌خواهی و سوداگریِ آلوده به فساد را همراه داشته است.

یکی از بازتاب‌های این وضعیت نابرابر را در تقاضای خانوارها برای ازدواج فرزندان‌شان می‌توان دید؛ هزینه جهیزیه حداقل 2 برابر بیشتر شده است و این خود یکی از دلایل نارضایتی عمومی خواهد بود. آمار ثبت طلاق و ازدواج در ماه‌های اخیر نشان می‌دهد که با کاهش 30 تا 40 درصدی ثبت ازدواج و افزایش 10 تا 15 درصدی آمار ثبت طلاق روبرو هستیم.

مشکل اشتغال ایران، کمبود سرمایه نیست؛ بلکه سوءمدیریتِ سرمایه‌هاست.

یک نظام اقتصادی مبتنی بر قانون اساسی، دارای یک فلسفه اخلاقی مشخص و اهداف خاص است؛ حفظ کرامت انسان که از طریق کار شایسته امکان‌پذیر می‌شود. زیرا کار، سرچشمه هویت و معناداریِ سازنده در زندگی است. بنابراین اشتغال کامل و افزایش سخت‌کوشی و تلاش تا جای ممکن، باید هدف نظام تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کشور باشد، نه افزایش منافع فردی که هدف سیاست‌های اقتصادی بعد از جنگ تحمیلی در کشور بوده استاگر قرار است از تله غربی‌ها و حرص و آز داخلی‌ها به سلامت خارج شویم، نیازمند یکسری اقدامات اساسی هستیم. مانند فراهم آوردن عرصه‌ای برای گفت‌وگوی عمومی، شفافیت ارکان سیاست‌گذار و حکومتی، تضمین حداقل‌هایی برای بقای مردم به ویژه فرودستان از طریق سهمیه‌بندی کالاهای اساسی که همچنین برای جلوگیری از غارت اموال عمومی ضروری است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط
اشتراک گذاری