نشست «کلانشهر؛ خشونت و مقاومت» برگزار شد.

نشست «کلانشهر؛ خشونت و مقاومت»  هشتمین نشست از مجموعه نشست‌ «واکنش ما به چالش­‌های اجتماعی» با حضور ایمان واقفی در هفتم مهرماه 1399 در موسسه رحمان برگزار شد.

این نشست با یک دسته­‌بندی چهارگانه در مورد انواع خشونت­‌های شهری آغاز شد. ایمان واقفی این چهار نوع خشونت را در امتداد هم می‌­داند که هر یک از دیگری بزرگتر است و موارد قبلی خود را در برمی‌­گیرد. بنابراین می‌­توان رابطه سطحی و عمقی بین این موارد قائل شد و در برابر هر یک، شکل خاصی از مقاومت و واکنش را اتخاذ کرد. این چهار دسته از این قرار هستند:

خشونت کالبدی: تمام آن چیزی که در قالب خشونت اجتماعی در روزنامه­‌ها و رسانه‌­ها وجود دارد مانند دزدی، آزار جنسی و زورگیری. به عبارتی تمام آن چیزی است احتمالا یک پاسگاه پلیس به عنوان خشونت در آن منطقه در لیست خود ثبت و ضبط کرده است. واقفی در ادامه خاطر نشان کرد که این رویکرد در بین لیبرال‌ها رواج دارد و در مواجهه با خشونت‌­های اجتماعی انگشت اتهام را به سمت کالبد شهر و بستری که این کالبد برای اقدام به جرم فراهم می­‌کند، می­‌گیرند و راهکار آنان، بهبود کالبد شهری می‌­باشد که به گفته واقفی این رویکرد تقلیل­‌گرایانه است هر چند برخی رویکردهای جدید اتخاذ شده در این حوزه به بحث نظارت اجتماعی در مقابل نظارت پلیسی می‌پردازند که از مهم­ترین نظریه‌­پردازان آنان می‌­توان به جین جیکوبز نام برد.

خشونت پلیس: دومین موردی که ایمان واقفی در سخنرانی خود به آن اشاره می‌­کند خشونت پلیس می‌­باشد که شامل مکانیزیم نظام پلیسی و کنترلی در مواجهه با جنبش‌­های شهری است. این شیوه مواجهه در اکثر نقاط جهان اتفاق افتاده است و در کشور ما نیز از اوایل دهه 70 با کوی طلاب در مشهد، تبریز، اراک و اسلامشهر شروع شد سپس در سال­‌های 78، 88، 96، 98 شاهد ادامه‌­دار بودن آن بودیم. این نوع از خشونت را می‌­توان از دو جنبه فهم کرد: نخست برخورد عریان و برهنه پلیس با مردمی که مطالباتی دارند و برای دادخواهی از مطالبات وارد شدند. دومین حالت، شکل پنها‌ن­تری دارد که از روش‌­هایی چون ردیابی موبایل و با اتکا به تکنولوژی پیشرفته سعی در کنترل و کانالیزه کردن جنبش‌های شهری دارد. واقفی راهکار برخورد با این خشونت را طیف گسترده­‌ای از استراتژی‌­های مقاومت می­‌داند که از مقاومت در خیابان تا استراتژی‌­های دور زننده چون مقابله با فیلترینگ را شامل می‌­شود.

خشونت انضباطی: سومین بخش از خشونت‌­ها را می‌­توان خشونت انضباطی نامید که عمیق‌­تر است زیرا به صورت دو مورد بالا عیان نیست بلکه نوعی از سیال شدن را در شبکه روابط قدرت را شامل می‌­شود که از طریق رخنه کردن در شکاف­‌های اجتماعی به حیات خود ادامه می­‌دهد. در واقع مناسبات قدرت از خلال شکاف­‌های جنسیتی، قومی، نژادی، سنی و دینی رسوخ می‌­کند و به دو طریق خشونت را اعمال می‌­کند: اولین نوع آن از طریق محروم کردن گروهی از اقشار اجتماعی از خدمات اجتماعی را شامل می‌­شود که به اعتقاد واقفی شکل ابتدایی خشونت است که تنها ارائه خدمات را محدود می‌­کند. اما شکل دوم خشونت انضباطی ناظر به آن چیزی که در نظریات فوکو تحت عنوان جامعه انضباطی روبرو هستیم و واقفی از آن تحت عنوان به استیلا درآوردن ساکنان و سوژه­‌های شهری یاد می‌­کند که لزوما به نهاد دولتی گره نخورده است مناسبات اجتماعی که تاریخا شکل گرفته عنصر اصلی این خشونت است. این مناسبات اجتماعی می‌­تواند جامعه دین‌سالار یا پدرسالاری باشد که مانع از بروز پتانسیل گروه­‌های حاشیه­‌ای می‌شود. در واقع این شکل از خشونت در شهر به دنبال تسلط بر مرکز شهر است و موقعیت حاشیه­‌ای فرودستان نه تنها به صورت کالبدی بلکه به صورت اجتماعی است که افراد نمی‌­توانند با تمامیت خود وارد عرصه عمومی شوند.

شهرکشی: در نهایت ایمان واقفی از چهارمین دسته خشونت شهری تحت عنوان «شهرکشی» نام می­‌برد که این مورد را از تمامی موارد بالا عمیق‌­تر، مهم­‌تر و اساسی‌­تر می‌­داند که نه تنها سطوح بالا را در برمی‌­گیرد بلکه به سطوح زیرین‌­تری نیز رخنه می‌­کند و دامنه و گستره بزرگتری را شامل می­‌شود در نهایت پیامدهای اساسی‌­تری را نیز به جای می­‌گذارد.

در ادامه نشست «کلانشهر؛ خشونت و مقاومت» واقفی برای توضیح این بخش ابتدا از تاریخچه شروع این خشونت یاد می‌­کند و بحث خود را با نقل قولی از میلینکو یرگویچ پیش می­‌برد. به گفته وی شهرکشی از زمان جنگ بین کروات‌­ها و بوسنی آغاز می‌­شود. در زمستان 1993 زمانی که کروات­‌ها در طول دو روز با بمباران کردن یک پل به ویرانی کامل آن پرداختند؛ این شکل از خشونت را در عصر پساجنگ جهانی ایجاد کردند و در این دوران نمونه‌­های زیادی از این موارد را می‌­بینیم چون حمله اسرائیل به فلسطین، حمله عراق به ایران. در واقع شهرکشی حمله و نابودی زیرساخت­‌های شهری چون پالایشگاه‌­ها و بیمارستان­‌ها یا در نمونه­‌های جنگ داخلی ویران کردن کافه، سینما، رستوران و جاده‌­ها است. در ادامه واقفی به بیان نقل قول میلینکو یرگویچ پس از ویرانی پل بوسنی می­‌پردازد. یرگویچ با ایجاد مقایسه بین ویرانی پل و گردن زدن یک زن در طول جنگ، چنین می‌­نویسد: «از تخریب پل بیش از کشته شدن آن زن متاثر شدم. در متلاشی شدن آن پل، من نابودی خود را دیدم ولی در گردن زدن یک زن، فقط مرگ انسانی را به نظاره نشستم. زن یکی از ما بود ولی پل همه ما بودیم.» با وام گرفتن از این نقل قول، واقفی دو رویکرد را در برخورد با جنگ شرح می‌­دهد. رویکرد نخست که جز دیرپاترین رویکردهاست و آن چیزی جر نگاه انسان­‌محور به جنگ نیست. هر آنچه از جنگ سخن می‌گویم در نهایت به انسان گره می‌­خورد در ادامه وی مثال‌­هایی از وجود این رویکرد در فرهنگ ایرانی را نشان می‌­دهد که از دین ما با جمله «انسان اشرف مخلوقات است» تا ادبیات ما در اشعاری چون «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری» را در برگرفته است. در حالی‌که وی معتقد است این نوع نگاه، نگاه تقلیل‌گرایانه است که انسان را در محوریت قرار می‌­دهد و بنیان‌­های مادی را ابزارهایی برای ارتقای انسان می‌­داند.

در مقابل این نگاه، واقفی از رویکرد دیگری نام می‌­برد که تمام جهان را کلیتی می‌­داند که انسان نیز درون آن معنا می‌­یابد و بخش سازنده آن محسوب می­‌شود. برخلاف دیدگاه قبل، انسان را متمایز نمی‌­کند و او را هم‌تراز سایر امور در شهر اعم از امور زنده و غیر زنده می‌­داند. زیرا در این نگاه فضای شهری با تمام امکانات آن شرط امکان اجتماع است. انسان تنها از خلال ارتباط با آن­ها، انسان بودن خود را ارتقا و معنا می‌­بخشد. در واقع شهرکشی تنها ویران کردن پل و ساختمان نیست بلکه شرط امکان اجتماع و امکان زیست‌جمعی را ویران می‌کند. وی می‌­افزاید در مقابل رویکرد نقطه‌­ای که شهر را به نقاط مختلف و بناها و سازه‌­های مختلف تقسیم می‌­کند، این رویکرد فهم ارتباطی از شهر دارد و شهر را چیزی جز ارتباط و پیوند بین این نقاط نمی‌­دانند. در این راستا واقفی از نظریات لوییس ورث استفاده می­کند و بیان می‌­دارد آنچه شهر را از سکونتگاه‌­های دیگر جدا می­‌کند به خاطر سه ویژگی اصلی اندازه و مساحت شهر، تراکم جمعیت و دگربودگی و تکثری است که در شهر وجود دارد. دگربودگی اصلی­‌ترین ویژگی است که به دو ویژگی قبلی معنا می­‌بخشد. براساس دیدگاه رابطه‌­ای تمام ساختمان­‌های شهری فضای عمومی هستند که منجر به ایجاد فهم، درک و تجربیات شهروندان از فضای شهری می‌­شوند. به عبارتی به اتکای این بناها و فواصل این سازه­‌هاست که تجربه تلخ و شیرین فهم می‌شود و با تجارب آنان گره می‌­خورد. تنوع و تکثر بناهای شهری به اتکای فضای مشترک، حسی از اشتراک بودن را به وجود می­‌آورد و از این طریق حس می­‌کنیم درون دیگران هستیم. و شهرکشی دست بر دگربودگی و تکثر شهر می­‌گذارد و آن را از بین می‌­برد. شهرکشی مصادف است با نابودی تمامی مکانیزیم‌­هایی که امکان حضور و ارتباط با تمام شهر را فراهم می‌­آورد. در پایان، ایمان واقفی می­‌افزاید شهرکشی به مراتب زیرین­‌تر از سطوح قبلی مربوط می‌­شود که نه تنها انسان بلکه با استفاده از سیاست طرد بدنه شهر را از امکان به وجود آوردن اجتماعی مشترک تهی می­‌کند و در نهایت آنچه باقی می‌ماند انسان­‌های اتمیزه‌­ای هستند که تنها به دنبال بیشینه کردن سود و نفع خود می‌­باشند و از فهم و درک دیگری عاجزند. این اتفاق در تمامی کلانشهرهای جهان از جمله در تهران در حال وقوع می‌­باشد.

پایان نشست «کلانشهر؛ خشونت و مقاومت» با پرسش و پاسخ همراه بود که ایمان واقفی به سوالات مطرح شده در راستای بحث فوق، پاسخ داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نشست «کلانشهر؛ خشونت و مقاومت»
مقالات مرتبط
اشتراک گذاری